همايش موسيقي مكتب شيراز از مجموعه گردهمايي بين المللي «مكتب شيراز»، چهارشنبه 13 آذرماه 1387 در مركز هنرپژوهي نقش جهان با سخنراني مجيد كياني، رئيس گروه موسيقي فرهنگستان هنر، كه تداوم و ارتباط انديشههاي موسيقايي قطب الدين و احمد كاشي را بررسي ميكرد آغاز شد.
همايش موسيقي مكتب شيراز از مجموعه گردهمايي بين المللي «مكتب شيراز»، چهارشنبه 13 آذرماه 1387 در مركز هنرپژوهي نقش جهان با سخنراني مجيد كياني، رئيس گروه موسيقي فرهنگستان هنر، كه تداوم و ارتباط انديشههاي موسيقايي قطب الدين و احمد كاشي را بررسي ميكرد آغاز شد.
به گزارش روابط عمومي همايش مكتب شيراز، مجيد كياني در ابتدا گفت: «مكتب منتظميه و به ويژه بنيانگذار آن، صفي الدين ارموي، بيشترين تأثير را از لحاظ علم نظري موسيقي بر موسيقي دانان بعد از خود برجاي گذاشتهاند.»
كياني افزود: «صفي الدين بين سالهاي 608-693 هجري آثار با ارزش خود را تأليف كرده است و تقريباً پس از ده سال قطب الدين شيرازي و بعد از آن احمد كاشي، پس از 40 سال، آثاري تأليف ميكنند كه تقريباً مسائل علم نظري و عملي صفي الدين را به طور روز آمد و زنده تر بيان ميكند، تا آن جا كه در سالهاي 838 و 888 آثار آنها در تأليفات عبدالقادر مراغي و بنايي به خوبي نمودار ميشود.» كياني با اشاره به اين موضوع بيان كرد كه پس از مراغي اثري تازه يا دگرگون يافته در زمينه علم نظري موسيقي مشاهده نشده است.
اين استاد دانشگاه در پايان تأكيد كرد: «هنرمندان اهل عمل در سدههاي بعد تا زمان شكل گيري موسيقي دستگاهي، تمام يا اكثر مطالب آنها را حفظ و در عمل ارائه كرده اند.»
در ادامه پانل اول پروفسور محمود قطاط، محقق موسيقي جهان اسلام سهم شيراز را در «هم زيستي موسيقي عربي، ايراني و تركي» بررسي كرد.
قطاط اظهار داشت: «تمدن اسلامي از شرق تا غرب بر مبناي اصول يكسان سازي شكل گرفته است كه در حول آن، گوناگوني شگفت انگيزي در مردمان و سنتها وجود دارد كه در يك هم زيستي حقيقي روحي و فرهنگي در هم ادغام شده اند.»
وي وجود دو ويژگي اصلي «جوهره فرا ملي» و «تشخص بومي» را براي تشكيل يك نظام موسيقايي مرجع با نام «سنت بزرگ موسيقايي جهان اسلام» مؤثر دانست.
قطاط در ادامه سخنانش گفت: «شيراز به علت موقعيت جغرافيايي آن در مركز استان فارس، تا سده شانزدهم و حتي سده هجدهم، نقش چهارراهي ارتباطي دارد. به همين خاطر اين شهر به پايتخت شعر صوفيانه مشهور است. همچنين استعداد موسقي دانانش نقش غالبي در «سنت بزرگ موسيقايي جهان اسلام» بازي كرده است.
او بيان كرد: «شهرت موسيقايي شيراز همچنين در رديف سنتي ايران محكم ميشود كه در كنار مكتبهاي قزوين، اصفهان و تهران، يكي از چهار مكتب اصلي را تشكيل ميدهد. اين تعلق به شهرهاي بزرگ، ثابت ميكند كه موسيقي ملقب به هنري ايران، ظاهراً در چهارچوب تمدن شهري شكل گرفته است. به ويژه تمدن شيراز.»
قطاط در پايان سخنراني خود عنوان كرد: «اگر قطب الدين شيرازي نخستين كسي است كه اصطلاح مقام را به كار ميبرد، به نظر ميرسد كه فرصت شيرازي (1920-1852) است كه براي نخستين بار از دستگاه حرف ميزند.»
در آخرين سخنراني پانل اول فرشاد توكلي نوازنده، سه تار و محقق در موسيقي نظري، با مقالهاي با عنوان «مطالعه تطبيقي در آوانگاريهاي قطب الدين شيرازي و عبدالقادر مراغي» گفت: «ما با توجه به جايگاه علامه قطب الدين شيرازي در مكتب نظريه پردازان پس از صفي الدين، به مقايسه دو رويكرد موجود در آثار عمده به جا مانده از اين مكتب، يعني آثار صفي الدين و مراغي، در زمينه فواصل و گامها ميپردازيم.»
او اين دو رويكرد را شامل رويكرد نظريه پردازانه و رويكرد عمل گرايانه عنوان كرد و افزود: «با نشان دادن
تناقضهاي موجود در آراي صفي الدين و به تبعيت از وي شارحان پس از او، در ابتدا به نفي تصور جامعيت و مطابقت نظريه صفي الدين در موسيقي گذشته سرزمينهاي اسلاميخواهيم پرداخت با تأكيد بر آن چه به عنوان ميراث اهل عمل در اين كتب آمده، به نحوه برخورد فارابي با اين مسئله پرداخته و نشان ميدهد كه مشكل موجود در رسايل مكتب منظميه، پيش ترها نيز موجود بوده و فارابي به جاي ارائه راه كاري با ادعاي مطلقيت، تا آن جا كه به موضوع اين مقاله مربوط ميشود، تنها به ارائه گزارش از عمل موسيقي زمان خود ميپردازد.»
در انتهاي پانل اول زماني براي پاسخ گفتن به پرسشها اختصاص يافت كه در اين زمان سؤالي از پروفسور قطاط درخصوص اصطلاح مجرا و توضيح كامل آن پرسيده شد و قطاط در پاسخ گفت: «در قرن نهم از اصطلاحي استفاده ميشود كه منظور انگشت گذاري است، مجرا فاصله سوم است و انواع مختلفي دارد.» پس از توضيحات قطاط پانل اول به پايان رسيد و حضار براي استراحتي كوتاه به باغ مركز هنرپژوهي نقش جهان هدايت شدند.
دومين پانل از اولين روز همايش موسيقي اين گردهمايي با سخنراني احمد صدري آغاز شد.
صدري مقاله خود را با موضوع «موسيقي ذاكرانه نزد عرفاي شيراز قرن هفتم تا نهم هجري» ارائه كرد.
وي يكي از منابع مكتوب در حوزه موسيقي كه محققان و پژوهشگران كمتر به آن توجه نموده اند را آراي حكما و اهل سير و سلوك در باب موسيقي عنوان كرد و گفت: «كمتر عارف و اهل سلوكي را ميتوان ديد كه به اين مبحث معترض نشده باشد، گاه به صورت رسالهاي مستقل تحت عناويني چون سماع نامه، وجديه و غيره و گاه در بين رسالات تحرير شده كه حقايق خود را اظهار كردهاند.»
وي بيان كرد: «بر اساس اين متون ميتوان تا حدودي به يكي از كاركردهاي موسيقي كه برخي از مردم به آن اشتغال و تعلق خاطر داشته اند از منظر موسيقي شناسي نگريست و وضع اين شكل اجرايي را تا حدودي دريافت.»
منصوره ثابت زاده، عضو هيئت علميدانشگاه آزاد اسلامي، به كاركرد موسيقي در شعر سعدي و حافظ، در مقاله اي با عنوان «انعكاس اصول و اصطلاحات موسيقي در نزد شاعران مكتب شيراز» پرداخت.
ثابت زاده گفت: «در ساخت موسيقايي شعر پارسي تمايل زباني همواره تركيبي خودي را نشان ميدهد كه زاده تف
كر ادبي و مقاومت هنري اديبات و موسيقي دانان بوده است.»
او معتقد است شعر و موسيقي در اعصار مختلف مأمن و پناهگاه يكديگر بودهاند و در موقعيتهاي حساس تاريخي به داد يكديگر برخاسته و يكي، ديگري را از ورطه فراموشي و عزلت بيرون آورده است.»
ثابت زاده قرن هفتم و هشتم هجري را به خصوص در خطه فارس يكي از مهم ترين پناهگاههاي علم و ادب و هنر به شمار ميآورد. اين امر با اقدام هوشيارانه و سلحشورانه اتابكان فارس و درايت فرهيختگان و معرفت انديشان به وقوع پيوست و شهر تاريخي شيراز و اطراف آن از تعرض ايلغار مغول (616 قمري) و ويرانيهاي هولناك، مصون ماند و همين محيطي مناسب براي تلاقي فرهنگها فراهم كرد.»
كاوه خورابه آخرين سخنراني اولين روز همايش موسيقي را با مقالهاي به نام «تعامل بين نظريات علامه قطب الدين شيرازي با نظريات موسيقايي فارابي، ادامه داد و گفت: «آن چه مسلم است متن «موسيقي الكبير» فارابي، مهر و نشان خود را بر آثار پسينيان بر جاي نشانده است و مراجعه به آثار بزرگ موسيقي حوزه ايراني-اسلامي گواه اين مدعا است. چرا كه كساني چون بوعلي، صفي الدين، قطب الدين، عبدالقادر و بسياري از كسان تا به امروز همواره خود را نيازمند تحقيق، مقايسه و مراجعه به اين كتاب دانستهاند.»
خورابه به شيوهاي ميان متني گونه به پژوهش در تعامل ميان دو انديشمند بزرگ يعني فارابي و قطب الدين شيرازي پرداخت و در توضيح شيوه ميان متني ادامه داد: «مراد از شيوه ميان متني روشي است كه در آن پژوهنده خوانش يك متن را در پرتو متن يا نوشته ديگري صورت ميدهد و در اين ميان به بررسي نقل قولهاي يك متن و مشابهتها و مغايرتهاي اين متون با يكديگر ميپردازد. متن اصلي يا سرمتن، نوشتههاي علامه قطب الدين شيرازي در كتاب پربهاي او يعني «دره التاج» در نظر گرفته شده و فرامتن «موسيقي الكبير» مراجعات قطب الدين به فارابي است.» خورابه در اين سخنراني به تعاملات ميان اين دو انديشمند در مباحثي چون تعريف صوت،تعريف نغمه، مبحث طبقات و بحث ايقاع پرداخت.
كياني در پايان صوت را مهم ترين عنصر موسيقي برشمرد و توجه به كيفيت آن را ارزشمند دانسته و از خورابه قدرداني كرد.