چهارمين هم انديشي نقد هنر چهارشنبه گذشته با حضور استادان، دانشجويان و هنر مندان به همت فرهنگستان هنر در موزه هنرهاي معاصر تهران برگزار شد.
چهارمين هم انديشي نقد هنر چهارشنبه گذشته با حضور استادان، دانشجويان و هنر مندان به همت فرهنگستان هنر در موزه هنرهاي معاصر تهران برگزار شد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، دبير علمي چهارمين هم انديشي نقد هنر در ابتداي اين نشست به دغدغه گروه پژوهشي نقد هنري فرهنگستان هنر كه انگيزه برگزاري اين هم انديشي هم بود اشاره كرد و گفت: «هميشه اين سوال براي ما مطرح بود كه آيا مي توان به وسيله نقدهاي رايج در جهان امروز هنرهاي بومي خودمان رانقد كرد يا خير؟»
علي بياني نيز در ادامه اشاره كرد كه ابتدا بايد ديد آيا اثري را كه نتيجه قدم نهادن هنرمند

به عالمي وراي عقل است مي توان در ساحت عقل مورد نقد قرار داد وآيا اين كار وجه استنباط اثر را محدود نمي كند؟
سپس مهرداد احمديان گفت: «پست مدرنيسم در كل مفاهيم جهاني را در اثر هنري كنار زده و پس از رنسانس جهان جزئي و خرده پديدارها بر عرصه تاريخ هنر سيطره پيدا مي كنند.»
دكتر حسن بلخاري نيز در اين هم انديشي تصريح كرد: «كه نقد ادبي در ايران بومي است و ما در اين حوزه به هيچ
وجه تاثير پذير نبوده ايم.»

وي در ادامه خاطرنشان كرد: «گرچه بيشتر آثار كهن پيرامون نقد ادب و شعر آن دوره است اما تحقيق و تامل در آنها ، نوع ديدگاهها و تعاريف مفهوم نقد در آغازين قرون شكل گيري فرهنگ اسلامي- ايراني را نشان مي دهد به ويژه كه نسبت وسيع و وثيق شعر و موسيقي و نيز جايگاه كليدي موسيقي در فلسفه، خواه ناخواه دامنه اين مبحث را به حوزه هنر نيز ميكشاند.»
سپس دكتر بهمن نامور مطلق دبير فرهنگستان هنر بيان داشت كه پس از چهار سال تلاش, اكنون مي بينيم كه تا حدودي به نقد در درون فرهنگ خودمان نزديك شده ايم.
حسين ياوري نيز كه درباره امكان نقد آثار

هنري سنتي سخن مي گفت تاكيد كرد: «آثار سنتي بايد مورد نقد قرار بگيرند چراكه نتيجه عدم نقد آنها ايجاد آثار مبتذلي است كه امروز به عنوان هنر سنتي ارائه مي شود.»
وي ادامه داد: «چرا نبايد آثار هنرهاي سنتي مورد نقد قرار گيرد تا كار هنرمندانه استادي شاخص درصدر نشيند و كار فاقد حتي حداقل معيارها و ملاكهاي مورد تاكيد استادان همان عرصه هنرهاي سنتي، لااقل امكان عرضه در نمايشگاهها و حتي مراكز فروش، را نيابد.»
اكبر عالمي هم در اين جلسه گفت: «تمايل به تعريف و تمجيد در تك تك ما ايرانيان رخنه كرده است.بايد نقد پذيري را گسترش دهيم و نقدي را كه از منتقد شوخ چشم سوي ما مي آيد روي چشم بگذاريم.»
عالمي ادامه داد: «هنرمندان خلاق و صاحب سبك ، آثار خود را مستانه خلق ميكنند و چندان به نظر منتقدان اهميت نميدهند. آنان در اعماق ذهن خود ميدانند كه پيام

رسانههاي گروهي در عصر ارتباطات، نقش بسزائي در به شهرت رسيدن هنرمندان ايفاء ميكنند.»
حبيب درخشاني نيز در سخنراني خود با عنوان درباره هرمنوتيك و نقد، نگاه پيشينيان چشم انداز امروز، گفت:« نقد گذشتگان و نقد ما در دوره كنوني داراي تفاوت ها و مشابهات چندي است چنانكه تلقي امروزي هرمونوتيك داراي پيچيدگي و ابعاد گستردهاي است كه به طريقي از فلسفهها و نظريههاي دو سه دهه اخير سرچشمه گرفتهاند.»
وي افزود: «هر چند كه پيشينيان كمتر به نكات منفي پرداخته و يا به چون و چرا آنگونه كه

در نقد امروزي است گرايش داشتهاند. نظر آنان طبيعي، روشن، صريح و بدور از پيچيدگيها تناقص نماييهاي (paradoxical)كنوني است. از سوي ديگر ناهمگوني موجود بين آثار گذشتگان و آثار امروزي ، و تمايز روش ها ، نگرش ها در گذشته و اكنون، نبايد موجب ناديده انگاري ارزش كارهاي پيشينيان تلقي شود و يا اين كه مناط ها و روش هاي امروزي اساس بررسي و ارزش گذاري گذشته شود.»
فرشيد ابراهيميان كه درباره تاثير زمان در نقد – رويكرد نقد نمايش در بعد از انقلاب سخن مي گفت، نقد را انديشه اي نظام مند دانست و گفت: «چنان كه بعضي از فلاسفه گفته اند نقد ملازم تفكر و فلسفه يا به تعبير كروچه، فرزند آن يا (عين استتيك) است. و يكي از دلايل عمده اي كه موجب گسترش و تعالي نقد در جامعه غرب شده است همين درهم آميزي نقد و فلسفه بوده ،تنوع آن هم وابسته به همين علت است.»
وي افزود: « جامعه غربي يكبار ديگر مورد هجوم انديشه هاي مختلف بعد از دوران نوين

باستان قرار گرفت و سبب پيدايي شيوه هاي مختلف نقد با پس زمينه هاي فكري گوناگون گرديد. بدين معنا كه تغيير نگاه كيهان شناختي؛ موجب تغيير حركات تاريخي آن شده،عوامل فكري متعددي را در درون خود شكوفا نمود كه نقد نيز يكي از آن عناصر است.»
نير طهوري ديگر سخنران چهارمين هم انديشي نقد هنر بود كه به ايراد سخن درباره «نقدی بر ديدگاههای تاریخ نگاران در باب هنر اسلامی» پرداخت.
وي گفت: «اگر در عالم امروز نمیتوان به شیوهی پیشینیان مراحل سلوک و کسب معرفت را طی کرد، تا به راز پنهان در آثار هنری برآمده از آن پی برد، با روشهای نقد جدید مبتنی بر سوبژکتیویسم هم نمیتوان به حقیقت آن دست یافت، زیرا که نقد جدید زادهی تفکر جدید است که از پایه در مقابل بنیانهای هنر اسلامی قرار میگیرد.»
طهوري تصريح كرد: «در موقعیت امروزی به نظر میرسد تنها راه حل قابل پذیرش برای نقد چنین آثاری رویآوری به شیوهی

پدیدارشناسی است که در تقابل با محوریت سوژه در تحمیل معنا به اثر شکل گرفت و شعارش «بازگشت به سوی اشیا» بود، چنانکه در دعایی از پیامبر آمده است: «خدایا، حقیقت اشیا را آنچنان که هستند، به من نشان بده.»