نشست تخصصی «نسبت زبان و تصویر در هنر ایران پیش از اسلام» عصر سهشنبه ۲۶ اردیبهشت ماه در فرهنگستان هنر برگزار شد نشست تخصصی «نسبت زبان و تصویر در هنر ایران پیش از اسلام» عصر سهشنبه ۲۶ اردیبهشت ماه در فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، در اين نشست كه با همكاري فرهنگستان هنرو پژوهشكده هنر در دو پنل تخصصي برگزار شد، ابتدا دكتر ندا اخوان اقدم ، مدير پنل نخست، به ارائه گزارشي كلي از سؤالاتي كه بر اساس آن اين نشست شكل گرفت، پرداخت و افزود:"پرسش هايي از قبيل اين كه رابطه زبان و تصوير در هنر ايراني پيش از اسلام چگونه بوده و اين زبانها چقدر روايتگر و تصويري بودند و چه ميزان در خوانش به هم كمك كرده و باعث دريافت تصوير درستتري براي مخاطب بوده؛ باعث شكلگيري اين نشست شد." سپس دكتر احمد پاكتچي به عنوان نخستين سخنران به ارائه" واسازی مفاهيم گفتاری در تراز تصویری: بررسی يادمان هايی از دوره هخامنشی و اشکانی" پرداخت. وي با بيان اين كه دو تراز يا سطح بياني يا به تعبيري دو نظام نشانهاي گفتاري و نظام نشانهاي نوشتاري را بررسي خواهد كرد، افزود:" واسازاي به اين ارائه افزوده شده زيرا به نظر من مفاهيم گفتاري در فضاي تصويري واسازي ميشوند و اين مهمترين بخش ارائه من است. از نشانهشناسي تصوير و ترجمه بين نشانهاي در اين تحقيق استفاده شدهاست." اين پژوهشگر افزود:"در تمام نمونههايي كه بررسي كردم با اين پديده رو به رو شدم كه در قسمت نوشتاري يك متن يا يادمان بازمانده از دوره ايران باستان و قسمت ديداري كه به صورت تصوير ارائه شده، نوعي از گفتگو بين اين دو لايه وجود دارد . در اين گفتگو با واسازي به معنايي كه دريدا مطرح كرد و در چهار دهه اخير ابعاد گستردهاي پيدا كرده مواجهايم. هدف من از نشان دادن اين نمونهها، نشان دادن آن مواردي است كه به مفاهيم ساختيافته در دوره هخامنشي و ميراثش در دوره اشكاني تبديل شدهبودند،كه در سطح تصوير واسازي مي شوند. هدف من نمايش دادن اين واسازاي است و اميدوارم انديشمندان و پژوهشگران ديگري در آينده به دنبال چراي اين واسازيها بگردند و ببينند چه عواملي باعث شده اين واسازي انجام شود." اين پژوهشگر ادامه داد:" واسازي را در درجات مختلف در تصوير ها دنبال كردهام، گام اول را "تعين زدايی در تصوير" نام نهادهام. تعيين بدين معنا است كه يك موضوع در يك نشانه كاملاً جاي متعين و مشخص پيدا كردهاست و پديده مورد بحث از حالت متعين و مشخص درآمده و به حالت عموميت يافتهميشود. از جمله مواردي كه در تعيين زدايي از آن صحبت ميكنيم؛ اسمهاي خاص هستند، مثل اسم هاي خاصي كه در شناسنامه همه هست و تعينزدايي به معناي آن است كه خاص بودن را از اسم بگيريم و از دل اسم معناي گستردهتري را بيرون بكشيم." مدير گروه علوم قرآن و حديث دانشگاه امام صادق افزود: "اتفاقي كه در برخي از نمونههاي باستاني با آن مواجه هستيم اين است كه در نوشتار با يك نام خاص برخورد ميكنيم، ولي موقعي كه نوشتار در ديالوگ با يك تصوير قرار ميگيرد، آن چه در تصوير ديده ميشود نميتواند نام خاص باشد و حتي نميتواند تصوير خاص باشد. در شناسنامه هر فرد كنار اسم تصوير خاص وجود دارد ولي در تصاوير گذشته با تصاوير مينيمال رو به رو ميشويم كه قرار نيست تمام ظرايف و ريزهكاريهاي مربوط به شخص خاصي را با خود حمل كنند. در نتيجه نام خاص در نوشتار، در سطح تصوير به كنش تبديل ميشود و افراد را بر اساس كنشي كه انجام ميدهند معرفي ميكنيم." سپس با نشان دادن نمونههايي از زمان داريوش و... به تبيين و تفسير موضوع مورد بحث خود پرداخت. وي افزود:" گاهي مشاهده ميكنيم نام و نشانههاي خاص وقتي واسازي مي شوند، به نماد تبديل ميشوند. يكي از مواردي كه در مورد موضوع تعين در مباحث نشانه شناسي با آن برخورد ميكنيم، مفهوم تعلق يا مالكيت است. تعلق ميتواند نوعي تعيين را در پديدهاي به وجود بياورد. هنگامي كه حيواني مالك ندارد و مالك جديدي ميابد، شناسنامهاي براي آن صادر ميشود وتعيين و مالكيتي براي آن تصور ميشود. ولي اين كه چطور تعيين اتفاق ميافتد، فرايندي است كه كسي سؤال نميكند كه مثلاً من اين پيراهن را چرا دارم؟ ميداند كه دارم. يكي از مواردي كه در سطح واسازي از تصوير با آن مواجه هستيم؛ اين است كه با فرايند مالكيت تعيني به جاي اين كه فقط به رابطه بين مالك و مملوك كار داشته باشيم ، به اينكه چگونه آن مالكيت اتفاق افتاده است، كار داريم. سپس با نمايش تصوير عقيق يماني اهدا شده توسط šilhak- Inšušinak به دخترش به تبيين موضوع پرداخت و چگونگي واسازي تصوير را در اهداء هديه از پدر به دختر نمايش داد. وي ادامه داد: "يكي ديگر از مواردي كه ما ميتوانيم به عنوان يك تعينزدايي در تصوير به آن اشاره كنيم، اين است كه ما با يك متن گفتاري مواجهايم كه متن گفتاري ما را به عينيت يك شيء ارجاع ميدهد. يعني با چيزي مثل ضمير اشاره "اين" به تصوير ارجاع ميدهد. در حالي كه وقتي وارد سطح تصوير ميشويم، در تصوير چنين چيزي مشاهده نميشود و تنها چيزي كه مشاهده ميشود، پديدههايي ست كه عينيت شيء را در عالم بيرون رقم ميزند. " وي در ادامه بحث به مفهومسازيهايي كه در يك فرهنگ صورت ميگيرد، اشاره كرد :" مفهوم هاي كه به وجود ميآيد با ورود به فضاي تصوير دوباره از مفهوم دست برداشته و براي بيان آنچه در خود دارد به سمت مؤلفههاي شكلدهنده خود ميرود. در ايران باستان يكي از مفاهيمي كه در زندگي سياسي بسيار مطرح بوده واژه" پادشاه" است. اين يك مفهوم ساختيافته بوده كه ما در عموم كتيبههاي فارسي باستان، با آن مواجهايم. حتي با تركيب ديگري برخورد ميكنيم كه چطونه يك نفر ميتواند شاه شاهان ديگر باشد. اين مفهوم ساختيافته به محض اينكه در تصوير ميرود واسازي مي شود." سپس با نمايش مهر استوانهاي داريوش به توضيح مفهوم پرداخت. اين پژوهشگر به تقليل مؤلفههای متن نوشتاری به معلولي به عنوان نمونه ديگري در واسازي متن گفتاري توسط تصوير اشاره كرد و گفت: " گاهي در متن نوشتاري با مؤلفه هاي متعدد مواجه هستيم ولي موقعي كه در ديالوگ به تصوير قرار ميگيرد، در قسمت تصوير مي بينيم كه متن پرداز مجبور بوده دست به انتخاب بزند و آن مؤلفه اي را كه برايش از اهميت بيشتري برخوردار بوده است انتخاب كند و بقيه را ناديده بگيرد. سكه اي از دوران فرهاد چهارم به عنوان نمونه اين بحث ارائه شد. وي در انتها با ذكر اين كه در يادمانهايي كه از ايران باستان براي ما باقي ماندهاست، در ديالوگ بين سطح نوشتاري و سطح تصويري، سطح تصويري هميشه به همان اندازه كه قادر است ارتباط خودمانيتري با مخاطب بر قرار كند، مفاهيم به صورت باز در اختيار مخاطب قرار ميگيرد. در حالي كه در متون نوشتاري كه مخاطبش افراد تحصيل كرده اجتماع هستند، مفاهيم ساختيافته، فرهنگ را با خود حمل ميكردند و اگر بخواهيم از اين يادمان ها تحليل درستي داشته باشيم بايد توجه كنيم كه آنها از دو سطح تصويري و نوشتاري براي دو نوع گفتگو با مخاطب استفاده ميكردند. دكتر عليرضا اسماعيل پور در بخش دوم پنل اول، در گفتاري با عنوان «نگاهی به روش های تصویرسازی در برخی آثار ادبی ایران پیش از اسلام» به ارائه مطلب پرداخت. وي تصاویر به کار رفته در متون کهنِ ایرانی را به دو دسته تقسیم کرد و افزود: "دسته اول تصاویری هستند که برای بیان یا تصور مفاهیم (اعم از محسوس یا انتزاعی) خلق شده اند. این تصاویر که اغلب فاقد جزء فعلی و عنصر حرکتي هستند، مفهومی مرکزی را دربردارند که با ذکر یک یا چند واژه (صفت، مضاف الیه یا هر وابسته دستوری دیگر) در قالب تصویری آشنا ارائه می شود. تصاویری از این دست را می توان «تصاویر موجز» نامید. این گونه تصاویر هم به لحاظ اختصار و هم از نظر ایستایی به عکس یا تصویری ثابت شبیه هستند. دسته دوم شامل تصویرسازی هایی هستند که در خدمت شرحِ یک موقعیت یا نقلِ بخشی از یک متن روایی قرار دارند. این تصاویر را که غالباً با تکرار عنصر حرکت و ذکر افعال متوالی همراهند، می توان «تصاویر مشروح» نامگذاری کرد. این تصاویر هم از نظر شرح و بسطِ مطلب و هم به لحاظ پویـایی و تحرک بیشتـر، به فیلم یا پـویانـمایی شباهت دارند." وي در ادامه برای هر یک از دو دسته فوق مثال هایی از متون ادبی دوره های باستان و میانه زبان های ایرانی ذکر كرد و افزود:" در بیش تر مثال ها تصاویر موجز از اوستا و بویژه از گاهان زردشت استفاده شدهاست که مفاهیم انتزاعی و تعابیر وصفی پیچیده ای را دربردارد. اغلب نمونه های تصاویر مشروح نیز منقول از یشت هاست و افزون بر آن چند مثال از یک متن سغدی و یک متن مانوی به زبان پهلوی اشکانی به تصوير كشيده شد كه مجموعه این مثال ها مخاطب را در درک بهتر شگردهای بلاغی ادبیات کهن ایران برای خلق تصاویر گوناگون، یاری میکند و تفاوت های انواع این تصاویر با یکدیگر را شفاف تر می سازد." ادامه گزارش اين نشست متعاقبا ارسال مي گردد. |
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
| |
متن تصویر: | |
![]() |
![]() |
![]() |