مقدمه
شاه اسماعيل در سال 906 هـ . ق پس از شكست دادن آققويونلوها تبريز را به پايتختي برگزيد. كتابخانه سلطنتي آققويونلوها در اختيار او قرار گرفت و هنرمنداني كه در كتابخانه آققويونلوها كار ميكردند به خدمت او درآمدند. شاه اسماعيل آنها را به ادامه كارهاي هنري كه در دست داشتند، واداشت. يكي از هنرمندان برجسته مكتب تركمان تبريز، سلطان محمد تبريزي بود كه به خدمت شاه اسماعيل در آمد و از اين زمان به بعد يكي از پايههاي محكم مكتب جديدالتأسيس تبريز دوره صفوي گرديد.
شاه اسماعيل در سال 916 هـ . ق به هرات حمله برد و آنجا را به تصرف خود درآورد و سنت و دستاوردهاي غني و شكوهمند مكتب هرات دوره تيموري را به ارث برد. او از قرار معلوم بعضي از آثار نفيس و كتب ارزشمند مكتب هرات را به تبريز منتقل كرد. شاه اسماعيل سپس فرزند دوساله خود تهماسب ميرزا را همراه يكي از اميران قزلباش، حاكم هرات كرد. تهماسب ميرزا در هرات زير نظر استادان برجسته به فراگيري نقاشي و خطاطي پرداخت. او پس از گذراندن هشت سال در هرات به تبريز بازگشت و در سال 930 هـ . ق به سلطنت رسيد. ظاهراً او همراه خود شماري از هنرمندان مكتب هرات از جمله بهزاد را به تبريز آورد. شاه اسماعيل در سال 928 هـ . ق فرمان كلانتري كتابخانه را به نام بهزاد صادر و او را سرپرست كتابخانه سلطنتي كرد.
شاه تهماسب كه شيفته نقاشي و خطاطي بود پس از رسيدن به سلطنت به حمايت از اين هنرها پرداخت و هنرمندان زيادي از مكتب هرات و تركمان را در پروژههاي شكوهمند كتابآرايي به كار گرفت و بدين ترتيب آثار مكتب تبريز دوره صفوي پديدار شد و مكتب تبريز كه يكي از مكاتب درخشان هنر نگارگري ايران است شكل نهايي خود را پيدا كرد و آثار شكوهمندي چون شاهنامه شاه تهماسبي و خمسه نظامي شاهي را توليد كرد. نقاشخانه يا كارگاه هنري كتابخانه سلطنتي به صورت يكي از نهادهاي دولت صفوي سروسامان يافت و هنرمندان برجستهاي از مصوران، خطاطان و مذهبان و جدولكشان و مجلدان و … را در خود جاي داد.
شاه طهماسب در سال 955 هـ . ق پايتخت را از تبريز به قزوين منتقل كرد و سنت نگارگري مكتب تبريز را به اين شهر انتقال داد. او اگرچه در اين شهر هم با علاقه تمام به حمايت و پشتيباني از هنرها پرداخت، ولي بتدريج تحت شرايطي دست حمايت خود را از سر هنرمندان برداشت و رويه عوض كرد و هنرمندان مكتب نگارگري تبريز و قزوين پراكنده شدند و از اين زمان به بعد تأثير مكتب تبريز در نواحي ديگر از جمله مشهد، هند، عثماني و بخارا مشهود افتاد و هنرمندان اين مكتب سر از اين مكاتب درآوردند يا كارگاههاي خصوصي براي خويش راه انداختند.
در اين تحقيق سعي شده با مراجعه به منابع اصلي و تحقيقات جديد و خصوصاً با ارجاع به نگارههاي متعدد منتشر نشد، تمامي جزئيات مكتب نگارگري تبريز در دوره صفوي مورد ارزيابي و تحليل قرار گيرد و عناصر و عوامل مهم و سازنده آن، به طور مستند بررسي و فحص شود. در حقيقت مصالح و مواد اين تحقيق مشتمل بر آثار مكتوب و اسناد و نگارهها بود. در نگرش بر يافتهها، از دو اسلوب برونساختي و درونساختي بهرهگرفته شد و به تمامي عناصر و عوامل سازنده بيروني اعم از مسائل سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي توجه شد و نتايجي حاصل آمد. در مورد منابع هم شيوه نقد علمي و نظرگاه عقلاني بهكار رفت تا شمايي از حقيقت به دست آيد و اين البته با نسبيت همراه است و ادعاي قطعيتي در يافتهها نيست. در سيستم ارجاعي هم مستندسازي به شيوه انجمن روانشناسي به كار رفت؛ يعني نام خانوادگي، تاريخ انتشار اثر، جلد و صفحه فهرست منابع هم در بخش نهايي گنجانده شد.
قلمرو پژوهشهاي نگارگري ايران، همچون ساير قلمروهاي هنري ايران، بر پژوهشهاي غربيان استوار است و اين البته معلول عواملي چند است. در اختيار بودن مواد و مصالح تحقيق از جمله نسخههاي خطي، وجود امكانات پژوهشي وسيع براي محققان غربي و بالاتر از همه حمايت و پشتيباني مؤسسات فرهنگي آنها از اين نوع پژوهشها، جملگي از عواملي است كه بر بالندگي اين قلمرو از پژوهشها افزوده است. اين كه در اين پژوهش بر بعضي از دستاوردهاي تحقيقات غربيان ارجاع شده و مبنا قرار گرفته، از اين واقعيت برخاسته است. اما اين نوع پژوهشها گاهي جهت استدلالي نااستواري دارند و اين معني هم از فقدان اشراف آنها بر تاريخ و فرهنگ ما مايه گرفته است، ولي به هر تقدير بايد پذيرفت كه پژوهشهاي همهجانبه آن مجال سخن را بر ما تنگ كرده و گوي سبقت را از ما ربوده است. با وجود اين هنوز پژوهشهاي زيادي ناشده بر جاي مانده و بر ماست كه اين ناشدهها را فحص كنيم و آنها را فعاليت ببخشيم.
پژوهشهاي غربيان درباره هنر نگارگري ايران در سه جهت ادامه يافته و ادامه دارد. جهت اول شيوه باستانشناختي است؛ يعني ارائه مجموعهها و انتشار آثار هنرمندان مثل چاپ مرقعات توپقاپوسراي استانبول و بررسيهاي تكنگارانه درباره نسخههاي مصور يا نگارههاي خاص. جهت دوم بررسيهاي مفصل درباره جنبههاي مختلف نگارههاست. اين نوع بررسيها در حقيقت نوعي بررسي نشانهشناختي است كه با تشخيص و تفسير نشانههاي يك نگاره سروكار دارد. بيشتر آثار غربيان در اين جهت سامان يافته و گاهي براي ما ايرانيان بسيار كسالتبار است؛ چون روايت جزء به جزء داستان يك نگاره براي ما ايرانيان چندان دلنشين نيست، مگر براي افرادي كه با اين فرهنگ بيگانه هستند. اين جهت نوعي نقد هنري است كه گاهي با مراجعه به آثار ديگر تحقيقاتي صورت گرفته است.
به هر تقدير اين دو جهت تحقيقاتي راه را براي يك جهت سوم هم گشوده كه در اين زمينه كمتر كار شده است؛ يعني تهيه زبان واقعي نقاشي ايران در بستر تاريخ ديرينه آن يا به عبارت ديگر، قرار دادن نقاشي ايران در بستر فرهنگ جهان ايرانيزبان و ساختار اجتماعي ايران و هنر جهان اسلام و در نهايت تاريخ عمومي هنر جهان. نگارنده در پژوهش خود اين وجه از تحقيقات را مطمح نظر داشت و تا چه پايه توانست به هدف خود نزديك شود، داوري آن با خوانندگان است.
اين پژوهش در اصل به صورت يك طرح تحقيقاتي در دانشگاه تهران ارائه شده و سپس با افزودهها و اضافات ديگر بخصوص در نگارهها و تصاوير براي انتشار در فرهنگستان هنر ايران به مناسبت كنگره جهاني سلطان محمد، نگارگر نامآور مكتب تبريز، آماده گشت. يافتن نگارههاي مناسب به سبب پراكندگي منابع و در دسترس نبودن آنها از مشكلات اصلي اين پژوهش بود. با اين همه، چاپ نگارهها به صورت گزينشي صورت گرفت؛ رنگبندي، تركيببندي، فضابندي و حتي كيفيت چاپ آنها از عوامل مهم اين گزينش بود. در خصوص جدول بازماندههاي مكتب تبريز و قزوين و مشهد ادعاي هيچ نوع قطعيتي در بين نيست. به هر حال در اين جدولها اهم آثار مربوط به مكتبها آمده است. در مورد نگارههاي هفت اورنگ جامي، از آنجا كه اين اثر با كيفيتي برتر منتشر شده، تمامي 28 نگاره آن را در دو مقطع تحقيق آوردم. بخشي در بحث از خود اين اثر و نگارههاي منتسب به هنرمندان و شماري هم در آثار بازمانده از مكتب نگارگري مشهد. اين وجه در خصوص گزينش نگارههاي شاهنامه شاه تهماسبي و خمسه نظامي شاهي هم مصداق دارد كه در دو مقطع آورده شده است.
در وهله نخست اين تحقيق حمايت مادي و معنوي معاونت پژوهشي دانشگاه تهران را در كنار داشتم، در اينجا سپاس خود را كه از هرگونه شائبه بركنار است از اين معاونت اعلام ميدارم. از فرهنگستان هنر كه از سر لطف و عنايت انتشار آن را بر عهده گرفت، سپاس و امتنان دارم.
ي . آژند
1 / 6 / 1383
چكيده
در اين تحقيق فرضيههاي گوناگوني پيش روي محقق قرار داشت؛ مكتب نگارگري تبريز از تلفيق و تركيب سه مكتب نگارگري شيراز (دوره تيموري و تركمان)، مكتب تركمان (تبريز) و مكتب هرات پديد آمد. (در مكتب تبريز بتدريج نقاشي بر خطاطي پيشي گرفت و خطاي آن اهميت پيشين خود را در نسخهپردازيها از دست داد و به جاي آن نقاشي آب و اعتبار پيدا كرد. شاه اسماعيل به سبب مواريث به دست آمده از تركمانان آققويونلوها و تيموريان و به سابقه حس هنري خويش __ كه شعر نيك ميگفت __ از همان ابتداي شكلگيري دولت صفوي به حمايت از هنرها پرداخت و سنت نگارگري و كتابآرايي را تداوم بخشيد. اعتبار فرهنگي و هنري براي صفويان همچون ادوار پيشين، اعتبار سياسي در پي داشت و فرضيههاي مختلف ديگر كه سؤالات زيادي براي محقق پيش آورده بود.
به هر تقدير اين سؤالات و فرضيهها شكلگيري اين تحقيقي را داشت كه در شش فصل سامان يافت. شناخت كامل تاريخي ـ فرهنگي دوره صفوي ايجاب ميكرد كه فصل اول تحقيق به پيشينه تاريخي در قلمروهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي اختصاص يابد. براي آشنايي با روند نگارگري دوره صفوي لازم بود كه به عوامل انساني اين هنر بيشتر توجه شود، چه آنهايي كه اين هنر را پديد آوردند و آثاري ماندگار توليد كردند، چه آنهايي كه از آنها پشتيباني كردند. از اينرو فصول دوم و سوم به اين عوامل يعني هنرپروران و هنرمندان اختصاص پيدا كرد. تشكيلات هنري هم كه هنرمندان را در خود جاي داده بود، ميبايست شناسايي ميشد و هم از اين رو بود كه فصل چهارم تحقيق هم به كارگاه هنري و تشكيلات آن اختصاص يافت. در فصل پنجم و ششم هم به خود مكتب نگارگري تبريز و قزوين ـ مشهد و ويژگيها و بازماندههاي اين مكاتب پرداخته شد تا كيفيت توليد آثار برجاي مانده از اين دو مكتب روشن و شناسايي شود. در نهايت هم جمعبنديها و نتايج عرضه شد كه در حقيقت چكيده اين تحقيق تواند بود. در اين تحقيق خود نگارهها و آثار هنري جايگاهي ويژه داشت. از اين رو نمونههايي از آنها به صورت رنگي در هر فصلي ضميمه گرديد تا چند و چون هنري آنها با شفافيت و صراحت بيشتري مورد مداقه قرار گيرد.
فهرست مطالب
مقدمه
چكيده
فصل اول: پيشينه تاريخي (سياسي، اجتماعي ـ اقتصادي)
فصل دوم: هنر پروران
فصل سوم: هنرمندان
فصل چهارم: كارگاه هنري و تشكيلات آن
فصل پنجم: مكتب نگارگري تبريز(907_955 هـ .ق)
فصل ششم: مكتب نگارگري قزوين ـ مشهد (975ـ 1006 هـ . ق)
جمعبندي و نتايج
فهرست تصاوير
منابع
نمايه