نشست تخصصي «هنر و زيبايي از منظر قرآن كريم» با حضور « ابوالفضل خوش منش » عضو هيئت علمي دانشگاه تهران و «مهدي حميدي پارسا» عضو هيئت علمي دانشگاه و پژوهشگر حوزههای فلسفه و حكمت در فرهنگستان هنر برگزار شد. در اين نشست اسماعيل پناهي مدير كل امور پژوهشي فرهنگستان هنر، به ارائه شرح كوتاهي از مفاهیم و مسائل حكمت هنر و زيبايي از منظر قرآن كريم پرداخت و با اشاره به حدیث نبوی «فَضلُ القرآنِ على سائرِ الكلامِ كَفَضلِ اللّه على خَلقِهِ» توضيح داد: قرآن كريم منبع مهم و اصلي بسياري از انديشمنداني است كه به حكمت هنر و زیبایی در اسلام می¬پردازند. باید توجه داشت که وقتي صبحت از قرآن كريم ميشود ما با منبع تحقيقي يا كتاب پژوهشي مواجه نيستيم، بلكه قرآن كتابي فراتر از یک منبع پژوهشی است كه ادعاي هدايت و اعجاز دارد و لذا بحث در اين حوزه بسيار دقيق و ظريف و در عین حال دشوار است، به همین دلیل پژوهشهای مدوّن و نظريه پردازي در اين حوزه بسیار اندک بوده است.
در ادامه نشست، دكتر مهدي حميدي پارسا گفتار خود را با اين موضوع كه تلاش ميكنم از منظر يك نظريه ادبي به قرآن نگاه كنيم و ببينيم چطور ميتواند معنادار باشد آغاز كرد و افزود: از نگاه باختين، معنا فقط در مكالمه ساخته ميشود كه اين مكالمه فقط گفتگو وسخن گفتن نيست، باختين با نشان دادن سه مفهوم ديگري، فرجام ناپذيري وچند آوايي بحث منطق مكالمه خود را پيش ميبرد. از نگاه باختين ربط اينها به هم در اين جمله خلاصه مي شودكه مكالمه حقيقي نوعي كنش و واكنش ميان چند آوا و صدا ميان من و ديگري است كه ویژگی این مکالمه فرجام نایافته بودن آن است، یعنی همه چیز در مکالمه شکل میگیرد و مکالمه پایان گشوده است. چند آوایی ویژگی مکالمه است. مکالمه زمانی شکل می¬گیرد که چند آوا به یکدیگر پاسخ دهند. اگر يك صدا وجود داشته باشد مكالمه اي هم شكل نميگيرد. از نظر باختين بر این اساس متنی که امکان ادامه بحث را ببندد، یا متنی که سعی میکند مونولوگ باشد و حضور دیگری در آن حس نشود، نمیتواند مکالمهگرا باشد. کلام مکالمه ای رابطه ای گسترده با کلام دیگری دارد و همواره خطاب به کسی است، اعم از اینکه واقعی باشد یا خیالی و همواره مشتاقانه منتظر پاسخ دیگری است.اين پژوهشكر ادامه داد: قرآن منظومه اي است از مفاهيم كه جهان ديگري را در برابر ما مي گشايد. شاید بتوان نسبت مطالعات قرآني را با مفاهیم هنر و زيبايي در موضوعات کلی زیر بررسی کرد: 1. قرآن و مفهوم زیبایی که شامل سه مبحث کلی زیر می شود: الف. زیبایی مفاهیم و سیاق آیات قرآن، که در آن از ویژگی های منحصر به فرد ادبی و بلاغی قرآن، لایه های عمیق معنایی زیبای قرآن به زبان عربی مبین و زیبایی آیات قرآن در «واژگان»، «معنا» و «ساختار» و «موسیقی کلام» بحث می شود. ب. مفهوم زیبایی در قرآن، که در این مبحث واژگان و عبارتهای قرآنی که به مفهوم زیبایی پرداخته اند بررسی می شود. مفاهیمی نظیر حُسن، زینة، جمال و .. که آیات مشتمل بر آنها بررسی می شود. آیاتی نظیر وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ... (اعراف 180) یا خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَ إِلَيْهِ الْمَصيرُ (تغابن 3) یا إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْکَواکِبِ (صافات 6) یا وَ لَکُمْ فيها جَمالٌ حينَ تُريحُونَ وَ حينَ تَسْرَحُونَ (نحل 6) که به صورت خاص واژگان زیبایی در آنها ذکر شده است. ج. زیبایی از منظر قرآن، که در این مبحث تلاش می شود با تدبر و تفسیر آیات قرآنی تلقّی قرآنی از مفهوم زیبایی به دست آید. اینکه نظر قرآن درباره زیبایی های عالم چیست و چه معیارهایی برای زیبایی ارائه می دهد. آیا زیبایی از منظر قرآن همان است که بشر از امور زیبای عالم دریافت می کند؟ از نظر قرآن زیبایی امری ذهنی یا عینی؟ امری حسی یا فراحسی؟ امری مربوط به عالم غیب یا شهود؟ امری حقیقی یا اعتباری؟ پناهی افزود برخی حکمای و فلاسفه اسلامی تلاش کرده اند پاسخ این پرسشها را از قرآن استخراج کنند، اما شاید سنت گرایان بیشترین مباحث را در این خصوص مطرح کرده اند. عده ای نیز چون سعید توفیق، اندیشمند مصری تلاش کرده اند اثبات کنند نظر قرآن در تضاد با زیبایی شناسی مدرن است و نباید تعاریف، نظریه ها و رویکردهای مدرن در باب زیبایی را بر قرآن و نیز هنر اسلامی تحمیل کرد. وي ادامه داد: مبحث بعدي 2. رابطه قرآن و هنر است که این نیز می تواند شامل سه مبحث کلی باشد: الف. هنر قرآن یا متن وحی به مثابه اثر هنری بدین معنا که قرآن به عنوان يك اثر هنري با بیان هنرمندانه و زیبای عبارات و آیات و تصویرگری کلامی از بزرگترين هنرمند عالم صادر شده است و به دلیل نظم و نثر شیوا و به کارگیری بی نظیر اصول و فنون ادبی و بلاغی و نیز بیان روشن، حکیمانه، لطیف، دقیق و عمیق حقایق زمینی و آسمانی، جایگاه خاصی یافته و بشر در مواجهه روایت های تاریخی، و بیان رمزی و تمثیلی و تصویرگری کلامی و نگارگری داستانیِ مفاهیم و پدیده های دینی، اخلاقی، دنیوی و اخروی با تمام قوای تعقل، تخیل و احساس خود، از آن لذت می برد. وي افزود: در نگاه باختين مكالمه در سه ساخت شكل مي گيرد: اول گفت وگوی متن و مخاطب (مکالمه گرایی در مقام تخاطب)است كه تمركز بحث در اين جلسه بر همين ساحت از مكالمه است، به طور کلی میتوان گفت رابطه متن و مخاطب به دو شکل عمده قابل تفکیک است. در شکل اول متن مخاطب را به عنوان موجودی فعال پذیرفته است و راه را برای حضور و مشارکت او باز گذاشته است. چنین متنی پیام خود را در مکالمه با مخاطب به او منتقل میکند و امكان شنيده شدن صداي ديگري را در متن فراهم ميكند. در شکل دوم متن مخاطب را موجودی منفعل می داند که آگاهی او و واکنش او محل اعتنا نیست. ساحت دوم مکالمه متن با متن های دیگر است، براساس نگاه زبان شناسانه باختین، زبان امری بینامتنی است. در واقع کلمات، گفتارها و متون در خلاء زاییده نمیشوند، آنها فرزندان متنهای قبلی و پدران متنهای بعدی هستند. با این توضیح میتوان گفت سطحی از بینامتنیت و در نتیجه سطحی از مکالمهگرایی در هر متنی وجود دارد. سومين ساحت هم مکالمه صداهای درون متن است. بیان گفتارهای اشخاص، مکالمه میان اندیشه ها و آگاهی های موجود در متن و مکالمه میان گفتمان و روش های موجود در متن كه به عنوان مثال آن قصه حضرت موسی و حضرت خضر در قرآن کریم را ميتوان نام برد. وي افزود: بحث اين جلسه مكالمه قرآن با مخاطب است و اين موضوع مطرح مي شود كه مخاطب كيست؟ آیا مخاطب متن یا روایت، شخصی معین است که نویسنده او را طرف خطاب خود گرفته است و یا اینکه مخاطب کسی است که متن تصریحا یا تلویحاً به او اشاره دارد و یا مخاطب هر کسی است که متن را میخواند؟ این سوال درباره قرآن به این شکل مطرح است كه آیا مخاطب قرآن شخص پیامبر (ص) است که خداوند ایشان را مستقیم طرف خطاب خود قرار داده است و یا مخاطب آن خوانندگانی هستند که در متن به آنان تصریحاً یا تلویحاً اشاره شده است، امثال افراد و گروه هایی که گاهی در قرآن مورد اشاره قرار گرفتهاند و یا اینکه تمام مواجهان با این کتاب مخاطبان آن هستند؟ به نظر من پاسخ اين سوال اين است كه هر متنی مخاطبانی در سطوح مختلف دارد و مکالمه میان متن و مخاطب نیز در سطوح مختلف اتفاق میافتد. در متون دینی تفاوت سطوح مخاطبان و تفاوت مکالمه میان قرآن و مخاطبان به این شکل تبیین شده که برای قرآن ظاهر و باطن بیان کرده اند که هر کدام مخاطبان خاص خود را دارند. به عنوان مثال امام سجاد (ع) میفرمایند: «کتاب خداوند عزوجل بر چهار امر است: عبارات، اشارات، لطائف و حقایق. عبارتها برای عوام، اشارهها برای خواص، لطائف برای اولیا و حقایق برای انبیا است». از چنين رواياتي كه تعدادشان هم كم نيست ميتوانيم به اين برداشت برسيم كه بر اساس این احادیث مخاطب قرآن را فقط پیامبر (ص) نيست و مخاطبان در سطوح مختلف هستند. همچنین از این روایات برمیآید که میان ظاهر و باطن قرآن و سطوح تخاطب تعارضی نیست. اين استاد دانشگاه افزود: مفهوم بعدي كه قبل از ورود به بحث بايد به آن بپردازيم مخاطب مفروض است. مخاطب مفروض به کسانی اشاره دارد که میتوانند پیام متن را دریابند و آن را رمزگشایی کنند. هر گوینده یا راوی ای پیوسته به این مخاطب توجه دارد. در واقع مولف هنگام خلق اثر دائم با مخاطب فرضی وارد مکالمه میشود و به سمت او جهت گیری دارد و براساس پاسخی که از مخاطب فرضی میگیرد در اثرش عناصری را اضافه یا کم میکند. گاه روای نظر یا تصورات خود را درباره مخاطب فرضی و حتی واکنش او به روایت را وارد روایت می کند. به عنوان مثال قراني بحث مخاطب مفروض، خداوند در آيه شريفه 7 سوره آل عمران مي فرمايد: "هو الذی اَنزل علیک الکتابَ منه آیاتٌ محکماتٌ هُن اُم الکتابِ و اُخَرُ مُتشابهاتً فاما الذین فی قلوبهم زَیغٌ فیتبعونَ ما تَشابَه منه ابتغاءَ الفتنهِ و ابتغاءَ تاویلِه و ما یعلمُ تاویلَه الا اللهُ والراسخونَ فی العلمِ یقولونَ ءامنا به کلٌ من عند ربّنا و ما یَذَکَرُ الا اولوا الالبابِ". در اين آيه اول اشاره به مخاطب اول قرآن(پيامبر اكرم) دارد و بعد به دو گروه از مخاطبان که در اصل مخاطب فرضی هستند مورد خطابند. چون هنگام نزول هنوز عمل مورد اشاره اتفاق نیفتاده است و در واقع گويا خداوند به مخاطبان فرضي اشاره ميكند. بیان واکنش و وضع هر دسته از مخاطبان مفروض را نشان ميدهد و نزول قرآن ناظر به نحوه مواجه مخاطبان با قرآن است. ادامه گزارش اين نشست متعاقبا منتشر ميشود. |
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |