علي معلم در نشست «هنر و انديشه» مهرجويي، حاتمي و بيضايي را از معدود سينماگران باكتاب ايران دانست.
علي معلم در نشست «هنر و انديشه» مهرجويي، حاتمي و بيضايي را از معدود سينماگران باكتاب ايران دانست.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، علي معلم سردبیر و مدیرمسئول ماهنامه دنیای تصویر اولين سخنران بخش اول نشست علمي «هنر و انديشه» بود كه با موضوع بررسي آثار سينماگران مطرح كشور مهرجويي، حاتمي و بيضايي عصر سه شنبه 15 ديماه در سالن همايشهاي فرهنگستان هنر برگزار شد.
وي درابتداي سخنان خود بررسي ويژه سينماي مهرجويي، حاتمي و بيضايي را به دليل دوران خاصي كه اين سينماگران مطرح حضور داشتند دانست و گفت: سخن از اين سه شخصيت سينمايي به دليل دوراني است كه آنها طي كرده و زبان وشكل خاصي است كه اختيار كردند و توانستند مسير فكري را به سرانجام برسانند كه فقط خاص خودشان است.
معلم سخنراني خود را با موضوع سينماي مهرجويي پيش برد و اظهار داشت: يكي از آثاري كه ميتوان به عنوان كليد واژه فيلمشناسي مهرجويي از آن نام برد، فيلم دايره ميناست كه دلبستگي سينماي اجتماعي و سياسي و دغدغههاي او را از سالها قبل نشان ميدهد كه در اين اثر نمودار است.
اين منتقد سينما با تقسيم رويكرد سينما به دو بخش سرگرمكننده و سينماي تكامل يافته به سخنان خود ادامه داد و افزود: رويكرد سينما را بايد به دو بخش سرگرم كننده و شادي آور و تكامل يافته و تفكرگرا تقسيم كرد و طبيعتا براي تمامي سينماگران نكات قابل بحثي در اين زمينه وجود دارد و هيچكدام از سينماگران را نميتوان خالي از نقص دانست اما نكته مهم در مورد اين سه تن اين است كه بسياري از آثار آنها قابل بحث و تامل هستند.
وی علاوه بر اين سه سينماگر به كيميايي و تقوايي به عنوان نسل دوم سينماگران اشاره كرد و افزود: علاوه بر اين سه شخصيت سينمايي بايد مسعود كيمياي و ناصر تقوايي را اضافه كنيم كه به دليل داشتن كتاب از ادبيات بيگانه نيستند و همه اينها در دورانهاي سختي كار كردند كه در واقع سينما ساده نبود.
وي به الماس 33 كه نخستين فيلم مهرجويي است اشاره و خاطر نشان شد: مهرجويي كارش را با الماس 33 آغاز كرد و قصد او ارتباط با مخاطبان ايراني بود و همچنان در آثار او اين دوستي ادامه داردو او دوست دارد كه به زبان هنر با مردم سخن بگويد. ضمن آنكه او نخستين سينماگر ايراني است كه وارد جشنوارههاي بينالمللي شد و با تماشاگران غير ايراني ارتباط گرفت.
اين نويسنده وطن دوستي و ارتباط صادقانه با مردم را از خصيصههاي ويژه مهرجويي دانست و افزود: بايد تمام آثار مهرجويي را در همين آب و خاك جستجو كرد چرا كه او تمام دغدغهاش ايران و ايراني است و بسيار رندانه و شيطنت آميز در آثارش به قدرت و ساير اموري كه به مردم ارتباط دارد، پرداخته است.
وي به سينماي اقتباسي مهرجويي اشاره و ادامه داد: رابطه سینما با ادبیات داستانی و ادبیات کهن کمجان است و مهرجویی از معدود سینماگرانی است که اقتباس تاکید جدی دارد و در آثارش از غلامحسین ساعدی تا ایبسن وام میگیرد و این نشاندهنده احاطه او است.
معلم افزود: خیرخواهی برای زندگی در یک جامعه بهتر از دیگر نکات برجسته مهرجویی است و اگر محیط زیست برای او مهم است؛ خیرخواهانه به این نکته توجه میکند.
این منتقد سینما با اشاره به اولین جشنواره فیلم فجر؛ گفت: حاجی واشنگتن (علی حاتمی)، مرگ یزدگرد (بهرام بیضایی) و خط قرمز (مسعود کیمیایی) که براساس نوشتهای از بهرام بیضایی ساخته شده، سه فیلمی هستند که از تفکر سه هوش برتر بیرون آمده است و هر سه دچار اشتباه تفسیری میشوند و در اکران به مشکل برمیخورند. پیشگوییها و نظراتی که بعدا ثابت شد سوتفاهم بوده است.
شاپور عظيمي منتقد سينماي ايران دومين سخنران پانل اول نشست علمي «هنر و انديشه» با موضوع سينماي «مهرجويي، حاتمي و بيضايي» بود. وي نخست با اشاره به فيلم «هامون» كه مهرجويي در دهه 60 ساخت؛ سخنان خود را آغاز كرد و گفت: هامون اصولا بر اساس نگاه روانكاوي يونگي ساخته شده و در مورد روانشناسي يونگ ميگويد و اصولا موضوعي را به آن ميپردازد كه در خلوت بسياري از آدمها با آن درگير هستند و بايد بگوييم اين اثر مهرجويي سينماي ايران را تكان داد و اغراق آميز نيست اگر بگوييم سينماي ايران به قبل و بعد از هامون تقسيم ميشود كه اين اتفاق براي فيلم « شايد وقتي ديگر» بهرام بيضايي هم افتاد.
عظيمي سپس به فيلمهاي حاتمي اشاره كرد و افزود: هيچ سينماگري را نميتوان پيدا كرد كه فيلم را براي سالن خالي ساخته باشد اما اين فيلمسازان هيچكدام متكي به منابع سينمايي نبودند و رقم 25 ميليون تومان فروش فيلم حاتمي نشان از اين دارد كه حاتمي از جمله كساني بوده كه مخاطب خود را شناخته است.
اين منتقد نیز با اشاره به اینکه حاتمی حتی در یک جشنواره خارجی حضور نداشته؛ افزود: این نقطه مثبت کار هنری او و به این معناست که فیلمهایش ایرانی بوده و برای ایرانیها فیلم میساخته است.
وي نكته ارزشمند سه فيلمساز را اشتراك در پرداختن به گذشته ميداند كه اسطوره را از دل گذشته فراميخوانند و در اين زمينه ادامه داد: علی حاتمی؛ شاهبیت این مسئله است. این دغدغه به وضوح در آثار این فیلمساز وجود دارد که ارزشها چه شدند و چه اتفاقی افتاده که ما دیگر آن گذشته را نداریم.
شاهپور عظيمي در توضیح انتخاب عنوان «شیر بیشه کلام» افزود: ما به کرات شنیدهایم که سینما یعنی نشان بده و نگو. اما کلام به وفور در آثار این فیلم سازها وجود دارد. یک تصویر از این فیلمسازان نمیبینیم که تنها با تصویر حرف بزند. دیالوگهای قوی این فیلمهاست که با مخاطب ارتباط برقرار میکند.
« هويت، روشنفكري و اصالت» عنوان مطالبي بود كه علیرضا رئیسیان براي سخنان خود برگزيده بود. وي در زمينه هويت و ويژگي اين فيلمسازان گفت: تم مشترك اين فيلمسازان مسئله هويت است و چيستي كه شايد در فرم و شكل با هم تفاوت داشته باشند اما در اصل و پس زمينه فكري اين فيلمسازان يكي است.
وی با بیان اینکه سجع موجود در آثار حاتمی حیرتانگیز است؛ ادامه داد: ما اگر با ابزار فیلمنامهنویسی درام؛ سراغ سینمای حاتمی برویم؛ دست خالی برمیگردیم. او در درامش همه نکات را رعایت کرده و سینمایش ایرانیاست اما شاید به طور دقیق از ابزارهای فیلمنامهنویسی استفاده نکرده باشد.
عظیمی در زمينه استعاره در آثار حاتمي يادآور شد: حاتمی به شدت از استعاره در آثارش استفاده کرده و تقریبا در همه آثارش استعاره وجود دارد. او اصراری ندارد که به درام غربی تاکید کند.
وی با اشاره به اینکه هیچوقت پرسوناژهای این فیلمسازان در طبقه فرودست نبودهاست، گفت: به این دلیل آنها این گروه را در فیلمهایشان انتخاب نمیکنند که این طبقه نمیتواند ایجاد پرسش کند.
سپس عليرضا رئيسيان به ويژگيهايي كه بايد فيلمسازان داشته باشند اشاره كرد و افزود: يك فیلمساز باید در ابتدا يك مسئله ذهني داشته باشد كه درباره آن پرسشی را در ذهن مخاطب طرح کند. نوع فرم خود را برای بیان منظوری که دارد انتخاب کند. و در نهایت پیشنهادی را ارائه دهد. البته پیشنهاد نه به معنای راه حل بلکه به معنای شکل فرم نمایش خود به بیننده بدهد.
رئیسیان ادامه داد: حلاوت و شیرینی خاصی در فیلمهای حاتمی وجود دارد. آثار حاتمی در عین اینکه بسیار برآداب سنتی تاکید دارد اما از داخل فرهنگ جامعه معاصر بیرون میآید و به شدت شهری است و شهری بودن ایران را در آثارش به تصویر میکشد.
وی ادامه داد: در آثار این فیلمسازان یک جدل همیشگی بین سنت و تجدد وجود دارد و این پرسش مهم که جامعه ایران یک جامعه معلق است به تصویر کشیده میشود. به گمان من، ایران جامعهای است که پای در سنت دارد و سینهاش در تجدد است که این نامتوازن بودن در آثار این فیلمسازان نشان داده میشود.
رئیسیان این مسئله را حیاتی دانست و گفت: چنین خصیصهای است که این فیلمسازان را متفاوت میکند و معاصر بودن نکته مهم دیگری است آنها صرفا به نشان دادن گذشته اکتفا نمیکنند و بازگشت به خویشتن جواب مشترکی است که به این پرسش که "جامعهای که همه ارکانش ریشه در یک عقبه مدون و تاریخی دارد امروز کجا باید بایستد" میدهند و هر کدام نشانههای خاص خود را برای بیان این مسئله انتخاب میکنند.
وی با اشاره به فیلم کمالالملک ادامه داد: حاتمی با قراردادن هنرمند در درون دربار کاملا قدرت آن زمان و جهل حاکم را به روشنی اعلام میکند نکتهای که دیگران یا توانش را ندارند بگویند و یا از جرات کافی برخوردار نیستند.
رئیسیان با اشاره به آثار بیضایی گفت: او بیش از همه فیلمسازان فرمگراست و فرمهای نمایشی را میشناسد و بسیار وامگرفته از ایران قدیم است. او فاصلهگذاری تئاتری را به شدت در آثارش بهکار میگیرد. شاید حرفهای بیضایی تلخ باشد اما به شدت اصیل است و از منش تاریخی مهمی میآید.
این کارگردان سینما در ادامه گفت: حلاوت و شیرینی خاصی در آثار حاتمی وجود دارد و با وجود آنکه با آثار او رابطه خودمانیتری نسبت به آثار بیضایی برقرار میکنیم اما پیام همان است مهرجویی نیز اگر چه روی سرگشتگی انسان روشنفکر معاصر تکیه میکند اما حرفی جدا از این دو فیلمساز نمیزند.
وی، سینمای ایران را بازار داد و ستد عنوان کرد و گفت: کسانی که دربرابر این وضعیت مقاومت کنند یک ویژگی مضاعف خواهند داشت و این هم یکی دیگر از ویژگی مشترک این سه فیلمساز است.
رئیسیان ادامه داد: تولیدات بیشمار این فیلمسازان نکته دیگر کارنامهکاریشان است و تولیداتی دارند که هم ماندنی و هم متفاوت هستند.
وی با اشاره به اینکه حاتمی کمتر در کار مکتوب فعالیت داشته، گفت: اما او آثاری بجای گذاشته که دارای یک استاندارد قوی و روشی خاص در شناخت فضا و اتمسفری است که درام در آن اتفاق میافتد و این نکته باعث میشود بعد از او کمتر کسی جرات ساخت چنین آثاری را کند زیرا در زمینه نوع روایت و پردازش دیالوگها قطعا کسی به پای حاتمی نمیرسد.
رئیسیان ادامه داد: حاتمی سعی میکرد ادبیات کهن و کلاسیک را امروزی کند و جانمایه آن قصهها را درک کند و به زبانی که برای مخاطب امروز قابل فهم است، نشان دهد.
این کارگردان سینما با اشاره به اینکه در آثار کنونی؛ ظاهر فرمی است اما جانمایه وجود ندارد، خاطرنشان کرد: اگر کسی میخواهد این فیلمسازا ن را نقد کند باید سه برابر آنها مطالعه داشته باشد و به اندازه سن آنها دارای جهانبینی باشد.
احمد طالبینژاد با بیان این مطلب که مجموعه کاری این فیلمسازان مقابله با جهل و نادانی بوده، گفت: آنها نسلی بودند که آمدند برای بیرون آوردن مردم از جهل که حتی گرایشهای سیاسیشان شبیه هم نیست.
وی، نقطه مشترک حاتمی و مهرجویی را استفاده از معماری با دو رویکرد متفاوت عنوان کرد و ادامه داد: مهرجویی در فیلمهای بعد از انقلابش بر نشان دادن معماری اصیل ایرانی تاکید داشت درصورتیکه برای حاتمی بیشتر نشان دادن معماری اروپایی یعنی بناهای باشکوه اهمیت داشت.
طالبینژاد با اشاره به فیلم طوقی حاتمی گفت: این فیلم یکی از بیمنطقترین فیلمهایی است که در سینمای ایران وجود دارد. بنایی که در این فیلم میبینیم کارکردی در فیلم ندارد اما در فیلم سارا از معماری به درستی استفاده شده است و بنا در این فیلم کارکردی درست دارد.
این منتقد سینما ادامه داد: در آثار مهرجویی معماری کارکرد تزیینی و زیبایی ندارد چیزی که در آثار حاتمی به کرات میبینیم در صورتی که استفاده از عناصر در فیلم باید توجیه داشته باشد. نکتهای که در فیلمهایی بیضایی و مهرجویی وجود داشت اما در آثار حاتمی بعضی مواقع میدیدیم و در بعضی مواقع نمیدیدیم البته این چیزی از ارزشهای فیلمهای حاتمی کم نمیکند.
وی با اشاره به اینکه همانطور که خود بیضایی گفته است او از تاریخ چیزی جز نفرت چیزی در وجودش نیست، افزود: بیضایی اعتقاد دارد اگر میخواهیم آیندهمان را بسازیم باید تاریخ را بدانیم و این به معنای شیفتگی او به تاریخ نیست. بیضایی میگفت من تاریخ را با همه جهالتش نشان میدهم برای ساخت آیندهای روشن.
طالبینژاد ادامه داد: بیضایی نمایشهای ایرانی و غیرایرانی که ظرفیت بهروز شدن را دارد؛ کنار هم آورده و استفاده از عناصر نمایشی و آیینی در آثار او به وفور دیده میشود.
این منتقد سینما با اشاره به سرنوشت این سه فیلمساز ادامه داد: حاتمی اهل مماشات بود و توانست فیلمهایش را بسازد. اما بیضایی اهل مماشات نبود و فیلمهایش را نمیساخت و در صحبتی که با هم داشتیم از زبان بیضایی شنیدم که میگفت حاتمی برنده است که فیلم ساخت. بیضایی رویکردی تعاملی که حاتمی داشت را نداشت و مهرجویی نیز حد وسط این دو بود و حاصل کارش گنجینهای از فرهنگ، هنر و زیبایی است که بجا گذاشته است.