اخبار > درك بينامتني در ترجمه بايد بر عهده خواننده باشد


در همايش بينامتنيت در ادبيات و هنر عنوان شد:
درك بينامتني در ترجمه بايد بر عهده خواننده باشد

 

«هر ترجمه در نوع خود يك تفسير است و بازگو كننده نگاه مترجم به متن، چرا كه مترجم بي‌دليل يك واژه را از بين چند واژه معادل انتخاب نمي‌كند. به همين دليل، برخي منتقدان معتقدند كه درك بينامتني در ترجمه را بايد برعهده خواننده گذاشت. به عبارتي اينان معتقد به «دريافت» مفهوم بينامتني از جانب خواننده هستند و برخي ديگر اصرار به «ساختن» يا بهتر بگوييم به «بازسازي»اين بينامتني از ناحيه مترجم.»

«هر ترجمه در نوع خود يك تفسير است و بازگو كننده نگاه مترجم به متن، چرا كه مترجم بي‌دليل يك واژه را از بين چند واژه معادل انتخاب نمي‌كند. به همين دليل، برخي منتقدان معتقدند كه درك بينامتني در ترجمه را بايد برعهده خواننده گذاشت. به عبارتي اينان معتقد به «دريافت» مفهوم بينامتني از جانب خواننده هستند و برخي ديگر اصرار به «ساختن» يا بهتر بگوييم به «بازسازي»اين بينامتني از ناحيه مترجم.»

به گزارش روابط عمومي‌ فرهنگستان هنر، دكتر ژاله كهنمويي پور در همايش «بينامتنيت در ادبيات و هنر» كه در روزهاي هفتم و هشتم آبان ماه در دانشگاه تبريز و با همكاري مركز نقش جهان فرهنگستان هنر برگزار شد، علاوه بر اين سخنان به بررسي بعضي نظريه‌ها درباره ضرورت يا عدم ضرورت دخالت مترجم در توضيح بينامتني و اهميت آن پرداخت.

در ادامه اين همايش حبيب الله درخشاني، نقاش و پژوهشگر هنر درباره «كلاژ و بينامتنيت» سخنراني كرد و گفت: «پيش از پيدايش كوبيسم و ابداع كلاژ از سوي پيكاسو و براك در دوره كوبيست‌ها و اصطلاح كلاژ در معناي خاص و جديد لفظ، در كنار هم قرار دادن و تركيب متن‌ها و يا چسباندن قطعات نگاشته‌هاي نقاشي و خوشنويسي از سده‌هاي پيش رواج داشته است. اما كلاژ در باختر زمين در دوره جديد در معنايي بسيار متفاوت و با نگرشي دگرگون به پيدايي آمده است. چنان است كه آثاري توسط خوان گري، براك و به ويژه پيكاسو پديد آمده است. اين آثار از جهت بررسي متن‌ها و تلفيق آن‌ها از نظر مسئله بينامتنيت واجد اهميت است.»

دكتر باقر صدرنيا،‌دانشيار گروه ادبيات فارسي دانشگاه تبريز، سخنران بعدي اين نشست بود كه درباره «سايه روشن مباحث بينامتني در متون بلاغي» سخنراني كرد. او در اين باره گفت: «گرچه از هنگامي‌كه ژوليا كريستوا به طرح و تدوين مباني نظريه مكالمه متون پرداخته است،‌ دير زماني نمي‌گذرد. در اين واقعيت نمي‌توان ترديد كرد كه سايه روشني از مباحث مربوط به اين نظريه، همواره در ميان خالقان آثار ادبي و علماي بلاغت دنياي اسلام مورد اعتنا و اهتمام بوده است. هم در ذيل مباحثي كه علماي بلاغت درباره اصلاحاتي نظير اقتباس، تلميح، تقليد و حسن اتباع طرح كرده‌اند مي‌توان پاره‌اي از اجزاي آنچه به عنوان گفتگوي متن‌ها يا «بينامتنيت» شناخته مي‌شود يافت و هم در فصولي از كتب بلاغي كه به بحث درباره سرقت‌هاي ادبي اختصاص يافته است.»

او در ادامه ضمن طرح ديدگاه علماي بلاغت در اين مورد،‌نمونه‌هايي از گفتگوي ميان متون ادب فارسي را مورد بررسي قرار داد.

دكتر نسرين فلاح، عضو گروه زبان و ادبيات دانشكده ادبيات رفسنجان، سخنران بعدي اين نشست بود كه به موضوع «شگردهاي نظامي‌در سرايش مخزن الاسرار» پرداخت و در اين باره گفت: «شگردهاي نظامي‌در سرايش «مخزن الاسرار»، تأثيري شگرف بر شاعران پس از وي داشته است. خواجوي كرماني مثنوي «روضه الانوار» خويش را به تقليد از نظامي‌سروده است. براساس نظريه باختين، نه تنها كلمات از پيش به كار گرفته شده اند، بلكه موضوع‌ها نيز در يكي از حالات قبلي خود با سخن‌هاي ديگري در تماس قرار گرفته اند.» او همچنين در طول مقاله خود به بررسي شگردهاي بياني خواجو در مثنوي روضه الانوار به تقليد از مخزن الاسرار پرداخت.

در ادامه دكتر عليرضا انوشيرواني، عضو هيئت علمي‌ادبيات تطبيقي دانشگاه شيراز، و لاله آتشي، دانشجوي دكتري ادبيات انگليسي دانشگاه شيراز، به ارائه مقاله مشتركي با عنوان «بينامتنيت در ادبيات و نقاشي» پرداختند. انوشيرواني و آتشي در مقاله تحقيقي خود به قلمرو ادبيات تطبيقي بر اساس تعريف هنري رماك پرداخته، از يك طرف، ارتباط بين شعر و نقاشي و تأثيرپذيري آنها را از يكديگر را نشان دادند، و از طرف ديگر، به نظريه بينامتنيت توجه كردند. در اين مقاله آمده بود: «كريستوا معتقد است كه هيچ متني به تنهايي معناي مستقلي ندارد و متون تنها در رابطه با يكديگر معنا پيدا مي‌كنند. در نتيجه فهم متن چيزي نيست جز كشف رابطه بين متن‌هايي كه به صورت شبكه، با يكديگر متصل هستند.»

دكتر بهمن نامورمطلق،‌دبير فرهنگستان هنر، در ادامه اين همايش درباره «بينامتنيت و يا بينامتنيت‌ها» سخنراني كرد. او در اين باره گفت: «بينامتنيت همانند اغلب واژه‌هايي كه دامنه مصداقي و مفهومي‌آن‌ها به مرور زمان گسترده شده است داراي ويژگي چند معنايي است. از همين روي بينامتنيت مصاديق و مفاهيم گوناگوني را در بر مي‌گيرد كه گاهي از جهاتي نه تنها متفاوت بلكه متضاد يكديگر نيز هستند. در واقع بينامتنيت از يوليا كريستوا -يعني واضح اين واژه- تا ژرار ژنت و با گذر از لوران بارت، رولان ژني، ميكائيل ريفاتر تفاوت‌هاي زياد و گاهي اساسي كرده است. به طور مثال بينامتنيت نزد كريستوا داراي ابعاد نظري در حوزه توليد است. ولي در نزد بارت بيشتر تأكيد بر دريافت بينامتني مي‌شود.»

دكتر نامورمطلق در پايان افزود: «متأسفانه نبود شناخت كافي نسبت به ويژگي چند معنايي بينامتنيت موجب شده است تا در ايران، اغلب اين واژه به طور كلي و بدون توجه به ظرائف و دقايق آن مورد استفاده قرار گيرد.»

«بينامتنيت و پست مدرن» عنوان مقاله اي بود كه دكتر حسين صبوري،‌عضو هيئت علمي‌دانشگاه تبريز گروه زبان انگليسي، در ادامه اين همايش ارائه داد. او در ابتدا گفت: «تأمل در ادبيات و تفسير آن به سان تمامي‌فعاليت‌هاي فكري داراي روند مستمر و دامنه دار است. قدمت اين تأمل تقريباً با خود ادبيات برابر است و اين مي‌تواند به معناي آن باشد كه قدمتي برابر با به بشريت دارد. هر ايده انقلابي عموماً سلفي در قالب يك پا نوشت كوتاه يا ايده‌اي فراموش شده دارد. اكثر مكاتب فكري از صفر شروع نمي‌شود و براي مكاتب و هر نوع متني جديد يا نو، ‌نقطه آغازي متصور نيست.»

دكتر صبوري در ادامه مقاله خود اظهار داشت، پست مدرن نيز نوعي برگرفته از موضوع بينامتنيت است و به بيان مثال‌هاي متعددي از معماري، هنر و به ويژه ادبيات دوران كلاسيك،‌مدرنيسم و... پرداخت.

سخنران بعدي اين همايش، مريم السادات سنگي، كارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي بود كه به توضيح درباره «تحليل معناشناسي مقالات تبريزي با رويكردي بر بينامتنيت در توليد و خوانش اثر» پرداخت. او در اين مقاله با تحليل معناشناسي بنيادي، اثر سترگ «مقالات شمس تبريزي» را با رويكردي بر محور بينامتنيت در توليد و خوانش اثر، مورد بررسي قرار داد و گفت: «در نظريه معناشناسي بنيادي، زبان را مجموعه اي از نشانه‌ها نمي‌دانند، بلكه آن را مجموعه اي از ساختارهاي معنايي به حساب مي‌آورند كه در واقع نشانه موضوع اصلي نيست، بلكه روابط ساختاري پنهان و نهفته اي است كه معنا را توليد مي‌كند.»

دكتر بهرام بهين، عضو گروه زبان و ادبيات انگليسي دانشگاه تربيت معلم آذربايجان، در ادامه اين همايش به ارائه مقاله خود با عنوان «آسمان؛ زمين و متن: بينامتنيت در هملت» پرداخت و گفت: «جنبه‌هايي از مباحث مطرح شده از سوي پساساختگرايان و پسامدرنيست‌ها، كوشش‌هايي براي دستيابي به نگرش‌ها و بينش‌هاي نو و كار آمدتر در باب زبان و حل معضلات و تنگناهاي به جا مانده از نظريات گذشته در زمينه‌هاي مرتبط هستند. كاربرد مفهوم بينامتنيت در نقد ادبي يكي از اين تلاش‌ها براي گريز از حصار محدوديت متن به عنوان ميراث دوره مدرن و فلسفه انسان گرايي به عنوان اصل مهم اين دوره است.»

«پديدار شناسي متن، پديدار شناسي بينامتنيت» عنوان سخنراني دكتر پوران عليپور، استاد دانشگاه شهيد باهنر كرمان، بود كه در اين باره گفت: «متن يك پديده جمعي معنايي است كه در خارج از طرح خود قابل تأمل است. بينامتنيت به عنوان يك ايده محوري نه تنها در نظريه‌هاي ادبي،‌ كه در مباحث تاريخ و فلسفه نيز راه پيدا كرده است. اين ايده كه در مباحث زبان شناسي سوسور ريشه دارد، بيانگر وجوه نظام مند زباني است كه رابطه معنا و متن را در يك ماتريس اجتماعي تحليل مي‌كند.» دكتر عليپور در مقاله خود اظهار داشت كه پديدارشناسي متن از طريق متنيت نخستين امكان پذير است، اما براي تحليل اين تئوري بايد به پيدارشناسي بينامتنيت روي آوريم.

دكتر عليرضا آزادي در ادامه درباره «بيناذهنيت به مثابه اساس بينامتنيت» سخنراني كرد و گفت: «بينامتنيت به معناي شكل يافتن معناي يك متن از متون ديگر، به نظر مي‌رسد،‌ در حاليكه وامدار مفهوم فلسفي بنيادي تري به نام بنياد ذهنيت است. اگرچه بينامتنيت براي بعضي فيلسوفان قرن بيستم از جمله مارتين پوپر و لويناس از مباحث محوري است اما با كمال تعجب، گادامر نظريه صريح و روشني در اين مورد ندارد.»

در روز دوم اين همايش كه هشتم آبان برگزار شد، ابتدا خانم فرزانه دوستي، كارشناس ارشد زبان و ادبيات انگليسي دانشگاه شهيد بهشتي، و محمد طلوعي، كارشناس ارشاد ادبيات نمايشي پرديس هنرهاي زيباي دانشگاه تهران،‌ درباره «كلام و تصوير از مقابله تا مكالمه: معرفي نظريه دو متنيت لورن ج. كوئيسترا در خوانش «كتاب تصوير» سخنراني كردند و در اين باره اظهار داشتند:‌ «لورن ج كوئيسترا با وقوف به عدم تعيين ژانري در كتاب مصور كه آن را «نوشته تصوير» مي‌نامد، و استفاده از منطق گفتگويي باختين به بررسي رابطه تعاملي كلام و تصوير در كتاب‌هاي مصور اواخر قرن نوزدهم كه دوران طلايي كتاب سازي است، مي‌پردازد. وي با طرح نظريه در متنيت. در بستر اجتماعي شكل گيري آن به كشف و تعريف پنج نوع رابطه ميان متن‌ها و تصويرها نايل مي‌شود.» آن‌ها در ادامه به بررسي محدوديت‌ها و ظرفيت‌هاي اين نوع خوانش بينامتني اشاره كردند و به بحث درباره نسخه هزار و يك شب صنيع الملك، كه اولين مصورسازي اين كتاب پس از ترجمه آن، در دوره قاجاريه صورت گرفته است، پرداختند.

منيژه كنگراني، كارشناس ارشد پژوهش هنر، سخنران بعدي اين نشست بود كه درباره «بيش متنيت در آثار هنرمندان تصرف گر» سخنراني كرد و در ابتدا گفت: «اصطلاح بينامتنيت يا ارتباط و تعامل متن‌ها، نخستين بار توسط ژوليا كريستوا مطرح شد. ژرار ژنت دامنه مطالعات كريستوا را گسترش داد و هر نوع رابطه ميان يك متن با غير خود را با واژه جديد ترامتنيت نام‌گذاري و‌آن را به پنج دسته تقسيم كرد، كه بينامتنيت يكي از اقسام آن محسوب مي‌شود. قسم ديگر ترامتنيت از نظر ژنت بيش متنيت است، متن‌هايي كه از ديگر متن‌ها برگرفته شده اند، دامنه مطالعاتي بيش متنيت را تشكيل مي‌دهد.»

در ادامه حافظ صادق پور، عضو هيئت علمي‌دانشگاه آزاد اسلامي، واحد آستارا، به توضيح درباره «بينامتنيت در قصه طوطي و حكيم اسرار نامه عطار و طوطي و بازرگان مولوي از منظر عناصر داستاني» پرداخت. او در اين باره گفت: «مولوي در داستان طوطي و بازرگان كاملاً به قصه طوطي و حكيم هندي عطار نظر داشته است. اما مولوي در اين داستان به عنوان گفتگوي نسل پسين خواننده با متن پيشين در عناصر اصلي داستان اثر قبل از خود تغيير نمي‌دهد و تقليد را هم روا نمي‌دارد و ساختار قصه مولوي از جنبه توارد هم نيست. چرا كه همه عناصر اصلي را در قصه مي‌آورد. در اين دو اثر هم بستگي و روابط متقابل و تنگاتنگي در گفتگو وجود دارد. مولوي در به كارگيري عناصر داستاني نسبت به متن قبلي از گفتگو و تداعي‌هاي آزاد بيش از همه بهره مي‌گيرد و متن او با امكان گفتگوي بين عناصر قصه، خواننده را درگير متن و گفتگو با اثر خود مي‌كند. او با تداعي‌هاي آزاد به گفتمان عرفاني خواننده پاسخ مي‌دهد و در واقع قصه طوطي و بازرگان مولوي تأثير قصه طوطي و حكيم هندي عطار را مي‌سازد.»

شراره چاوشيان دانشجوي دكتري زبان و ادبيات فرانسه دانشگاه تهران، نيز در ادامه اين همايش به صحبت درباره تابلو زنان الجزاير اثر دولا كروا و مجموعه داستان‌هاي كوتاه زنان الجزيه اثر آسيه جبار پرداخت.

در ادامه دكتر اسداللهي،‌دانشيار دانشگاه تبريز، درباره «خلاقيت، گفتمان و بينامتنيت» سخنراني كرد. وي اظهار كرد: «ارسطو در كتاب «فن بيان» عملكرد اين نوع فن را نه در متقاعد كردن ديگران، كه در شيوه‌هايي مي‌داند كه فاعل مدرك براي متقاعد ساختن مخاطب به آنها متوسل مي‌شود. پس توجه به روش‌ها در بيان و توسل به عوامل و عناصر متقاعد كننده در گفتمان مي‌توانند حضور و وجود بينامتنيت در خلاقيت‌هاي ادبي-هنري را توجيه كنند. بينامتنيت مجموعه اي از نيروهايي است كه انسان آنها را به كار مي‌گيرد تا بتواند به كمك آنها مخاطب خود را متقاعد سازد.»

در ادامه دكتر محمدحسين جواري، دانشيار دانشگاه تبريز، به ارائه مقاله خود با عنوان «آيا درجه صفر خوانش، وجود دارد؟ خوانش ‌بينامتنيت، دريافت» پرداخت و سپس در بخش بعدي دكتر فريده علوي، عضو هيئت علمي دانشگاه تهران، به توضيح درباره «تأثير خوانش بينامتني بر حفظ گذشته ادبي و خلق ادبيات نوين» پرداخت. او ضمن طرح پرسش‌هايي درباره اين موضوع تلاش اصلي مقاله خود را با رويكردي بينامتني بر كتاب «هزار و يك شب» معرفي كرد. خانم شادي شاه ناصري، دانشجوي دكتري زبان شناسي دانشگاه اصفهان،‌نيز درباره «تحليل بينامتني تلميحات مذهبي در مثنوي معنوي» صحبت كرد. از آنجا كه مثنوي معنوي مشحون از مفاهيم و مضامين اسلامي است كه در قالب رمزگان زباني نمود يافته، ناصري سعي كرد با تكيه بر چارچوب نشانه شناختي تحليل متن بارت به اين پرسش پاسخ دهد كه آيا مي‌توان بين تأثيرپذيري مولوي از فرهنگ اسلامي و بسامد وقوع تلميحات اسامي خاص مذهبي در مقايسه با ديگر تلميحات به كار گرفته شده، به يك همبستگي معني دار دست يافت؟

سخنران بعدي اين نشست عليرضا قلي فاميان، عضو هيئت علمي‌دانشگاه پيام نور مركز شبستر، بود كه به «تحليل بينامتني داستان كوتاه عاشقيت در پاورقي پرداخت. در ادامه آقاي سجاد باغبان ماهر به توضيح درباره «مطالعه روابط بينانشانه‌اي در يكي از آثار نقاشي ايراني: نگاره رزم رستم و سهراب در شاهنامه شاه طهماسبي» پرداخت و اين نگاره را اقتباسي تصويري از كلام فردوسي محسوب كرد.

خانم مريم عبادي آسايش در بخش بعدي درباره «بينامتنيت،‌ ادبيات تطبيقي و ناخودآگاه جمعي» سخنراني كرد. او در مقاله خود به توضيح درباره نظريه‌هاي شكلوفسكي فرماليست درباره روابط بينامتني پرداخت.

گفتني است خانم مينا بهنام، دانشجوي دكتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه فردوسي مشهد و آقاي محسن آسيب پور، دانشجوي دكتري ادبيات فرانسه دانشگاه تبريز، آخرين سخنرانان اين همايش بودند كه به ترتيب درباره «منطق گفتگو در متون صوفيانه از رهگذر آثاري چون اللمع في تصوف، رساله قشيريه و كشف المحجوب» و «مفهوم بينامتنيت در صدايشان را مي‌شنويد؟ ناتالي ساروت» سخنراني كردند. همايش بينامتنيت در ادبيات و هنر عصر روز چهارشنبه هشتم آبان، با حضور جمعي از استادان و علاقه مندان در دانشگاه تبريز پايان يافت.

 
 
 

زمان انتشار: دوشنبه ١٣ آبان ١٣٨٧ - ١١:٤١ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




اخبار
اخبار موسسات و زیرمجموعه ها
کلیه حقوق متعلق به این پورتال برای فرهنگستان هنر محفوظ است.