اخبار > لوي استروس پيش قراول جريان نو!


لوي استروس پيش قراول جريان نو!

 

آيين بزرگداشت صدمين سالگرد "كلود لوي استروس "انسان‌شناس بزرگ فرانسوي، به همت گروه انسان شناسی فرهنگی فرهنگستان هنر و با همكاري گروه انسان شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، انجمن جامعه شناسی ايران- گروه فرهنگي، روز يكشنبه ،نوزدهم آبان ماه، برگزار شد.

آيين بزرگداشت صدمين سالگرد "كلود لوي استروس "انسان‌شناس بزرگ فرانسوي، به همت گروه انسان شناسی فرهنگی فرهنگستان هنر و با همكاري گروه انسان شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، انجمن جامعه شناسی ايران- گروه فرهنگي، روز يكشنبه ،نوزدهم آبان ماه، برگزار شد.

به گزارش روابط عمومي مركز هنر پژوهي نقش جهان، وابسته به فرهنگستان هنر،‌ در اين برنامه كه با عنوان يك قرن انسان‌شناسي تدارك ديده شده بود،‌ ناصر فكوهي، شهرام پرستش، سارا شريعتي ،علي عباسي و بهار مختاريان طي سخناني به بررسي و تحليل آراء لوي استروس پرداختند.

در آغاز دكتر ناصر فكوهي ،رييس گروه انسان‌شناسي فرهنگستان هنر، در معرفي استروس گفت:‌" اين بزرگداشت نه تنها براي استروس ؛بلكه براي علم شكوفاي انسان شناسي نيز هست، علمي كه امروز توانسته است حركتي جديد را براي انطباق خود با شرايط جديد جهان آغاز كند."

فكوهي تاكيد كرد:" سهم لوي‌استروس در انسان‌شناسي به فرانسه محدود نمي‌شود و همان گونه كه ادموندليچ در كتاب معروف و تاريخي خود آورده است؛ او تمام انديشة انسان‌شناسي را فراتر از مكتب ساختارگرايي برده است و با آثار متعدد و بسيار عميقي چون "انسان‌شناسي ساختاري"، "انديشة وحشي"، "اسطوره‌شناسي‌ها" تأثيري عميق و دراز مدت ايجاد كرده است ."

وي افزود:" نفوذ لوي استروس حتي از اين نيز فراتر رفته و به تمام حوزه‌هاي علوم انساني و گاه حتي بر افكار انديشمندان ساير علوم تأثير گذاشته است. مكاتبي جديد در انسان‌شناسي همچون مكتب انسان‌شناسي تفسيري و متفكران بزرگي چون كليفورد گيزنو و پيربورديو هرگز وامي را كه به استاد بزرگ خود دارند فراموش نكردند."

پس از اين مقدمه شهرام پرستش ،عضو هيأت علمي دانشگاه تهران ، با ارائة مقالة‌ خود با عنوان "از اسطوره استروس تا رمان لوكاچ" گفت:" اگرچه اسطوره از استروس دلربايي كرده و حماسه از لوكاچ، اما آن ها هرگز نتوانستند از رمان چشم‌پوشي كنند. اگرچه استروس نگاه خوشايندي به رمان ندارد ؛اما لوكاچ از آن به عنوان حماسة دنياي مدرن ياد مي‌كند."

پرستش با اشاره به اينكه نظرات هر دو آن ها ملهم از فضايي كه در آن زندگي مي‌كردند و پس از انديشه‌هاي كانت (بنيان‌گذار روشنگري) بوده است ادامه داد: "انسان‌شناسي ساختاري كلود لوي استروس براساس انديشه‌هاي فيلسوف بزرگ روشنگري شكل گرفته است. چنانچه سوژه فراتاريخي كانت ترجمان خود را به زبان انسان‌شناسي در آراي وي باز مي‌يابد و تميز "نومن" و "فتومن" نيز اگر چه ابتدا در زبان‌شناسي ساختاري دوسوسور در قالب تميز بين زبان و گفتار آشكار مي‌شود؛ اما اين استروس است كه بن‌ماية اين تميز را در انسان‌شناسي با تأكيد بر مفهوم ساختار بنيادي ذهن به نمايش مي‌گذارد."

دكتر پرستش در خاتمه يادآور شد:" رمان متعلق به دنيايي است كه ساختمان آن با دنياي مدرن متفاوت است. اين ساختار به ما اجازه نمي‌دهد به مسائلي فكر كنيم و به برخي ديگر فكر نكنيم. از طرف ديگر رمان در تقابل با اسطوره است،‌ پس زمان وارد روايت آن مي‌شود، همچنين در دورة مدرن،‌ زمان و تاريخ اهميت پيدا مي‌كند. پس بايد اسطوره از بين مي‌رفت تا اتفاق‌هاي بزرگ بيافتد و انسان به روشنايي كشيده شود."

دكتر سارا شريعتي ديگر سخنران حاضر در اين برنامه و عضو گروه جامعه‌شناسي هنر فرهنگستان هنر نيز سخنان خود را با طرح اين پرسش آغاز كرد؛" آيا لوي‌استروس وارث فكري مارسل موس است يا خير؟"

شريعتي در پاسخ به اين سؤال توضيح داد:" امروزه در دنياي مدرن، دين از شكل سنتي خود درآمده و ما بايد براي شناسايي آن از انسان‌شناسي مدد بگيريم چرا كه اشكال جديد دين به صورت معنويت‌گرايي، فردي و سيالي درآمده است. "

شريعتي استروس را وارث "دوركيم" دانست، با اين تفاوت كه استروس علاوه بر ادامة‌ راه دوركيم نظريات او را با نوآوري خاصي ادامه مي‌دهد. او اين عقايد را در كتاب رساله "بخشش و جادو" مورد بحث قرار مي‌دهد.

شريعتي در بخش ديگري از سخنانش درباره ارتباط مارسل موس و لوي استروس گفت:" نقاط مشترك بسياري اين دو را به هم پيوند مي‌زند. استروس در برابر مكتب تطورگرايي، مكتب اشاعه‌گرايي و مكتب كاركردگرايي در انسان‌شناسي، به سراغ مارسل موس مي‌رود. از موس اصول بنياديني را وام مي‌گيرد و يكي از بنيادهاي كارش را بنا مي‌كند."

دكتر سارا شريعتي در جمع‌بندي سخنان خود گفت: "استروس با وام‌گيري از ميراث موس، به نقد اين ميراث مي‌پردازد و ثمرات آن را در انسان‌شناسي ساختاري خود باز مي‌يابد، پس آيا مي‌توان استروس را وارث فكري موس قلمداد كرد؟"

بررسي آراء و انديشه‌هاي "كلودلوي استروس" با سخنراني دكتر "بهار مختاريان" عضو هيأت علمي دانشگاه هنر اصفهان ادامه يافت.

مختاريان در آغاز سخنان خود اسطوره را امري مربوط به شناخت عنوان كرد كه موضوعي فلسفي دارد و به شكل گيري تفكر انسان در مراحل آغازين فرهنگ مي‌پردازد. لذا چون امري فرهنگي هم هست، مي‌توان آن را از ديدگاه جامعه‌شناسي، انسان‌شناسي و ديگر حوزه‌ها نيز مورد بررسي قرار داد.

مختاريان گفت:" نظريه اسطوره هيچ‌گاه به خودي خود مطرح نمي‌شود زيرا رشتة اسطوره به طور مستقل وجود ندارد. اسطوره مانند ادبيات نيست، هرچند به طور سنتي همواره ادعا شده كه بايد مثل خود ادبيات مطالعه شود،‌ نه به عنوان موضوع جامعه‌شناسي يا تاريخ يا هر چيز غير ادبي. بررسي يا مطالعه اسطوره به خودي خود تنها در فلسفه مطرح شده است."

دكتر مختاريان پس از مرور انديشه‌هاي فريزر، مالينوفسكي، دوسوسور و ياكوبسن دربارة نظر لوي‌استروس پيرامون اسطوره توضيح داد:" استروس اساطير را تلاش ديالكتيكي انسان براي يافتن معنايي از ميان اطلاعات بي‌نظمي كه طبيعت ارائه مي‌دهد، مي‌داند. او در واكنش به نظر مالينوفسكي در مورد گرايش بيشتر انسان‌هاي بدوي به عمل تا عقل،‌و نظر لوي-رولي در مورد بيشتر احساساتي بودن تا انديشمند بودنشان، به طور شجاعانه‌اي اقدام به زنده كردن نظري روشنفكرانه در مورد اقوام ابتدايي و اسطوره كرد. "

پس از سخنان مختاريان، دكتر علي عباسي ، عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي و عضو گروه نشانه‌شناسي فرهنگستان هنر ، در مقاله خود با عنوان "كلودلوي استروس پدرساختگرايي" گفت:" بعد از پايان جنگ جهاني دوم (1945) فضاي فكري به شكلي كاملاً عميق متحول شد. در اواخر جنگ، اگزيستانسياليسم كه به كمك اعمال قهرمانان دوره مقاومت حمايت مي‌شد، تفكر غالب اين دوران بود. لذا فاعل (subject) و آگاهي و ذهن (conscience) ستايش مي‌شدند و مفاهيمي چون آزادي، اختيار و تصميم از واژگان تكراري و ورد زبان فيلسوفان اين دوره بود ." عباسي با اشاره به اينكه معناي زندگي در اين دوره ايده‌آلي بود كه بايد به آن مي‌رسيدند ادامه داد:" بدون شك ژان پل سارتر هدايت‌كننده و رهبر چنين تفكري بود، اما برخلاف سال‌هاي بعد از جنگ، در اين سال‌ها (1950) ديگر نامي از ژان پل‌سارتر ديده نمي‌شود؛ بلكه نام‌هاي جديدي به ميدان آمدند و فضاي فكري آن دوران را تغيير دادند. لوي استروس، رونالدبارت، آلتوسر، فوكو و... متفكران اين عرصه جديد بودند. "

دكتر بهمن نامور مطلق ، دبير فرهنگستان هنر ، در جمع‌بندي سخنان مطرح شده اظهار داشت:" اگرچه با استروس ساختارگرايي به اتمام مي‌رسد؛اما ما همواره براي رسيدن به مباحث جديد و جلوگيري از سوء تعبير و ثبت در حافظه دانش خود ، نياز به مرور آن داريم. "

وي گفت: "دوران پيش‌ساختارگرايي يا فرماليسم روسي با ديدرو و ياكوبسن آغاز و بعد از جنگ جهاني دوم اين دستاورد به حلقة پراگ و بعد استروس منتقل شد. استروس اين آراء را به جامعه متفكر فرانسه منتقل مي‌كند و باعث راه‌اندازي يك جريان جدي در انديشة غرب و توسعة آن مي‌شود. "

نامور مطلق در تبيين ميراث انديشه و روش‌شناسي استروس نخست به آشنايي او با عالم هنر و نقاشي توسط پدر نقاش اش اشاره كرد و ادامه داد : "ساختارگرايي استروس برخاسته از فرماليسم است و او نقطة عطفي در جامعة ساختارگرا محسوب مي‌شود. "

وي تصريح كرد:" اگر ساختارگرايي را به دو مكتب تقسيم كنيم، شامل قبل و بعد از استروس مي‌شود. از آنجا كه استروس يك اديب بزرگ و صاحب جايگاه خاصي در آكادمي فرانسه بود افكار او در شكل‌گيري انديشه‌هاي ادبي و هنري زمان خودش بسيار مؤثر بود، تا آنجا كه توانست جهش بزرگي در جريان نقد ادبي ايجاد كند."

اين برنامه با پخش فيلم مستندي از سخنان لوگوف، بورديو و... پيرامون تاثيرات استروس بر آن ها و سپس پاسخ استروس به نظرات اين اشخاص به پايان رسيد.

 
 
 

زمان انتشار: چهارشنبه ٢٢ آبان ١٣٨٧ - ١٣:٣٦ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




اخبار
اخبار موسسات و زیرمجموعه ها
کلیه حقوق متعلق به این پورتال برای فرهنگستان هنر محفوظ است.