جایگاه نثر شیراز و فارس در تحول نثر فارسی سدة هفتم تا نهم هجری
جایگاه نثر شیراز و فارس در تحول نثر فارسی سدة هفتم تا نهم هجری
تاریخ ثبت : 1391/02/17
طبقه بندي :
کتاب ,
موضوع :
جایگاه نثر شیراز و فارس در تحول نثر فارسی سدة هفتم تا نهم هجری
نویسنده :
منوچهر دانش پژوه
عکس :
ویراستار :
بهنام صدری
چاپ اول :
پاییز 1387
چاپ و صحافي :
شركت چاپ و نشر شادرنگ
تعداد صفحات :
432
اطلاعات بیشتر :
در آثار ادبى منثور و منظوم همچنان كه تحول رخ مىدهد، تنوع هم مشهود است؛ مىتوان گفت معناى لغوى «تحول»،بيشتر به حوزه معنا مربوط مىشود و «تنوع» به ظاهر. در تقسيمبندى انواع ادبى در شعر فارسى، شعر هزارساله اين زبان را بهده نوعِ قصيده، مثنوى، رباعى، قطعه، غزل، دوبيتى، ترجيعبند، تركيببند، مسمّط و مستزاد، و انواع نثر را به سه گونه نثرمصنوع (مشكل)، نثر مرسل (ساده) و نثر مسجع تقسيمبندى مىكنند.
چنانكه ملاحظه شد تنوع در نثر بسى كمتر از شعر است؛ اين تنوع افزونِ شعر به قالب مربوط مىشود چون در بحثمحتوا شاعر و نويسنده هر دو ميدانى وسيع از مضامين و موضوعات را در اختيار دارند و حتى نويسنده به سبب آنكه درقيدوبند وزن، قافيه و آرايههاى شعرى گرفتار نيست ظاهراً بيش از شاعر مىتواند در اين ميدان بتازد. با وجود اين مىبينيم كهآثار منظوم در ادب فارسى كهن بسيار گستردهتر است و نه فقط در نوعِ قالب چند برابر آثار منثور است، بلكه از حيث محتوانيز شعر فارسى به مراتب بر نثر غلبه دارد و اصولاً در دورانهاى گذشته كسى كه شاعر بوده اديب محسوب مىشده و نويسنده را دبير مىناميدند يعنى هم شغلى ديوانى داشت كه مكاتبات و مراسلات مىنوشت و همموظف به نوشتن كتب تاريخ - كه قسمت اعظم نثر كهن را تشكيل مىدهد - بود.
در تأليف حاضر كه به موضوع و عنوانِ بررسىِ جايگاه نثر فارس و شيراز در تحول نثر در سدههاى هفتم تا نهم هجرىمىپردازد، با در نظرگرفتن اين محدوده زمانى، كتاب كليله و دمنه نصراللّه منشى شيرازى جزو كتب اين سه سده به شمارنخواهد آمد، اما چون تحول نثر و بررسى آثار منثور فارسى هدف اين تأليف است، توجه به تأثير اين دو كتاب (كليله و دمنه وگلستان) در ادوار نثر فارسى، اين حقيقت را به خوبى نمايان مىسازد كه شيوه نگارش اين دو كتاب، محدود و محصور درزمان يا سده نويسندگان آنها نبوده است.
با توجه به آنچه بيان شد اين تأليف در سه فصل تدوين شد:
فصل اول: به تأثير سبك نويسندگى نصر الله منشى شيرازى در نثر سدههاى هفتم تا نهم هجرى اختصاص دارد.
فصل دوم: در اين فصل نويسندگان مهم در سه سده هفتم تا نهم كه از شيراز و فارس برخاستهاند با آثارشان معرفىشدهاند. بعضى از اين نويسندگان زاده شيراز و فارس نبودهاند اما به سبب اهميت شيراز كه به دارالعلم نام برآورده بود و نيزاشتياق به تنفس در فضاى شهر سعدى و حافظ به اين شهر كوچيده بودند و سالهاى متمادى در آن زيستند؛ از مشهورتريناين افراد مىتوان به خواجوى كرمانى و عبيد زاكانى اشاره كرد.
فصل سوم: اين فصل كه مهمترين بخش اين كتاب است مربوط به كتاب بىهمتاى گلستان سعدى است و كتبى كه به پيروىاز شيوه نويسندگى سعدى نگاشته شدهاند كه البته فقط تعدادى از آنها در اين كتاب معرفى شدهاند.
اين نكته را براى مزيد اطلاع بايد بيفزاييم كه با آنكه نثر معاصر، كه از يكصد سال پيشْ از دشوارنويسى به سادهنگارىگراييد و نويسندگان نامدارى چون علامه دهخدا و سيد محمدعلى جمالزاده نثر را از تصنع و دشوارى به نقطه مقابل آن يعنىنثر محاورهاى كشاندند، اما دقت در آثار آنان نشان مىدهد كه حتى سادهنويسان نيز بايد از فضل و وسعت معلومات واطلاعات بزرگان ادب از زمان رودكى و بلعمى تا امروز بهرهمند باشند؛ چنانكه مىبينيم نثر بزرگانى چون جمالزاده آميخته باتعبيرات و امثال و حِكَم و اقوال و حتى لغات و واژههايى است كه فهم آن براى كسانى كه به ادب كهن آشنا نباشند دشوار وگاهى ناممكن است. سادهنويسى با ابتذال متفاوت است. نويسندگان سادهنويس ممكن است داراى دو گونه نثر باشند: نثر ساده عالى و نثرساده مبتذل. همانگونه كه در نثر پيشينيان هم اين چنين است، بدين معنا كه بعضى دشوارنويس بودند با انشايى متعالى و درهمان حال بعضى دشوارنويس اما سستمايه.
شكى نيست همانگونه كه در شعر، سرودههاى بزرگانى چون فردوسى، سعدى، مولوى، حافظ، نظامى و ديگر بزرگان شعر فارسى بهترين سرمشق الهام شعرى است، نثر بزرگانى نيز همچون بيهقى، نصرالله منشى، نجمالدين رازى و از همهبالاتر سعدى، پايه و بنيانى استوار براى آثار منثورى است كه در هر زمان و با هر شيوه و سبك در زبان فارسى پديد آيد.