حسين بادامچي در نشست تخصصي زبانهاي باستاني به كاربرد زبان اكدي در ايران باستان پرداخت.
حسين بادامچي در نشست تخصصي زبانهاي باستاني به كاربرد زبان اكدي در ايران باستان پرداخت.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، نشست تخصصي «زبانهاي باستاني» با تاكيد بر «ضرورت و اهميت يادگيري زبانهاي باستاني» با حضور حسين بادامچي، عضو هيئت علمي گروه تاريخ دانشكده ادبيات دانشگاه تهران ادامه يافت. وي در ابتداي سخنراني خود، نويد انتشار «كتيبههاي تختجمشيد» را داد و حمايت استاد معلم را در انتشار اين كتاب شايسته تقدير دانست داد. بادامچي كه عنوان سخنرانياش درباره «زبان اكدي و كاربرد آن در ايران باستان» بود، با مقدمهاي در خصوص پيدايش خط و زبان آغاز كرد و اظهار داشت: براي اينكه ما به زبان اكدي بپردازيم، ميبايست در ابتدا به دو انقلاب يكجا نشيني و شهرنشيني اشاره كنيم كه دو امكان كشاورزي و دامداري را براي انسان فراهم كرد و انسان لازم نبود براي غذا از جايي به جاي ديگر حركت كند.
وي به زمينههاي پيدايش نگارش پرداخت و افزود: انقلاب شهرنشيني كه مربوط به 4000 سال (ق.م) است، زمينه نگارش ابتدايي را فراهم آورد. در آن زمان نياز به حسابرسي براي ثبت اطلاعات احساس شد و به اين ترتيب توكن يا علامتهاي ساده ساخته شد كه براي ثبت اطلاعات عددي استفاده ميشد. بعدها بر روي اين توكنها علائم و نقش و نگارهايي گذارده شد و توكنهاي پيچيده به وجود آمد. سپس به نشانههايي در هزاره چهارم (ق.م) برميخوريم كه گويهاي گلي هستند و براي اصالت دادن به علامتها به كار برده ميشدند. به اين ترتيب كه علامتها را درون گويها قرار ميدادند و براي شمارش بايد گويها را ميشكستند. البته علامتها به تنهايي قابل استناد نبود و ممكن بود تعداد علامتها را فراموش كنند و در ابداع ديگري هر علامتي كه داخل گوي ميانداختند ما به ازاء آن يك سوراخ نيز بر روي گوي ميگذاشتند. برخي محققان معتقدند كه از كيسههاي چرمي براي نگهداري گويها استفاده ميكردند اما نشانهاي از اين كيسهها تاكنون كشف نشده است.
اين پژوهشگر به ساخت لوحهاي گلي اشاره و ادامه داد: بعد از توكنهاي ساده، پيچيده و گويها متوجه شدند براي سهولت كار ميتوانند لوحهاي گلي مستطيل شكل كه نوع اطلاعات آن فقط عدد شمار است، مورد استفاده قرار دهند. در مرحله بعد يعني 3200 (ق.م) ما به لوحهايي برميخوريم كه فقط عدد شمار نيستند، بلكه انديشهنگاشت نيز هستند و ما وارد دوره نگارش ميشويم.
بادامچي به دو نظام نگارش به جا مانده در آثار پرداخت و يادآور شد: كتيبهها و آثار به جا مانده در 3200 (ق.م) دو نظام نگارشي را نشان ميدهند كه تقريبا همزمان به وجود آمدند اما تأخر و تقدمشان مشخص نيست. اين دو نظام يكي خط «ميخي اوليه» است كه در بينالنهرين شكل گرفته و ديگري «ايلامي ابتدايي» كه در خوزستان به وجود آمدهاست. البته برخي معتقدند كه خط ميخي اوليه يكصد سال جلوتر از خط ايلامي ابتدايي است، اما نظر قطعي در اين مورد نميتوان داد.
وي به سهگونه نظام نگارشي اشاره و به تشريح آنها پرداخت: «كلمهنگاري»، «هجا نگاري» و «الف- با» سه گونه نظام نگارشي در آن زمان هستند. نظام كلمهنگاري به نظامي گفته ميشود كه هر نشانه برابر يك انديشه است. در نظام هجانگاري هر نشانه برابر يك هجاست كه معمولا از يك مصوت و صامت تركيب شده است و به سه شكل اساسي «صامت- مصوت»، «مصوت- صامت» و «صامت- مصوت- صامت» است.
عضو هيئت علمي گروه تاريخ دانشكده ادبيات دانشگاه تهران به قديميترين متون خط ميخي اشاره و تصريح كرد: قديميترين متون خط ميخي از 3200 (ق.م) به زبان سومري هستند و نظامهاي ديگر براي نگارش نيز كم كم از خطي كه سومريان ابداع كرده بودند، استفاده كردند، مانند: ايلاميها، اكدي ها و هيتيها. اما قديميترين آنها بعد از سومريان طبيعتا اكديها هستند زيرا از نظر جغرافيايي نزديك به هم بودند و از لحاظ فرهنگي نيز وابسته به اين قوم بودند
وي سپس تشريح نظام نگارشي، زمان و مكان زبان اكدي پرداخت و ادامه داد: نظام نگارشي خط «ميخي اكدي»، نظام هجا نگاري است به اين معنا كه هر نشانه خط ميخي برابر يك هجاست. تقريبا اين زبان ششصد نشانه دارد و همه نشانهها چند ارزشي هستند. سومريان وقتي ميخواستند نظام هجا نگاري را گسترش دهند دو راه پيش رو داشتند يا براي هر هجا يا كلمه بايد يك نشانه استفاده ميكردند كه به اين ترتيب تعداد نشانهها زياد ميشد. راه ديگر اين بود كه نشانهها را چند ارزشي كنند و هر نشانه به چندين كلمه معني شود كه اينها راه دوم را انتخاب كردند. بنابراين نشانههايي كه در خط «ميخي اكدي» داريم چند ارزشي هستند و هر نشانه ميتواند به 5 تا 10 نشانه دلالت كند.
حسين بادامچي در همين زمينه ادامه داد: از لحاظ زماني از 2500 سال (ق.م) تا قرن اول ميلادي، خط «ميخي اكدي» رواج داشت و آخرين متن به دست آمده مربوط به سال 75 ميلادي است. پس خط ميخي اكدي از 2300 ق. م تا پايان امپراطوري هخامنشي يعني يك دوره 2000 ساله رواج داشت. از نظر مكان كليه نواحي خاور نزديك باستان كم و بيش از زبان اكدي استفاده ميكردند.
مترجم كتاب «قانون حمورابي با ترجمه متن اكدي» در تشريح تقسيمات زبان اكدي گفت: محققان امروزي زبان اكدي را به دو دسته زبان اكدي مركزي و حاشيهاي تقسيم ميكنند. زبان اكدي مركزي به نواحي مادرلند، خود بينالنهرين يعني سومر و بابل بود، گفته ميشود و زبان اكدي حاشيهاي به تمدنهاي اطراف اين ناحيه ميگويند كه از جمله تمدنهاي حاشيهاي ميتوانيم به شوش اشاره كنيم كه از مهمترين تمدن از 2000 ق. م ميلاد از زبان اكدي براي نگارش استفاده ميكردند و سوريه امروزي كنار درياي مديترانه، در آناتولي تاجران آشوري از زبان اكدي استفاده ميكردند و شمال عراق اينها را كه در حاشيه بينالنهرين هستند اكدي حاشيهاي ميگفتند.
وي به منابع يافت شده از زبان اكدي پرداخت و افزود: متون زبان اكدي از نيمه اول هزاره دوم، بالغ بر 2000 متن است كه 600 متن، فقط مربوط به متون حقوقي هستند. اندازه اين متون حقوقي كوچك، مستطيل و بالش شكل است و در كف دست جاي ميگيرد و چون با قلم نوك تيز مينويسند، ميتوانند متنهاي زيادي در آن جاي دهند.
اين مدرس دانشگاه به مقايسه متون يافت شده به زبان اكدي و سومري پرداخت و تاكيد كرد: وقتي اهميت متون يافت شده مشخص ميشود كه در مقايسه با يك دوره 1500 ساله يعني از 2500 (ق.م) تا 1000 (ق.م) ما به 600 متن بر ميخوريم كه همه به زبان ميخي اكدي است اما در همين دوره تنها شاهد 10 تا 12 متن به زبان سومري هستيم كه رواج اين خط را به طور گسترده نشان ميدهد.
بادامچي با طرح اين سئوال كه «چرا زبان اكدي در ايران باستان رايج بوده است؟ به تشريح سه نظريه درباره رواج زبان اكدي پرداخت و ادامه داد: اولين گروه محققان معتقدند كه يك مستعمره نظامي بابلي در اين مناطق به عنوان قدرت برتر وجود داشته است و اسناد يافت شده مربوط به اينهاست. مطالعات بعدي نشان داد كه در نيمه اول هزاره دوم بابليها قدرت برتر در ايلام نبودند بلكه ايلاميها قدرت برتر بودند و در متون به دست آمده نشان ميدهد كه ايلاميها به بابل لشكركشي ميكردند به طوري كه شاهان بينالنهرين، شاهان ايلامي را در نوشتههاي خود پدر ميناميدند؛ زيرا در آن زمان قدرت برابر خود را برادر و قدرت برتر را پدر خطاب ميكردند.
وي در تشريح نظريه دوم به بحرانهايي كه موجب سقوط امپراطوري اكد شده است، اشاره و عنوان كرد: كساني چون لمبرت معتقد هستند كه بحرانهايي كه به سقوط امپراطوري اكد منجر شد مهاجران اكدي به خوزستان رفتند كه مبناي نظريه او به دليل استفاده از اسامي و نامها بوده است كه نميتوان به اسامي استناد كرد.
بادامچي سومين نظريه را قابل قبولتر دانست و تصريح كرد: در نظريه سوم تاثيرات فرهنگي و زباني عنوان ميشود كه به نظر ميرسد اين نظريه عقلانيتر است زيرا نمونههايي در متون حقوقي ايران و اروپا ديدهايم كه ايران از زبان عربي و اروپا از زبان لاتين استفاده ميكردهاند.
وي سپس به نمونههايي از اسناد حقوقي به دست آمده اشاره و به تشريح و ترجمه نمونهاي از اين متون پرداخت.