اخبار > سخن شاهنامه، سخن پارسيان و پارسايان است


رئيس فرهنگستان هنر، در آيين گشايش جشنواره شاهنامه‌خواني عشاير و آيين‌هاي پهلواني عنوان كرد :
سخن شاهنامه، سخن پارسيان و پارسايان است

استاد محمدعلي معلم دامغاني، رياست فرهنگستان هنر، در مراسم گشايش جشنواره شاهنامه خواني عشاير و آيين‌هاي پهلواني، شاهنامه را به عنوان كتابي مقدس معرفي كرد كه زبان را از زيان دشمنان محفوظ داشته. گفت: «آن مرد كه در روزگار خود يك تنه، فرهنگستاني را بنا گذاشت و شصت هزار بيت فارسي گفت كه اگر در هر بيت، پنج لغت وجود داشته باشد، هر نويسنده‌اي، در هر معني كه بخواهد، عشق و حكمت و آنچه در باب زندگي است را مي‌تواند برداشت كند. سخن شاهنامه، سخن پارسيان و پارسايان است و مي‌دانيم كه پارسي، مقامي است در سلسله مهريان كه شايد يك مرحله يا دو مرحله با كمال فاصله داشته باشد.»
 








 

 

استاد محمدعلي معلم دامغاني، رياست فرهنگستان هنر، در مراسم گشايش جشنواره شاهنامه خواني عشاير و آيين‌هاي پهلواني، شاهنامه را به عنوان كتابي مقدس معرفي كرد كه زبان را از زيان دشمنان محفوظ داشته. گفت: «آن مرد كه در روزگار خود يك تنه، فرهنگستاني را بنا گذاشت و شصت هزار بيت فارسي گفت كه اگر در هر بيت، پنج لغت وجود داشته باشد، هر نويسنده‌اي، در هر معني كه بخواهد، عشق و حكمت و آنچه در باب زندگي است را مي‌تواند برداشت كند. سخن شاهنامه، سخن پارسيان و پارسايان است و مي‌دانيم كه پارسي، مقامي است در سلسله مهريان كه شايد يك مرحله يا دو مرحله با كمال فاصله داشته باشد.»

به گزارش روابط عمومي‌فرهنگستان هنر، آيين گشايش جشنواره شاهنامه خواني عشاير و آيين‌هاي پهلواني، شنبه، هشتم خرداد، با برخواني شاهنامه فردوسي توسط اميرصادقي و اجراي گروه مرشدان زورخانه‌اي كردستان برگزار شد.

استاد علي معلم، در سخنراني خود در مراسم گشايش اين جشنواره، درباره حقيقت باستاني و داستاني ضرب مرشد و هنر زورخانه‌اي گفت: «حقيقت اين ميراث ارجمند، بارها و بارها عنصر ايراني را از چنگ زدن در بيچارگي، رنج و فقر رهانيده است. اين ميراث نياكاني، دو نوبت در ايران باستان درخشيده است. نوبت نخست، عصر مهري است كه سخن‌ها بيشتر در آن حالت افسانه دارند؛ ولي افسانه‌هايي كه بسيار به واقعيت نزديك است. مهر يا ميترا، كجا در اين سرزمين متولد شده، شايد بر كسي معلوم نباشد. اما ضرب زورخانه و محيط رسيدن به كمال در زورخانه، به يقين هميشه بوده است و تا همين اواخر به قاعده خويش پاييده است.»

استاد معلم در ادامه با اشاره به شخصيت حاج سيدحسن رزاز، كسي كه پهلوان تختي را پرورش داد، عنوان كرد: «شايد هنوز كساني حاج سيدحسن رزاز را، اگرچه نديده، اما قصه‌هاي او را شنيده‌اند. آخرين پهلواني كه وقتي به مرتبه والاي زورخانه رسيد، سر در عالم نهاد تا با يكايك مردان مدعي، به كشتي بايستد و در نظر مردان مرد، حقيقتاً آموختن كشتي براي جنگ نيست. زيرا جنگ از ضعف و كاستي زاييده مي‌شود. مردان قوي، نيازي به مبارزه و درگيري با ياران خويش ندارند. او تختي را پرورش داد و همه پهلوان‌هاي تختي را مي‌شناسند. صفاتي كه در پهلوانان امروز نيست.»

استاد معلم در ادامه به ماجراي پهلواني‌هاي پورياي ولي اشاره كرد و گفت: «انديشه‌هاي مهري دو بار تجلي يافتند. يك بار در گذشته دور و يك بار بعد از مغول، در اين زمان مردي از خوارزم به نام پهلوان محمود خوارزمي، مشهور به پورياي ولي. اين مرد اساس پهلواني را تجديد كرد. او زورخانه را در جايي انتخاب كرد كه با چند گام در سردابي فرو مي‌رفتند و به كنار آب كاريز يا چشمه يا غاري كه در آن چشمه‌اي وجود داشت مي‌رسيدند، براي پاكي و نظافت. اصل اين ورزش بر پاكي است و نشان از اين دارد كه اين ورزش يادگاري از آن عصر دور است. حال شايد اين سؤال را در ذهن پيش بيايد كه كشتي بر خشك راندن و شنا در خشك به انجام رسانيدن، چه معنايي مي‌تواند داشته باشد، تمام اين‌ها در حقيقت بازگشت و رجعت به دوره پيشين دارد. پهلوان محمود اين اساس را زنده كرد و ابزاري كه اكنون پيش روي شماست، براي فريب دشمن، چنان ساخت تا كسي كه ميل مي‌گيرد، توان گرز زدن و شمشير زدن در زمان خاص را داشته باشد و كسي كه كباده مي‌زند، كمانگيري درست باشد و كسي كه كشتي مي‌گيرد، در انواع نرمش‌هاي زورخانه، سرآمد است. چنين كسي مي‌تواند در عرصه جنگ نيز به همان پايه و مايه خودنمايي كند و دشمن براند. اگرچه دشمن بزرگ، در درون خويشتن است.»

معلم در ادامه با اشاره به لطيفه‌اي كه از ايرانيان نقل مي‌كنند كه پس از اسلام آوردن، اساطير را بر جاي گذاشتند و اسوه‌ها را ترجيح ‌دادند، گفت: «رستم دستان را ايرانيان انكار نكردند. هر چند كه صاحب شاهنامه گفته بود يلي بود در سيستان، منش ساختم رستم دستان. اما رستم حقيقي را به حساب گرفتند و از آن پس اين اساس را بر آن مبنا دنبال كردند.» معلم همچنين در اشاره به نقش عشاير در حفظ و پاسداشت هنر پهلواني و زورخانه‌اي گفت: «عشاير ما، به نام نامي‌ايشان و به ياد آورد ساليان درازي كه نگهبانان و مرزداران كشور ايران بودند، هر گاه دشمني از مرزها مي‌گذشت، اينان بودند كه دشمن را مي‌تاراندند و به مركز سرزمين باز مي‌گشتند. به هر حال اساس مردي و مردانگي، به واسطه ورزش‌هايي از اين قبيل و پشتوانه كتابي كه شاهنامه خوانده مي‌شد، در اين سرزمين نگاه داشته شد.»

در ادامه اين مراسم، شاهنامه خواني ابوالقاسم دهقان از اليگودرز، نقالي ولي الله ترابي از تفرش، اجراي گروه سازهاي كوبه‌اي به سرپرستي مرشد پوريا حسين نژاد از كرمان و نيايش خواني مرشد علي ناري از سبزوار برگزار شد.

گفتني است، بخش دوم اين جشنواره به شاهنامه خواني در فرهنگ و هنر عشاير ايران اختصاص داشت. در اين بخش، اجراي كرنانوازي و نقاره زني قشقايي، شاهنامه خواني اصفهان توسط جوادي خسروي نيا، شاهنامه خواني كهگيلويه و بوير احمد توسط محمدعلي نيك نهاد، شاهنامه خواني بختياري توسط مراد عباسپور و فريبرز عباس پور، شاهنامه خواني لكي توسط علي دلفان، شاهنامه خواني كردي توسط اسماعيل ططري و اجراي كرنانوازي و دهل نوازي بختياري، شاهنامه خواني خراسان توسط محمد ناصري، شاهنامه خواني قشقايي توسط محمود اسكندري، شاهنامه خواني لرستان توسط بهزاد پاكدل، شاهنامه خواني خوزستان توسط نوربخش احمدزاده و نيوشا احمدزاده و شاهنامه خواني بوشهر توسط محمد فردوس برگزار شد و در پايان نيز اجراي گروه ورزش زورخانه‌اي با مرشدي مهدي تمولي از تهران و كرج، اجرا شد.









زمان انتشار: يکشنبه ٩ خرداد ١٣٨٩ - ١٠:١٤ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




اخبار
اخبار موسسات و زیرمجموعه ها
کلیه حقوق متعلق به این پورتال برای فرهنگستان هنر محفوظ است.