در آستانه برگزاري جشنواره بين المللي تئاتر فجر، «نشست پژوهشي نقد تئاتر» با حضور دو منتقد چيني و هندي؛ اعضاي گروه نقد هنر فرهنگستان هنر و اعضاي كانون منتقدان تئاتر، در پژوهشكده هنر فرهنگستان هنر، برگزارشد.
در آستانه برگزاري جشنواره بين المللي تئاتر فجر، «نشست پژوهشي نقد تئاتر» با حضور دو منتقد چيني و هندي؛ اعضاي گروه نقد هنر فرهنگستان هنر و اعضاي كانون منتقدان تئاتر، در پژوهشكده هنر فرهنگستان هنر، برگزارشد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، از آنجا كه چندي پيش پرفسور لين شن، عضو كانون منتقدان جهاني تئاتر، مقالهاي پيرامون تئاتر بوميچين و عدم سازگاري آن؛ نقد غربي ارائه كرده بود، اين نشست نيز به بحث حاضران پيرامون «نقد بومي» گذشت.
در آغاز دكتر قطب الدين صادقي با اشاره به اينكه اساساً نقد يك مسئله خردورزانه بعد از اجرا و مبتني بر وحدت اجرا است، تأكيد كرد: «تئاتر شرقي بر اساس ريزه كاريهاي مينياتوري و تكرار است، پس بدعت جايي در آن ندارد.»
صادقي افزود: «اين در حالي است كه نقد غربي بر محوريت خردورزي و مدرنيته و مدام به دنبال نوآوري است.»
وي تصريح كرد: «نقد شكست يك تعادل و ايجاد تعادل ديگر است، اما هنر شرق، بر اساس باورهاي كهن و توجه به اجراي دقيق جزئيات، شكل ميگيرد.»
لين شن در پاسخ به دكتر صادقي گفت: «من به دنبال تعريف نقد چيني نبودم. بلكه برعكس در مقابل منتقدان چيني كه ادعاي چنين نقدي دارند، به دنبال اين بودم كهآيا اصلاً چنين چيزي وجود دارد؟»
شن ادامه داد: «در اين بررسي سعي كردم رگهها و ايدههايي كه از منتقدان غربي بر كار منتقدان چيني اثر گذاشته است را پيدا كنم. اما به نظر من حتي اگر نقد غربي باعث سوء تفاهم كار منتقدان چيني شده باشد، باز هم بد نيست چون باعث تدوين يك روش شناسي جديد ميشود.»
در ادامه مصطفي مختاباد،عضو كانون ملي منتقدان تئاتر، با طرح اين سؤال كلي كه اساساً منظور ما از نقد بوميچيست؟ ادامه داد: «فراموش نكنيم كه قواعد و قوانين در حوزه نقد با تخيل و هنر همراه است كه متأسفانه نظريه شناسان تئاتر شرق، عامدانه اين مسئله را نديده گرفته اند.»
مختاباد خاطر نشان كرد: «اگر در تعريف نقد بومي به دنبال تعريف يك نگاه ميراث پروري و تلفيق گونههاي مختلف با مفاهيم جهان امروز و خلاقانه جلوه دادن آن باشيم، باز هم اين نقد نيست.»
ديپاپونجاني، منتقد تئاتر هندي، در تأييد سخنان مختاباد اساساً نقد را بر اساس فردگرايي (Rotionolism) دانست و گفت: «منظور ما از نقد بومي، نقدي است كه با منبع اجرا در ارتباط است.»
دكتر عزيزي، كارگردان و مدرس سينما، در اين نشست به بررسي دورههاي مختلف نقد و گرايشهاي مختلف در چين پرداخت و گفت: «از سال 1046 نوعي نقد اجتماعي، در چين رايج شد و دهه 60 و 70 نيز تفكرات استانيسلاوسكي مطرح شد كه اين تفكر، از تمام اشكال نمايش سنتي دوري ميكرد.» عزيزي در ادامه با اشاره به اينكه علي القاعده بايد سه نوع نقد و نگاه در چين رايج باشد پرسيد. منتقدان چيني بيشتر از كدام مجراي فكري به ارزيابي آثار ميپردازند؟
لين شن، منتقد چيني نيز با اشاره و تأكيد بر اينكه، امروز آزادي بيان در چين از اهميت بالايي برخوردار است، گفت: «با تغيير كمونيسم در چين، دولت پيش از هر چيز به فكر حفظ ميراث فرهنگي و هنري افتاد و تلاش كرد سنتها را با ايدئولوژي خود منطبق كند، از طرفي سبك غربي در تئوريها و نظريه پردازيها معرفي و تشويق شد.»
پس از سخنان لين شن، حبيب الله درخشاني، نقاشي و عضو گروه نقد فرهنگستان هنر، به حاضران يادآور شد: «بحثها همه پيرامون جدايي نقدها است، اما من معتقدم در برخورد با هنر بايد توجه داشته باشيم كه در هنر، اشارات، صور خيال و مسائلي فراتر از نقد خرد ورزانه مطرح است.»
ديپاپونجاني، منتقد هندي، در پاسخ به سؤال بهزاد صديقي، عضو كانون ملي منتقدان، كه پرسيد آيا در هند يا چين منتقدان تئاتر نظريهپردازي ميكنند و چقدر به دنبال شيوههاي جديد در نقدهايشان هستند گفت: «در هند نظريه پردازاي نميشود. در هند، حتي وقتي يك تئاتر معاصر اجرا ميشود، به طور ناخودآگاه، نشانهها و عناصر نمايشهاي سنتي تئاتر خودش را ميگذارد و پيدا ميكند. پس نقد بومي همان رگههايي است كه در كار يك نمايشنامه نويس يا كارگردان، تحت تأثير ميراث بومياش، ظاهر ميشود.»
در ادامه فرشيد ابراهيميان در يك جمع بندي از نظرات مطرح شده گفت: «در غرب فرد خود را جدا از جهان ميبيند، اما در نگاه انسان شرقي، فرد در مقابل كل نايستاده؛ به همين دليل، هنر شرق و غرب از آغاز،راهي متفاوت را طي كردهاند و اين تفاوت كمك كرده است كه هنر شرق يك نگاه هستي شناسانه را تبيين كند.»
حسن بلخاري نيز در تكميل سخنان ابراهيميان گفت: «وقتي تعاريف ذاتي وارد شود، ديگر نقد نيست. بايد عنواني ديگر مثل تأويل يا تغيير براي آن در نظر گرفت.»
اين نشست با سؤال سهيلا نجم، پيرامون جايگاه درام سنتي، مثل اپراي پكن در جامعه نوين چين، خاتمه يافت. لين شن در اين باره پاسخ داد: «ما هم قبول داريم كه اپرا كلمه مناسبي نيست. اما رواج آن شايد به دليل قابل فهم بودن آن براي عموم است. دليل ديگرش اقتصاد است.»
وي افزود: «از ديگر سو، دولت ما فقط به حفظ مسائل آنتيك تمايل دارد. هر چند مدارس زيادي براي آموزش تئاتر سنتي وجود دارد؛ اما جوانها زياد از آن استقبال نميكنند، چون احتمال ميدهند در آينده بدون شغل باشند.»
|