"ازاو بسيارآموختم"

قباد شيوا
من شاگرد استادي بودم كه هر چه توانستند به من آموختند. او براي شاگردانش نه تنها استادي بود لايق و توانا؛ بلكه براي همه ي ما همچون پدري بود كه دلسوزانه به فرزندانش توجه داشت و راه و رسم زندگي را مي آموخت.
ايشان از اساتيد كميابي بودند كه آموزش و پرورش را تواماً در رابطه با شاگردانشان در نظر داشتند و من هر چه مي‌دانم و مي توانم مديون آن استاد عزيز و مهربان هستم .
باوركنيدكه هنوز در خواب و روياهايم حضوردارند و از اين بابت خدا را شكر مي كنم كه قلب من همچنان به ياد ايشان مي تپد.

"آرام، متين، باوقار، همچون جوادي‌پور"
هادي جمالي
گاهي اوقات با افرادي رو در رو قرار مي‌گيري كه احساس مي‌كني هم‌وزن و هم‌سنگ او نيستي. سال‌ها گذرانده است و آثاري خلق كرده و شاگرداني تربيت نموده و زماني كه ديگران نبودند كارهاي گرافيكي متعددي طراحي و اجرا كرده است. در ايامي كه اسباب و ابزار اين روزگار در اختيار نبود، مركب چين بود و قلم موي وينزر و قطعه كاغذي كه ماندگار مي‌شد.
استاد جوادي‌پور از اينگونه افراد بود. كه حقش است كه برايشان بيشتر بنويسند و بگويند و معرفي‌اش كنند. استاد باوقار و آرامي كه آثار نقاشيش همچون خودش بي‌ادعا بود و خالص، از آثاري كه مربوط به سال‌هاي دهه 20 و 30 است بوي ملي شدن نفت مي‌آيد و حال و شور مصدق را مي‌توان حس كرد. آثاري كه بوي ايران مي‌دهد. ايشان ازمعدود هنرمندان مطرح بودند و سهمي گرانقدر در تدريس هنر در دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران داشتند و علاوه بر نقاشي و خلق آثاري باوقار، به خدمات هنري ديگري مانند طراحي تمبر براي اداره پُست و طراحي اوراق بهادار و كارهاي گرافيكي و چندين جلد كتاب پرداختند. تقريباًدر تمامي نقاشي‌هاي ايشان از پرتره‌هاي اوليه تا كارهاي پرسناژ سال‌هاي بعد. يك نوع آرامش، خلوص و صداقت در كارهايشان ديده مي‌شود و اين خصوصيات حتي قبل از توانايي تكنيكي‌ ايشان بروز مي‌كرد.
در پنجمين دو سالانه نقاشي معاصر جهان اسلام كه ايشان رئيس دوسالانه بودند، حكمي باامضاي خودشان براي اعضاي هيأت علمي و اساتيد منتخب ابلاغ شد. و افتخار همكاري با ابشان نيز نصيب من گرديد.
متاسفانه بعد از دوسالانه، عليرغم شوق ديدارشان ايشان را كمتر مي‌ديدم.