نشست تخصصی«مخاطبان هنری: از نظریه تا پژوهش» با حضور مهدی منتظرقائم در فرهنگستان هنر برگزار شد. به گزارش روابط عمومی فرهنگستان هنر، هجدهمین نشست از سلسله نشستهای «حقوق مخاطب» با بررسی «مخاطبان هنری: از نظریه تا پژوهش» و سخنرانی مهدی منتظرقائم، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، سهشنبه اول آبان 1403، برگزار شد. در این نشست تخصصی مهدی منتظرقائم ابتدا با تعریف فلسفی «انسان، حیوانی ناطق است.»، سخن آغاز کرد و گفت: ابتدا و انتهای علم، همان «معرفت» و «تعریف» است. زمانی که ما برای مفهومی، تعریفی میکنیم که کامل نیست و فقط ابعادی از آن را در نظر میگیریم، واژهها و رابطه میان آنها را خوب متوجه نمیشویم. سالهای سال با آن تعریف زیست میکنیم تا اینکه با پیشرفت تکنولوژی و تغییر ساختارها و نوآوریها در عرصه جامعه و فرهنگ به این نتیجه میرسیم که تعریفی که بکار میبردیم باید بهروزرسانی شود و اصطلاحات جدیدی میبایست به آن اضافه شود. وی به تعریف انسان از دیدگاه فلاسفه پرداخت و در همین زمینه اضافه کرد: در مورد تعریف «انسان» که حیوانی ناطق است نیز همین صدق میکند. بسیاری از تعاریف در طول زمان باید دچار تغییر و تحول شوند و ابعاد آنها باید در مسیر زمان تکامل پیدا کند. بنابراین تعریف از انسان که حیوانی است ناطق هم اشتباه است و هم درست. وقتی به تاریخ گذشته برمیگردیم، نطق را یک امر مکانیکی و واقعگرا میدانستند که هر واژه معنی قطعی خود را دارد، بنابراین کلام به روش شفاهی و بعد شکلی و نوشتاری اشرفیت پیدا میکند. انسان موجودیت بالقوه دارد و این بالقوه بودن وی موجب میشود که او موجودنی شدنی باشد نه موجودی بودنی. این پژوهشگر پس از تعاریف فلسفی انسان و ماهیت ارتباطی وی، به تعریف مخاطب پرداخت و ادامه داد: مخاطب، دریافتکنندگی ما از جهان بیرون است و این مخاطب بودن و مخاطب کردن برای من بهعنوان انسان صاحب اراده، مهم است. مخاطب بودن به معنای مدیریت زمان، بدن، روابط اجتماعی و مصرف روابط بیرونی و درونی است. وی با بیان این پرسش که مخاطب بودگی برای چه کسانی مهمتر است؟ توضیح داد: برای کسی که این درونداد مخاطببودگی را به پردازش و بعد آن را به برونداد تبدیل کند، این مبحث مهمتر است. به عنوان مثال مخاطببودگی، برای والدین، متخصصین تعلیم و تربیت، نظام سیاسی و فرهنگی، سازمانهایی که اثرمندی نحوه مخاطب بودگی؛ سیاست و کارکرد آن را تحت تاثیر قرار میدهد و ارتباطگران و... مهم است. مخاطبشناسی برای انسان عادی تا حدی مهم است. انسان فعال اجتماعی چون انسانیتر برخورد میکند و مجبور است در جهان معانی عمیقتر باشد، باید مخاطبشناسی چند لایه عمیقتری داشته باشد. در هرم ارتباطی سطوح مختلفی چون فردی، گروه، تیم، سازمانهای بزرگ، ملت و حوزه تمدنی و... داریم و هرچه انسان عمیقتر میشود با سطح بالاتر از این هرم در ارتباط است. این پژوهشگر ادامه داد: روششناسی یعنی یافتن یک فرآیند عقلانی برای حل مسئله و هر چه در هرم ارتباطی بالاتر میرویم، باید روششناسی ما تخصصی تر شود. همه روشهای کمی و کیفی به درد میخورد، اما هر کدام مختص جامعه هدف خاصی است. در انتهای این نشست تخصصی، حاضران و مخاطبان برخط به بیان پرسشهای خود پرداختند. نسخه شنیداری این نشست اینجـا در دسترس است.
|
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |