عبدالمجيد ارفعي: «كلمه آجر از زبان بيگانه وارد اكدي شده و ما منبع و منشأ آن را نميدانيم.»
به گزارش روابطعمومي فرهنگستان هنر، همايش ملي «آجر و آجركاري در هنر و معماري ايران» امروز 25 بهمن با حضور معماران، استادان، دانشجويان و علاقهمندان در فرهنگستان هنر گشايش يافت كه بخش دوم اين همايش به دو پانل علمي اختصاص داشت. در نخستين پانل تخصصي از اين همايش «عبدالمجيد ارفعي»، «رجبعلي لباف خانيكي» و «نجف هدايت» مقالات خود را ارائه كردند.
«عبدالمجيد ارفعي»، پژوهشگر زبانهاي باستاني، مقاله خود را اين گونه آغاز كرد: «قديميترين آجري كه دوستان باستانشناس براي من پيدا كردند، آجري در يكي از پلكانهاي قلعه باستاني شوش است که حدود 60 سانتيمتر طول دارد و كلمه آجر از زبان بيگانه وارد اكدي شده و ما منبع و منشأ آن را نميدانيم. نخستين آجرهای شوش از دوره آغازين ايلامی شروع شد. نگارش نخستين آجرنوشتهها از حدود 2250 پ.م آغاز ميشود. اين نوشتهها تا حدود سالهاي 1500 پيش از ميلاد به زبان سومري يا اكدي (اكدي كهن و بابلي كهن) است.»
وي ادامه داد: «در نوشتههای آغازين، متن بر يكي از لبههاي ايستاده آجر نوشته شده است. از سده پانزدهم پيش از ميلاد، افزون بر نوشتن بر لبه ايستاده آجر، نوشتن بر لبههاي خوابيده آجر نيز پديدار ميشود و اندك اندك، نوشتن در حالت ايستاده آجر منسوخ ميشود، مگر در دو مورد كه استثنا به شمار ميآيند.»
ارفعي، در مورد اولين آجر نوشتهاي كه اكنون از ايلامي به يادگار مانده است، گفت: «اولين آجرنوشتهاي كه از ايلامي داريم، از آنِ همسر يكي از فرمانروايان ايلامي است كه در آن نام اين زن و اينكه دختر و همسر چه كسي بوده و همچنين پرستشگاهي كه ساخته، به كدام ايزد اهدا كرده ، ذكر شده است. از حدود 1250 پ.م. نوشتن به خط و زبان ايلامی جانشين نوشتن به خط و زبان سومری و اکدی شد. در دوره اي از ايلامي ميانه، افزون بر موارد بالا، نگارش بر پيکرههای آجری نيز انجام شده است. در دوره ايلامي ميانه، هنگامي كه يك آجر در گوشه بنا جاي داده ميشد، نوشته در دو سوي آن ديده ميشد. در اين دوره افزون بر نگارش روي آجر رُسي، نگارش بر آجرهاي لعابدار نيز پديدار ميشود. جالب است كه بر روي برخي از اين آجرها، نوشتهها بر 5 سطح آجر انجام شده است.»
پژوهشگر زبانهاي ايلامي و اكدي در پايان اظهار داشت: «در زمان يكي از شاهان اين دوره افزون بر نگارش با قلم، از متنهاي مُهري هم استفاده شده است. تا پايان دوره ايلامي ميانه، آجر در ابعاد 30 تا 40 سانتيمتر طول و عرض (مربعي شكل) يا نيم يا يك چهارم ساخته ميشدند. گرچه، بزرگترين آجر نوشتهدار، به درازاي 47 در 30 سانتيمتر يافت شده است. در دوره ايلامي ميانه، بيشتر آجرها لعابي در قطع يك چهارم و ضخامت بين 3 تا 6 سانتيمتر است و در دوره هخامنشيان، در يك نمونه از آجرنوشتههاي داريوش، به صورت مهري استفاده شده است.»
در ادامه پنل اول، رجبعلي لباف خانيكي، مقاله خود را با عنوان «كاربرد آجر در ابنيه تاريخي خراسان» ارائه داد و اظهار داشت: «رباط آبگينه كه «آندره گدار» آن را رباط شرف ناميد، در ميانه راه مشهد به سرخس واقع شده است و از نوع «كاروانسراهاي شاهي» يا «شاهرباط» است.»
خانيكي ادامه داد: «اين رباط در سال (508 هق) به وسيله استاد محمد سرخسي ساخته شده است. اين رباط مشتمل بر دو حياط است كه حياط اول، در ابتدا ساخته شده و حياط دومي، بعد از آن، بنا شده است. اين كاروانسرا با كاروانسراهاي معمولي متفاوت است و در آن، فضاهاي متنوعي را داريم، مثل شترخوانها، ايوان، دو آپارتمان مسكوني (به شكل شيوه معماري سلجوقي) و فضاهاي مختلف ديگري. اين كاروانسرا يكبار در سال ( 548 ه ق) نيمه ويران شده و در سال ( 549ه ق) دوباره بازسازي شده و گچبريهايي به آن اضافه شده است.»
وي در مورد تنوع آثار معماري سلجوقي بيان كرد: «در دوره سلجوقي آجر بسيار متنوع شد و معماران با آجر، بازي ميكردند و ما انواع آجرچيني را به صورت شبكه، حصيري و ... مشاهده ميكنيم. در رباط شرف، در دو طرف لچكيهاي ايوان، آجرهاي شبكهاي ميبينيم كه شكل چليپا را نيز القا ميكنند. اضافه بر اين، به صورت قيطاني و پيچك هم اينها را ميبينيم.»
اين پژوهشگر در مورد شكلهاي متنوع رباط شرف افزود: «آجركار رباط شرف، انواع فرمها و شكلهايي كه ما ميتوانيم، تصور كنيم را در آن استفاده كرده و به كار گرفته است. يكي ديگر از نكاتي كه در نظر داشته، تنوع در جاهايي است كه قرينهسازي لازم بوده و عمد داشته تا به صورت متنوع آنها را اجرا كند. كاروانسراي شرف يا آبگينه در واقع، چهارمين رباط است كه اولين آنها كه در زمان نصرساماني ساخته شده است و به شكل يك كاخ است. در آن، آجر را در دو موضع ميبينيم، يكي از آنها جايگاه ايستايي و ديوارچيني است و ديگري در سقفها و پوششهاست.»
خانيكي در پايان اظهار داشت: «قديميترين بناهای برجامانده در خراسان بقايای معابد و بناهايي است که از خشت و گل يا سنگ و گچ يا ساروج ساخته شدهاند و به استناد کاوشهای باستانشناسی در شهرهاي نيشابور، قاين، بجنورد، توس و زوزن خواف مشخص شده است که از قرون اوليه اسلام آجر در ساخت بناهايی مثل مسجدها، حمامها، کاخها و مدرسهها کاربرد داشته است. کهنترين بناهای موجود در خراسان متعلق به دوران غزنويان است که در آنها علاوه بر اين که ديوارهاي اصلي با آجر ساخته شدهاند تزئينات معماری و کتيبهها نيز آجری هستند.»
در قسمت سوم پنل اول اين نشست، نجف هدايت، مقاله خود را با عنوان «دزفول، شهر آجر» ارائه كرد و با ذكر اين نكته كه دزفول، تنها شهر آجري است كه باقي مانده، بيان كرد: « به نظر میرسد صنعت ساخت آجر و مهارتهای مرتبط با به کارگیری آنها در ابنیههای منحصر به فرد دزفول قدیم، به عنوان بخشی از فرهنگ معماری این شهر درآمده است. آنچه در این خصوص حائز اهمیت است، نوع منحصر به فرد مصالح بومی قابل دسترس برای تکمیل نیازهای مجتمعهای چندمنظوره و کارآمد بوده است.»
وي در ادامه بيان داشت: «مهارتهای آجرکاری توام با اعمال ظرافتهای زیباشناختی در نوع چیدمان و استفاده از زوایای متقارن و قوسها در نمای ابنیههای مسکونی که نمونههای بارز آن را میتوان در «ساباطها» و برخی از نماهای «پروتروژن» مشاهده كرد، معماران قدیمی دزفول را در زمره نخبگان بیبدیل شرق و غرب قرار داده است.»
هدايت در مورد معماران شهر دزفول گفت: «معماران و سایر دستاندرکاران صنعت ساخت آجر، دانش خود را در جهت یافتن شیوههایی برای تولید آجرهایی با کیفیت تراشپذیری و تطبیقپذیری در اِلمانهای سازههای مدنظر معماران به کار گرفته بودند.»