دومين نشست از سلسله نشستهاي تخصصي «14 روايت» با حضور «دكتر حميد رضا قليچ خاني» و «مهدي مقيسه» با بررسي نسخ خطي قرآن موزه ملك،یک شنبه اول مرداد ماه در فرهنگستان هنر برگزار شد.
دومين نشست از سلسله نشستهاي تخصصي «14 روايت» با حضور «دكتر حميد رضا قليچ خاني» و «مهدي مقيسه» با بررسي نسخ خطي قرآن موزه ملك،یک شنبه اول مرداد ماه در فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، در اين نشست ، دو نسخه خطي قرآن با خط « علاالدين تبريزي» ونسخه خطی« محمد تقي اصفهاني » مورد بررسي قرار گرفت.
در آغاز جلسه، مهدي مقيسه پژوهشگر ونگارگر، درمورد سابقه صحافي و جلد سازي در ايران اظهار داشت:«از آنجا كه كتاب معجزه دين اسلام است نقش بسيار مهمي در آيين ما دارد. به همين دليل در طول تاريخ، هنرهاي وابسته به كتاب از جمله صحافي، خوشنويسي، تذهيب و ساير فنون وابسته.... نقش محوري و اساسي داشتند.
قديمي ترين جلد هايي كه از دوران اسلامي باقي است، قرآن هايي متعلق به قرن سوم و چهارم هجري ست در قطع افقي كه بر پوست كتابت شدهاند ، در قرون بعدي قطع قرآن ها به خشتي و قطع عمودي تبديل شده و نقوش بر جلد آن نيز پيچيده تر مي شود. در قرآنهاي اوليه جلد آنها تقريبا ساده ست و يا با مهر كوبي نقوش هندسي بر روي آن به وجود آمده.از نظررنگ معمولا جلد اين قرآن ها تيره بوده و آثار رنگي مشاهده نمي شود.»
وي در خصوص اولين آثار باقي مانده تذهيب وايجاد نقوش بر جلد قرآن اظهار داشت:« با به قدرت رسيدن امپراطور عثماني در روم و آناتولي ،آق قيونلو و قره قيونلو و خاندا ن تيموري در ايران، شاهد اولين نقاشي بر روي جلد هستيم. در دوره تيموري، بعد از به قدرت رسيدن نوادگان تيمور در مناطق شرقي و مركزي ايران، ارتباط ايران با شرق و چين احيا شد. در اين زمان هيئت سفارتي به چين فرستاده شد كه «قياث الدين محمد نقش بند» نيز همراه آنها به چين رفته و با توجه به ذوق هنري اش به آثار هنري لاكي چيني توجه نمود.»
اين پژوهشگر در مورد نحوه تهيه لاك گفت:« منشا اين لاك كاملا گياهي و صمغ درختي به نام"روس ورني سيپلوا" ست كه بومي مناطق شرق آسيا بوده اين صمغ در حالت خام كاملا سمي ست ولازم است براي كار هنري عمليات ويژه اي بر روي آن انجام شود. با خراشيدن پوست درخت، صمغ آن جمع آوري شده و در شرايط ويژه با حرارت و رطوبت بالا به مدت 24 ساعت در محفظه كاملا مرطوب و گرم نگه داري مي شود تا خشك شود.»
وي در خصوص انواع آثار لاكي چيني افزود:« كار روي لاك در چين به عنوا ن يك هنر خاص محسوب مي شد و گاهي لا ك را با رنگ هايي از جمله شنگرف مخلوط مي گردند و اشيائي را حكاكي مي كردند. از نظر تكنيك اجرا، آثار دو نوع تقسيم مي شوند؛ نوعي كه از جنس لاك ساخته مي شد و لاك پوششي براي جنس و شي ديگري نبود و در نوع ديگر لاك به عنوا ن پوشش محافظ و تزئين بر روي آلات موسيقي و ظروف چيني اضافه مي شد.
وي در خصوص مشكلات كار با لاك چيني اضافه كرد:« لاك چيني در هواي فلات ايران كه حالت خشكي دارد خيلي زود دچار شكنندگي شده و از بين مي رفت بنابراين دنبال جايگزيني براي آن بودند كه بتواند آن را در ايران هم استفاده كنند.لاك چيني در چين به عنوان پوششي براي كمان استفاده مي شد.همين موضوع توجه هنرمندان ايراني را به روغني كمان جلب كرد. به تدريج با پخته شدن و پرورده شدن اين هنر بين هنرمندان ايراني مخصوصا صحافان و مجلدان كم كم رنگ وارد كار هنر مندان ايراني شد.»
وي افزود:«اين هنر در دوره صفويه هم ادامه پيدا كرد شاه اسماعيل اول حامي بسيار خوبي براي اين هنر بود.در دوره شاه طهماسب نيز اين حمايت ادامه پيدا كرد ولي در ميان دوران سلطنت او، حمايت از كتاب آرايي كاهش پيدا كرد.در دوران شاه عباس اول به دليل تماس تجاري با غرب، هنرمندان در معرض فرهنگ و هنر غرب قرارگرفته وبا قطع حمايت شاهانه ، وابستگي به ذوق و سليقه درباري در اجرا اثر هنري كمتر شد و هنرمند در مقابل طيف گسترده تري از مخاطب براي ارضا حس هنري قرار گرفت كه باعث تقويت ذوق واقع گرايي در هنرمندان شد. پس از سقوط صفويه هنر به حاشيه رفته و در دوره زنديه و نادر شاه جنبه شخصي و فرعي پيدا مي كند و دردوره آغامحمد خان قاجار هنرمندان سعي مي كنند شخصا و به تنهایی كار هنري انجام بدهند.»
این هنرمند، بی ثباتی اوضاع کشور را دلیل رواج بیشتر هنرهای فردی ذکر کرد و در خصوص استفاده بیشتر از جلد روغني تصريح كرد : «جلد روغني جلدي ست كه يك شخص به تنهايي قادربه ساخت آن است اما ساخت جلد سوخت به تنهايي كار بسيار پرزحمت و هزينه اي ست كه چندان مورد اقبال هنر مندان نبود.با شروع دوران فتحعلي شاه شاهد يك دوره آرامش و تثبيت هستيم كه به رونق دوباره هنرها كمك كرد.»
وي در خصوص جلد قرآن جلد لاكي محمد تقي اصفهاني توضيح داد :« این قرآن در اصفهان كتابت و جلد سازي شده و يك حاشيه نسخ دارد كه صلوات بر پيامبر اسلام است . متني به صورت طلا برجلد چسبانده شده و بر روی آن لايه هاي روغن كمان و نقشي از اسليمي و خطايي ترسيم شده ست. آستر بدرقه آن بسيار شبيه تشريع هاي حاشيه "مرقع گلشن" است.مرقع گلشن از غنائمي بود كه نادرشاه از هند به ايران آورد كه البته دارای ریشه ايراني ست و در دوره شاه طهماسب عده اي از هنرمندان از ايران به هند مهاجرت كردند واين مرقع كار آنها و شاگردانشان است.
در اين جلد هم در رو و هم در پشت جلد شاهد نوعي بديهه سازي هستيم. چيزي كه در هنر تذهيب كمتر به چشم مي خورد و اين بداهه سازي از دوره قاجار به بعد بيشتر معمول شد.»
دكتر حميدرضا قيچ خاني پژوهشگروخوشنویس ، سخنران بعدي اين مراسم بود و در خصوص قران شماره 43 موزه ملك اظهار داشت: «اين نسخه به خط علاء الدين تبريزي ست و از مخلوطي از خط ثلث و محقق براي نگارش آن استفاده شده ست.»
وي در معرفي "علا الدين تبريزي اظهار داشت:«"علاءالدين تبريزي" ملقب به"ملاعلا بيك " بين سال هاي 930 تا 1110 هجري مي زيست. وي در محضر" شمس الدين محمد تبريزي" ملقب به" شيرين قلم" خوشنويسي آموخت و در مقام استادي "عليرضا تبريزي" و "عبدالباقي تبريزي" بود كه از سرآمدان خط ثلث در دوره صفويه هستند. وي بيش از 50 سال به كتابت پرداخته اولين اثر رقم دار اين هنرمند در سال 957 و آخرين آن در 1008 هجری ثبت شده ست .»
وی در زمینه توانمندی هنر مندان ایرانی و ترک و عثمانی تصریح کرد:«در خط ثلث و محقق هنرمندان ایرانی كه بتوانند با هنرمندان عرب و عثماني برابري كنند بسيار كم و انگشت شمار هستند.»
این استاد خوشنویسی علا الدین تبریزی را يكي ازاین انگشت شمار خوشنويسان قابل مقايسه با هنرمندان عثماني و عرب دانست و تصریح کرد:« كتيبه هاي بسياري از ملا علابیک در مسجد كبود تبريز مشاهده می شودواز معدود خوشنويساني ست كه دارای سبک خاص خود در خوشنویسی ست که از ترکیب ثلث و محقق به وجود آمده و به ثلث ایرانی معروف است.»
وی در خصوص قرآن های موجود در موزه ملک اظهار داشت:«دوقرآن نفیس شماره 43 و 39،از آثار کتابت شده به دست علا الدین تبریزی در موزه ملک موجوداست که بر اساس سنت تیموری سه سطری هستند.در صفحه آغازین سوره حمد و آيا ت ابتدايي سوره بقره در 5 سطر، دو صفحه رو به روي هم نوشته شده اند.»
این پژوهشگر هنر در مورد ترکیب بندی این قرآن ها گفت:« قرآن بدون تحرير39 با اين كه از بهترين كارهاي علاالين تبريزي ست اما نوشتن" مالك " در سطر اول در صفحه آغازين نسخه، كه با عيار ترين صفحه كتاب است، معمول نيست .در قران 43 اين مشكل مرقع شده و كلمات كاملا بازند، فواصل رعايت شده، ناموزوني به نظر نمي رسد و تركيب بندي ها بسيار دقيق تر ،مشخص تر و منظم تر اند.»
وی يكي از ازرش هاي نسخه هاي علا الدين را در ترکیب آگاهانه ثلث و معقق دانست و افزود:«با این که این دو خط بسیار به هم شبیه اند اما در بعضی جزئیات مثل به کار بردن "ه دو چشم "در وسط کلمه (که در محقق معمول است ) یا نوشتن "م"های تو پر (که در ثلث به کار میرود) با هم اختلاف دارند.»
وی در زمینه طلا نويسي نسخه ها اظهار داشت:«سنت نوشتن با طلا از سده هاي نخستين معمول بوده ست.بعضي هنر مندان تنها کلمات خاصی را به طلا می نوشتند و بعضی از روش طلا نویسی یا سه سطر طلانویسی استفاده می کردند.
نمونههاي نوشته شده با طلااگر چه زيباييهاي خاص خود را دارند ،از آنجايي كه بر روي كاغذهاي داراي رنگ( نخودي) نوشته مي شدند و رنگ طلا بر روي كاغذ خوب ديده نمی شده ست، براي خط بهتر ديده وراحت تر خواند ه شدن خط "تحرير"يا "دورگيري" می شد.
تحرير به جز معناي عام آن كه نوشتن است، در كتا ب آرايي به معني دور گيري نوشته اي که با طلا نوشته شده با رنگ مشكي به وسيله قلمو به کار می رود.
در انتهای نشست مهدی مقیسه در خصوص جلداین قرآن موزه ملک اظهار داشت:«جلد این قرآن ضربي و طلاپوش است اين جلدها بر روي قالبهايي فولادي شكل ساخته شده و چرم را در زير آن تحت فشار و حرارت دادهاند تا نقشش به چرم منتقل شود،به دليل همين حرارت،اين جلد ها به «جلد ضربي سوخت »معروف هستند.