خاطره حاشیهها اثر پژوهشی محسن احتشامی، چهارشنبه 29 آذر 1396، در فرهنگستان هنر رونمایی شد.
به گزارش روابط عمومی فرهنگستان هنر، كتاب خاطره حاشیهها، پژوهش و تالیف محسن احتشامی، با حضور و سخنرانی اکبر عالمی، سید فرید قاسمی، فرزاد ادیبی و غلامرضا عزیزی در سالن همايشهای فرهنگستان هنر رونمایی شد.
در این مراسم ابتدا دکتر اکبر عالمی، سینماگر و دانشیار دانشگاه تربیت مدرس، با بیان اینکه امروز یکی از بهترین کتابهایی که وی در زمینه عکاسی، بهویژه مهر دیده است، رونمایی میشود، توضیح داد: در سپیده دم تاریخ تمدن بشر پیدایش کلام معجزهای بود، پس از آن پیدایش خط به تمدن بشری خدمت کرد و اندیشه بشری مانا و ماندگار و ثبت شد. در سال 1452 میلادی کهکشان گوتنبرگ پا به عرصه وجود گذاشت و علم از انحصار دانشمندان، اندیشمندان و علما خارج شد و به میان مردم رفت و هر فردی با هر طبقه اجتماعی به علم دسترسی پیدا کرد و امروز علم به واسطه یادگار کهکشان گوتنبرگ در انحصار هیچ کس نیست. پس از آن بشر سعی در دستیابی به آرزوی دیگرش کرد که علاقه به ثبت لحظات بود. در سال 1926 اولین عکس در زمین ثبت شد. در ابتدا آنقدر حساسیت فیلم خام پایین بود، که مجبور شدند برای ثبت منظره درخشانی که رو به آفتاب است، هشت ساعت در دوربین را باز بگذارند و عکسی بگیرند که در صفحه اول همه کتابهای درسی عکاسی منتشر شده است.
وی ادامه داد: کهکشان بعدی عکس بود. عکاسان معتقدند اگر یک لحظه به دوربین یک عکاس نگاه کنید، جاودانه میشوید. دوربین عکاسی بازیچه محبوب ناصرالدین شاه قاجار بود. او لابراتوار چاپ عکس در کاخ گلستان دایر کرده بود که عکسهایی که خودش از همسرانش می گرفت را ظاهر کند.
در ابتدای سال 1360 به دعوت دکتر شهریار عدل، به کاخ گلستان رفتم و فیلم و عکسهای شاه قاجار را که در انبار آنجا بود دیدم. فیلمها مرمت شد و در برنامۀ آن روی سکه پخش شد و بسیار از آن استقبال شد.
پس از سخنرانی عالمی، کتاب خاطره حاشیهها با حضور مولف و منتقدان و معاون هنری فرهنگستان هنر رونمایی شد.
سخنران بعدی مراسم سید فرید قاسمی، پیشکسوت روزنامه نگار و محقق و مورخ تاریخ مطبوعات بود. وی با ذکر این که سابقه آشناییاش با مولف به 25 سال قبل و انتشار دو عنوان از نشریات دورۀ ناصرالدین شاه باز میگردد توضیح داد: با توجه به سابقه این آشنایی و مراوده، محسن احتشامی را گرافیستی پویا و جویا میدانم که پیگیری پژوهشگرانهای دارد. محسن احتشامی در پی هویتیابی، نیاکانشناسی و میراثبانی طی سالهای زندگی است. پس از چاپ کتاب لوحها و مهرها این کتاب سوم ایشان است که بر روی عکسهای پنجرهدار کار کرده است. روی جلد کتاب تصویر میرزا علی اکبر نطنزی یا مصری، که ملقب به نقاش باشی بود و معلم نقاشی و زبان فرانسوی مدرسه دارالفنون، نقش بسته. کسانی که تاریخ فرهنگ و هنر ایران را میدانند با دیدن طرح جلد کتاب به آقای احتشامی تبریک خواهند گفت که عکس بزرگ مردی که حق گرانی بر گردن فرهنگ و هنر این سرزمین دارد را بر روی جلد کتاب کار کرده است. =============
وی ادامه داد: این جلسه سخنرانان دیگری هم دارد و من سعی میکنم از بعد سیر عکاسی خبری به کتاب بپردازم. عکس در ایران دو سال پیشتر از چاپ و انتشار روزنامه سابقه تاریخی دارد. قدیمیترین عکس موجود در ایران، در سال 1250 قمری، برابر 1213 خورشیدی گرفته شده. این عکس به تخت نشینی محمد شاه قاجار را ثبت کرده. متاسفانه در کشور به پژوهشهای گرانسنگی که در دهههای اخیر در مورد تاریخ عکاسی شده است کمتر توجه میشود و بیشتر نویسندگان و سخنوران به منابعی که عمدتا منسوخ شده ارجاع میدهند. دو سال بعد از آن، در 1215 خورشیدی، پیش شماره اولین نشریه ایران، کاغذ اخبار منتشر شد. از آنجا که انتشار عکس به واسطهای به نام نقاش وصل بود، در سالهای اولیه عکس وارد مطبوعات نشد. در سالهای نخست، عکاسان به واسطه نقاشان در مطبوعات حضور داشتند. به این دلیل اگر بخواهیم تاریخ عکاسی و عکاسی مطبوعاتی را در ایران دورهبندی کنیم، سابقه عکاسی دوره اول 72 سال و سابقۀ عکاسی مطبوعاتی 70 سال است.
این پژوهشگر افزود: در سال 1300 قمری در نشریۀ اطلاع مطلبی درباره انطباع یا چاپ تصویر وجود دارد: که میرزا عبدالمطلب، نقاش اصفهانی، به میرزا ابوتراب آداب تصویرسازی برای مطبوعات را یاد داد. البته نشریه اطلاع نیز کل ماجرا را ذکر نمیکند و باید تحقیق کنیم و ببینیم 24 سال قبل از 1300 قمری، میرزا ابوالحسن غفاری، ملقب به نقاش باشی و صنیعالملک، که در ارگ سلطانی مشغول تربیت شاگردان بود در این عرصه چه نقشی دارد. اگر بخواهیم بر طبق نوشتههای محققان متقدم، ملک قاسم میرزا و ژوری شا را پیشگام عکاسی مطبوعاتی بدانیم، که کارهای مطبوعاتی انجام میدادند، باید از بانو عزت ملک خانوم دولتشاهی ملقب به اشرفالسلطنه نیز یاد کنیم که اولین زن عکاس ایران بود. اینکه گفته میشود ناصرالدین شاه خود از زنانش عکس میگرفته و چاپ میکرده، با توجه به مشغلههای شاه خیلی دقیق نیست. ممکن است دو بار ذوقی این کار را انجام داده باشد؛ اما بیشتر خانم اشرفالسلطنه این کار را انجام میداد. این خانم همسر اعتمادالسلطنه بود و بیشتر خاطراتی که از اعتمادالسطنه به جا مانده دوخطه است که خط دوم خط همسرش است. این زوج از آنجا که فرزندی هم نداشتند هر دو به کارهای فرهنگی و هنری میپرداختند. در سال 1313 که اعتمادالسلطنه فوت کرد، این خانم خانهشان در تهران را فروخت و 4000 جلد کتاب و آثار منتشر نشده همسرش را به آستان قدس رضوی برد و به کتابخانه آستان قدس اهدا کرد و همانجا به عقد نایبالتولیه آستان قدس در آمد و همانجا ماند و دور و بر حرم دفن شد.
وی درباره واسطهگری نقاشان برای چاپ عکس در مطبوعات گفت: عکسهایی که در مطبوعات منتشر میشد ماجراهایی داشت. نقاشان رضایت داشتند زیرا لازم نبود در گرما و سرما جلوی بناهای مهم و منظرهها بروند و از روی آن تصویر بکشند؛ ولی عکاسان به هیچ وجه راضی نبودند. حتی در دورۀ ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه رابطه بین این دو صنف به مرز تنفر از هم نیز رسیده بود. نقاشان تمام گناه خراب شدن عکس را برگردن چاپ میانداختند. در این زمان دو عکاس به نامهای عبدالله میرزای قاجار و میرزا ابراهیم عکاسباشی(صنیعالسلطنه) به فکر چارهای برای این کار افتادند تا عکس مستقیم در مطبوعات چاپ شود. این دو نفر پی آن رفتند که چاپ کار شوند. در 1312 قمری عبدالله میرزا چاپخانه مطبعه شاه شاهی را تاسیس کرد که چاپ سنگی انجام میداد. در سال 1320 قمری چاپ حروفی را هم بر قرار کردند و در همان سال میرزا ابراهیم عکاسباشی مطبعه «خورشید» را راه اندازی کرد. با راه اندازی این دو مطبعه عکس مستقیم در مطبوعات چاپ شد و نقاشی به عنوان واسطه عکاسی برای انتشار در مطبوعات حذف شد و دیگر چاپ عکس با واسطه نقاشان از رسم افتاد. این در حالی بود که در مطبوعات برون مرزی فارسی زبان سالها قبل عکس چاپ شده بود. مثلا در شمارههای سال 1318 قمری در نشریه حکمت مصر عکس چاپ شده میبینید؛ ولی ظاهرا این چاپ عکس هزینههای بسیاری داشته، چون در سرمقالهها ذکر شده که این تماثیل با هزینههای بسیار منتشر شده است.
قاسمی درباره اولین مطبوعه اختصاصی برای چاپ عکس از چهرهنما نام برد و افزود: به جایی رسیدیم که در محرم سال 1322 قمری در اسکندریه مصر نشریه چهرهنما با هدف انتشار عکس منتشر شد و در ایران قبل از مشروطیت مکتب، ایران، مجلس و ندای مجلس و حبلالمتین چاپ تهران، عکس منتشر کردند. باید بین انتشار تصویر و عکس در مطبوعات تمایز قایل شد. چاپ عکس پس از صدور فرمان مشروطه رونق گرفت تا جایی که مطبعه شاهنشاهی شعبه دیگری باز کرد، مثلا در حبلالمتین تهران اعلان عباس میرزا قاجار را برای عکاسخانه میبینیم.
وی به شاگرد پروری به عنوان یکی از مهمترین کارهای عبدالله میرزا اشاره کرد و ادامه داد: محمد جعفر خادم، پدر مرحوم علی خادم، از شاگردان عبدالله میرزا بود. حدود صد سال از تاریخ عکاسی خبری در ایران با همین سه نفر معنا پیدا میکند. پس از فوت مرحوم علی خادم، 600 هزار نگاتیو از عکاسخانه وی بدست آمد که به یکی از مراکز پژوهشی فرستاده شد. بیشتر عکسایی که از تاریخ معاصر میبینید عکسهایی است که مرحوم علی خادم گرفته است. البته مرحوم جهانگیر مصور رحمانی و مرحوم عباس مسعودی دو سال قبل از انقراض قاجار در تهران اولین مرکز فروش عکس خبری را در تهران راه اندازی کردند. در سال 1304 شمسی، در زمان انقراض قاجار، ایران 92 سال پیشینه عکاسی خبری داشت و تا به امسال 117 سال پیشینه چاپ عکس در مطبوعات فارسی برون مرزی و 112 سال چاپ عکس در مطبوعات درون مرزی در ایران ثبت شده است.
وی در پایان از اشاره مولف در مقدمه کتاب به شعرهایی که در حاشیه عکسها منتشر شده یاد کرد و ابراز امیدواری کرد تا صاحب دغدغهای پیدا شده و این اشعار را گردآوری و منتشر کند.
فرزاد ادیبی، استاد دانشگاه و گرافیست معاصر، به عنوان سخنران و منتقد بعدی با اشاره به عکسهای منتشر شده در کتاب به بررسی حاشیههای اطراف عکسها پرداخت و توضیح داد: در نگاه اول حاشیهها از عکس یا اثر هنری حفاظت فیزیکی میکنند. در نگاه دوم عنصر زیبایی شناسانهای در این تزیینات به چشم میخورد که گاهی حتی رگههایی از حضور سبک هنری خاصی در اروپا در آن نمایان است. این موضوع در بخش تزیینی قابل تامل است. به کار بردن حاشیهها باعث ایجاد حریم و حرمتی برای محتوای داخل آن میشود. از نظر روانشناسانه نیز به کاربردن حاشیهها باعث ایجاد حریم امنی در حاشیه اثر میشود.
وی ادامه داد: همه ما میدانیم پاساژ در گرافیک چیست و به چه معناست. پاساژ به معنای گذر بین دو راه است. پاساژ یا میانه هر چیز بدین مفهوم است که وقتی بین تصویر و اطرافش حاشیهای ایجاد میکنیم، انگار متن را به زمینه میدوزیم و نوعی پیوند میدهیم. قبلترها بین دو گذر راهی بود که به آن پاساژ میگفتند و بعدا بساط خرید و فروش در آن به راه افتاد و پاساژهایی که امروز در شهرسازی میبینیم از همانجا نشئت گرفته است. در ادبیات هم این حالت تلمیح و حد و مرز نگهداشتن و پاساژ را داریم و هر چیزی را صریح بیان نمیکنیم. با ایما و اشاره و گوشهزدن، حرف خود را بیان میکنیم. در موسیقی هم همین حالت را داریم. در دستگاههای موسیقی، گوشههای دو دستگاه مثل دو گذر بین آنها ارتباط برقرار میکنند. در دستگاههای ایرانی ربع پرده داریم که در اروپا این طور نیست. مثلا وقتی از شور وارد ماهور میشویم گوشه وجود دارد که آن گوشه حالت پاساژ است.
وی ادامه داد: در معماری و فرش و در کل سبک زندگی ایرانی، نمونههایی از پاساژ را میبینیم که با متن و زمینه ارتباط برقرار میکند. در هنرهای تجسمی از خوشنویسی تا تصویرسازی و نگارگری ایرانی هم اثر پاساژ وجود دارد و زمینه را با متن پیوند داده و خود متن را با تصویرگریها پیوند میدهد. اگر در این هنرها هم دقت کنیم به نکات ظریفی میرسیم که نمونه عالی آن را در حاشیههای عکسهای قدیمی دورۀ قاجار در این کتاب میبینیم.
غلامرضا عزیزی، پژوهشگر و رییس مرکز اسناد ایران، با ذکر این که نگاه وی به عنوان پژوهشگر اسناد با باقی سخنرانانی که صحبت کردند تفاوت روشی دارد، بیان کرد: کار هنرمند خلق اثر است؛ اما من فکر میکنم هنر دیگری به نام کشف هم وجود دارد که هنرمند در آنچه موجود است چیزی را میبیند که ما به آن توجه نمیکنیم. همه ما عکس و کادر و مهرهایی شبیه آنچه در این کتاب دیده میشود را دیده ایم. من بیست و هفت سال است که این تصاویر را میبینم، اما در این مدت یکبار با دید محسن احتشامی به تصاویر نگاه نکرده بودم. یعنی من به متن که همان عکس بود توجه داشتم و حاشیهها را نمیدیدم. این جنس کار که سراغ مواردی بروید که جلوی چشم همه هست؛ اما آنها را جور دیگری ببینید و تفسیر کنید. این دید، دید هنری صرف نیست؛ دید یک کاشف است. یعنی واقعیاتی را که بقیه ندیدهاند و توجه نکردهاند را ببینید و توجه و تعبیر و تفسیر کنید. در هر سه اثر آقای احتشامی این نگاه کاوشگرانه و به قصد کشف دیده میشود.
این پژوهشگر ادامه داد: موضوع دیگر بحث چند منظوره بودن کارهای آقای احتشامی است. وقتی به آثار ایشان نگاه میکنید دوسویه است. یعنی هم به حاشیه توجه کرده و تمرکز اثر بر حاشیه است و هم متن را فدای حاشیه نکرده و میتوان متن را هم کامل دید. آثار محسن احتشامی گرچه توسط یک گرافیست و با نگاه پژوهشگر گرافیست انجام میشود، اما این دو منظوره بودن آثار آن را منبع خوبی برای باقی پژوهشگران کرده است. مثلا مجموعه عکسهایی که هست میتواند به عنوان منبع پژوهشهای مردمشناسی مورد استفاده قرار گیرد.
در آخر محسن احتشامی، مولف اثر با تشکر از مترجم و ویراستار و عوامل برگزار کننده مراسم در فرهنگستان هنر، به بیان نکاتی چند در مورد اثر پرداخت و گفت: بر اساس جستجوهای من و همچنین آقای صدقی، ویراستار کتاب، در امریکا، هیچ منبعی پژوهشی در مورد حاشیه عکس قدیمی وجود ندارد و در نتیجه این کتاب بکر است. هر بخش این کتاب میتواند بنیان و پایه یک کار جدید تحقیقاتی و پژوهشی برای افراد متفاوت باشد.
وی ضمن توضیح بر روی صفحاتی از کتاب، اطلاعات و اصلاحات انجام شده بر روی عکسها، و مراحل تهیه و تدوین کتاب را توضیح داد.
در انتهای مراسم نیز پرسش و پاسخ با مخاطبان انجام شد.