خسرو سينايي در دومين نشست تخصصي «فرش و فرهنگ بومي»، تاكيد كرد: بايد در عين جهاني شدن ايراني بمانيم و از فرهنگمان دفاع كنيم.
خسرو سينايي در دومين نشست تخصصي «فرش و فرهنگ بومي»، تاكيد كرد: بايد در عين جهاني شدن ايراني بمانيم و از فرهنگمان دفاع كنيم.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، دومين نشست تخصصي «فرش و فرهنگ بومي» در حاشيه نمايشگاه «گبههاي شادي» برگزار شد. در اين نشست كه عصر دوشنبه 15 شهريور، در مركز هنرپژوهينقشجهان وابسته به فرهنگستانهنر
تشكيل شد، پخش دو فيلم «گبههاي شادي» اثر علي تاكي و «فرش، اسب، تركمن» اثر خسرو سينايي، آغازگر اين نشست بود. در ادامه خسرو سينايي، كارگردان و نويسنده مطرح سينماي كشورمان، سخنان خود را با نقد تكثير فيلمهاي بيكيفيت آغاز كرد و پس از آن به بررسي چگونگي ساخت مستند «فرش، اسب، تركمن» پرداخت و گفت: حدود ده سال پيش در نشستي از برخي از كارگردانان خواسته شد تا مستندي در حدود 5 تا 6 دقيقه از فرش ايراني بسازند. از آنجا كه فرش تركمن را در ميان فرشهاي ايراني كه بيشتر شناخته شدهاند، هنري مهجور ميدانستم، اين مستند را ساختم.
وي سخنانش را با بحث درباره «اهميت اجزاء» ادامه داد: با ديدن نمايشگاه خانم تاكي و نظري كه زندهياد كلانتري درباره كارهاي ايشان داده بودند، به نكتهاي رسيدم و آن ارزش و اهميت اجزاء در كل يك ساختار است.
سينايي سپس در بيان اين مسئله كه چرا اجزاي يك ساختار داراي اهميت هستند، تصريح كرد: من امروز نه به عنوان سخنران بلكه به عنوان كسي كه ديدگاهي را مطرح ميكند، اهميت اجزا را مورد واكاوي قرار ميدهم و علاقهمندم مخاطب مرا به چالش بكشد. زيرا اجزاء هستند كه كل را ميسازند. اين اجزاء هستند كه بايد مورد مطالعه قرار گيرند؛ چراكه زيربناي فرهنگ يك ملت را همين اجزا تشكيل ميدهند.
وي با ابراز خرسندي از برخورداري ابزار سمعي و بصري براي ثبت و ضبط وقايع فرهنگي و اجتماعي ادامه داد: ما اين اقبال را در مقابل پدرانمان و نسلهاي قبل داريم كه ابزار سمعي و بصري را در اختيار داريم و ميتوانيم با استفاده از اين ابزار به ثبت و ضبط مسايل فرهنگي خود بپردازيم و رويدادهاي فرهنگي كشورمان را حفظ و اشاعه دهيم. زيرا ما فرهنگي شفاهي داريم كه سينه به سينه انتقال يافته؛ اما به دليل آنكه ثبت و ضبط نشدهاند، بسياري از آنها، كمكم در فرهنگمان گم شدهاند.
اين كارگردان بزرگ، با ذكر چندخاطره به نمونههايي كه نتوانستند به ضبط و ثبت وقايع تاريخي بپردازند، اشاره كرد و گفت: در سالهاي 1349 يا 1350 بود كه به اصفهان رفتم، در آن زمان گيوهاي دست دوز و زيبا به نام «گيوه مَلِكي» توسط شخصي بافته ميشد كه به دليل ارزش آن، به بزرگان مملكت كه براي ديدار به اصفهان ميرفتند، اهداء ميشد. اين شخص كه من به دنبالش بودم، متاسفانه فوت كردهبود؛ اما او پسري داشت كه با خودروي «مينيبوس» كار ميكرد و تنها او بود كه فن پدر را آموخته بود؛ ولي استفاده نميكرد. پس از چند روز او را پيدا كردم و از وي خواستم تا دو جفت «گيوه» برايم ببافد. وقتي اين گيوهها را به پا كرديم، حتي مغازهداراني كه كارشان فروش گيوه بود، از ما سوال ميكردند، اين گيوهها را از كجا آوردهايد و سازنده آن چه كسي است؟ ميخواهم اين نكته را متذكر شوم كه اگر ميخواهيم هنرهايمان به همين گونه حفظ شوند، بايد به آنها توجه كنيم. بايد در عين جهاني شدن ايراني بمانيم و از فرهنگمان دفاع كنيم. اگر فيلمساز هستيم، به ثبت و ضبط مسايل فرهنگيمان بپردازيم و آن را از گزند فراموشي حفظ كنيم.
وي سپس با يادآوري اين نكته كه حتي فرهنگ غذايي ما داراي ارزش و اعتبار جهاني است و بايد از آن محافظت كنيم، خاطرنشان كرد: در مراسمي كه براي خواهر خواندگي بوداپست مجارستان و شهر اصفهان برگزار شده بود، فسنجاني طبخ شده بود كه بسيار طعم خوبي داشت و از ياد رفتني نيست. با كمال شگفتي متوجه شدم ميهمانان مجاري ما براي دريافت فرمول پخت اين غذا از آشپز تلاش ميكنند و اين بيانگر آن است كه ما بايد فرهنگ غذاييمان را حفظ كنيم. حتي بهترين آشپزان جهان به اين نكته اذعان دارند كه طعم و طرز پخت برنج در كشورما در هيچ كجاي جهان نمونه ندارد.
اين هنرمند به ساخت فيلم و نگارش كتابي درباره خانههاي ايراني اشاره كرد و افزود: حدود 8 سال پيش از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ايران به بيش از 20 شهر ايران سفر كردم تا درباره نوع اقليم و ساخت خانههاي ايراني تحقيق كنم. البته با هزينه ميلياردي كه صرف اين پروژه شد، هيچگاه نه فيلم آن ساخته و نه كتابش منتشر شد. در اين سفر 58 خانه را پيدا كردم كه متناسب با اقليم آن منطقه و در عين حال بسيار زيبا بنا شده بودند، كه الان مطمئن هستم حداقل بيش از 10 خانه بايد تخريب شده باشد. اينها ثروت يك ملت و كشور محسوب ميشوند. در مقابل هتلي را در جزيره كيش بنا كردند كه بهطور پراكنده و زيادي از المانهاي تخت جمشيد استفاده كردهاست. همچنين دو مجسمه در بخش مركزي آن بنا، به عنوان ستون به كار رفته كه يكي از آنها كوتاهتر از ديگري است و براي اينكه اين نقص را از بين ببرند در كمال بيسليقگي از انباشت سيمان استفاده كردهاند. يك مجسمه پنگوئن را هم در اين هتل گذاشته بودند كه هيچ ربطي به جزيره كيش ندارد. اينها نمونههاي بيشماري هستند كه با آن برخورد ميكنيد. اين است كه ميگويم: در ساخت؛ اجزاء بسيار مهماست.
خسرو سينايي با اشاره به نمايشگاه «گبههاي شادي» ادامه داد: خانم تاكي ميتواند كاري كند كه همه انگشت به دهان بمانند. چرا كه كارشان با ارزش است. من سالهاست كه به مطالعه موسيقي ميپردازم. موسيقي ايراني در گذشته مونوفون و تك ملودي بودهاست و نتهاي موسيقي نوشته نميشد؛ بعدها هارموني از غرب وارد موسيقي ايراني شد و نوشتار الفباي موسيقي شكل گرفت. در مورد معماري ايراني هم همينگونه است؛ مثلا چطور ميتوانيم قبول كنيم، خانههاي قديمياي كه از دوران گذشته باقيماندهاند با تمام ظرافتها و مواردي كه در آنها لحاظ شده، بدون هيچ نقشهاي، ساختهشدهاند.
وي همچنين با نقد اين مطلب كه حتي افراد تحصيلكرده و با سواد به مسايل فرهنگي اطراف خود بياعتنايند، افزود: در يكي از سفرهايم به اصفهان از كسي راجعبه مجسمهاي كه در نزديكي مسجد شاه سابق گذاشتهشدهبود، سئوال كردم اين مجسمه متعلق به چه كسي است؟، در پاسخ گفت فكر ميكنم فردوسي است! در صورتي كه اين مجسمه علياكبر اصفهاني سازنده و معمار مسجد بود. چرا بايد در مورد فرهنگمان اينگونه بيتفاوت باشيم؟. متاسفانه حتي در ميان قشر مرفه كشورمان نوكيسهگي شكل گرفته و در حال سرايت به ديگران است، كساني كه به دنبال تقليد از غرباند.
كارگردان «عروس آتش» به ريشههاي فرهنگي كشورمان اشاره كرد و ادامه داد: ما حق نداريم به ريشههاي فرهنگي خود بياعتنا باشيم و با بيسليقگي و كج سليقگي آنها را ناديده بگيريم و بخواهيم از داشتههايمان فاصله گرفته و آن را با فرهنگ غربي درآميزيم. آثاري را در زمانمان پديد آوريم كه بدون هويت است و نمونههاي فراوان دارد.
وي در همين زمينه ادامه داد: البته در منطقه كويري توران كه چندي پيش در آنجا بودم، روستايي 300 سكنه داشت كه همگي در تلاش بودند تا ساختمانهاي گاهگلي خود را تعمير كنند و به عنوان روستايي تاريخي به جهانگردان معرفي نمايند.
در ادامه نشست، خسرو سينايي به آثار زنده ياد كلانتري اشاره كرد و گفت: آثار استاد كلانتري در عين روشني و نور بود. روح روشن كلانتري ناخودآگاه در آثارش منعكس ميشد، زيرا او دنيا را روشن ميديد. هيچ چيز مانند سينما نميتواند دروغ را نشان دهد. زيرا روان هنرمند را در آثارش نشان ميدهد و در آثار كلانتري هيچ دروغي نميبينيد؛ زيرا او به دنيا خوشبين بود.
خالق «دركوچههاي عشق» به مطالعات شادي تاكي اشاره كرد و گفت: مطالعاتي كه خانم تاكي درباره فرش گبه انجام داده، اگر ادامه داشته باشد، ميتواند به بقا و دوام فرش گبه بيانجامد و اين فرش خصوصا در كشورهاي اسكانديناوي خواهان بسيار خواهد داشت.
سينايي در پايان سخنانش تاكيد كرد: «براي دوست داشتن ايران بايد آنرا به درستي بشناسيم.»
در پايان اين نشست به پرسشهاي حاضرين پاسخ داده شد و دو فيلم «كجاست جاي رسيدن» اثر عباس كيارستمي و «فرش زمين» اثر كمال تبريزي به نمايش درآمد.
براي اطلاع از اخبار فرهنگستان هنر به كانال ما در تلگرام بپيونديد: https://telegram.me/artacademy