
در همانديشي «مقرنس عصر قاجار» از يك عمر تلاش بيوقفه در عرصه مرمت و معماري استاد سيد اكبر حلي در زمينه صيانت از آثار و ابنيه تاريخي معماري سنتي ايران تجليل شد.
همانديشي مقرنس عصر قاجار و بزرگداشت استاد «سيد اكبر حلي» از مرمتكاران و پژوهشگران شهر كاشان، عصر سهشنبه دوم خرداد با حضور مسئولان و متوليان شهر کاشان، معماران، علاقهمندان و خانواده استاد حلي در سالن همايشهاي فرهنگستان هنر برگزار شد.
در ابتداي اين برنامه، عليرضا اسماعيلي معاون پژوهشي فرهنگستان هنر به اهداف برگزاري اين همانديشي اشاره كرد و اظهار داشت: توجه به حفظ و اشاعه هنرهای سنتی به ویژه سنت معماري ایرانی- اسلامی كه متأسفانه امروزه در معرض خطر فراموشي است، بيشتر از ساير مباحث حوزههاي هنري در اولويت كاري فرهنگستان قرار گرفته و به همين دليل از سال گذشته، سلسله برنامههايي در حوزه معماري سنتي ايران تدارك ديده شدهاست.
وي سپس از همايش ملي «آجر و آجركاري در هنر و معماري ايران» ياد كرد و افزود: در سال گذشته در خصوص تزئينات و آرايههاي معماري ايراني اسلامي همايش ملي آجر و آجركاري را برگزار كرديم كه همايش اصلي در شهر تهران و دو پيشهمايش در شهرهاي دزفول و كرمان با همكاري دانشگاه آزاد اسلامي و ساير نهادهاي اين شهرها برگزار شد. در اين همايش آثار ارزشمندي چاپ و منتشر شد و نمايشگاه بزرگي از عكسهاي آثار باستاني كه در اين حوزه وجود داشت، در مؤسسه فرهنگي- هنري صبا به نمايش درآمد و مورد اقبال مخاطبان قرار گرفت.
معاون پژوهشي فرهنگستان هنر سپس به ديگر برنامههاي امسال اشاره كرد و ادامه داد: همچنين در سال جاري سلسله نشستهايي در حوزه معماري سنتي ايران به منظور حفظ و اشاعه سنت معماري در دستور كار قرار گرفته است. يكي از اين برنامهها، بررسي آثار معمار بزرگ ايران «حاج محمدتقي معمار شوشتري» است كه بررسي آثار و بزرگداشت اين هنرمند بزرگ در نيمه دوم سال جاري در شهر شوشتر برگزار خواهد شد. او از معماران سنتي معاصري است كه در معماري، خوشنويسي، موسيقي و شعر آثار ارزشمندي از خود باقي گذاشته است. اين برنامه قرار است با همكاري ميراث فرهنگي و فرمانداري شوشتر برگزار شود.
عليرضا اسماعيلي در همين زمينه افزود: يكي ديگر از برنامههاي معاونت پژوهشي كه قرار است با همكاري نهادهاي شهر كرمان در اسفند ماه 1396 برگزار شود؛ بررسي آثار و احوال «سلطانمحمد معماريزدي» است كه در دوره صفويه آثار ارزشمندي از خود باقي گذاشته است كه از ميان آثار وي ميتوان به مجموعه گنجعليخان در كرمان اشاره كرد.
وي سپس از آثاري كه استاد حلي مورد مرمت قرار داده ياد كرد و گفت: امروز مفتخريم از استاد حلي كه از مرمتگران و معماران سنتي ايران است با حضور كارشناساني كه شناخت بيشتري از ايشان دارند، تجليل كنيم. بيش از 70 خانه تاريخي توسط استاد حلي مرمت شده است، همچنين از كارهاي ارزشمندي كه ميتوان از آن ياد كرد، شاگرداني هستند كه توسط ايشان تربيت شدند و دانش و تجربه خودشان را در اختيار نسل جوان قرار دادند.
اسماعيلي با اشاره به اين مطلب كه بررسي آثار و احوال هنرمندان بزرگ ايران منحصر به معماران نميشود، خاطر نشان كرد: در ديگر حوزهها نيز اين پژوهشها انجام ميگيرد، به عنوان نمونه بررسي آثار و احوال «خواجه غیاثالدین علی نقشبند یزدی» نقاش، شاعر، طراح پارچه و بافنده مشهور و صاحب سبک عصر صفوی و معاصر با شاه عباس كه به عنوان پدر نساجي ايران از آن ياد ميشود، از ديگر برنامههاي فرهنگستان است. در حال حاضر، به بررسي و جمعآوري برخي از آثاري كه از اين هنرمند بزرگ در موزههاي دنيا وجود دارد، ميپردازيم و اميدواريم بتوانيم در آينده نه چندان دور با برگزاري بزرگداشت و نشست پژوهشي در اين حوزه دستاوردهاي خوبي را براي محققان و پژوهشگران ارائه و منتشر نماييم.
مقرنس تنها عنصر مشترك معماري جهان اسلام
در ادامه نشست مهدي مكينژاد دبير علمي همانديشي «مقرنس در عصر قاجار» به سخنراني پرداخت و اظهار داشت: مقرنس تنها عنصر مشترك معماري جهان اسلام است؛ در همۀ مناطق و قلمرو جهان اسلام تا آفريقا، هند و اسپانيا اين عنصر مشترك را در معماري بناها مشاهده ميكنيم.
وي از اعتقادات زندهياد حسين لرزاده ياد كرد و افزود: استاد لرزاده قائل به اصول اربعه در معماري ايران بود و مقرنس را به عنوان نخستين اصل در معماري ايراني ميشمارد.
مكينژاد سپس پژوهش درباره مقرنس را به عنوان يكي از دغدغههاي اصلي فرهنگستان هنر شمرد و ادامه داد: موضوع مقرنس بسيار مهجور مانده و كمتر درباره آن پژوهش شده و متأسفانه منابع محدودي در اين زمينه وجود دارد. در صورتي كه مقرنس پيشينهاي فراتر از تاريخ معماري اسلامي دارد و ما ميتوانيم به طور مشخص آثار مقرنس را از سدههاي اوليه اسلامي پي بگيريم و نمونههاي شاخص آن را مورد مطالعه قرار دهيم.
وي به دلائلي كه عصر قاجار به عنوان دوره تاريخي اين پژوهش برگزيده شده ، اشاره و تصريح كرد: اينكه دوره قاجار را براي اين همانديشي انتخاب كرديم، به دليل گونههاي مقرنسي است كه در اين دوره وجود دارد، اين دوره به لحاظ تنوع، تكثر و رنگ، بسيار پركار و ارزشمند به شمار ميرود.
علت ديگر، نزديكي ما به اين عصر است، هويت قاجار شناخته شده و خاص است و پژوهشگران ميتوانند نمونههاي زيادي از آثار برجامانده اين دوره را شناسايي و مورد بررسي قرار دهند.
دبير علمي همانديشي مقرنس در ادامه گفت: فراخوان اين همانديشي در بهمن ماه 1394 آماده شده بود و در اين مدت حدود 25 مقاله توسط فراخوان به دبيرخانه رسيد، اين بيانگر اين مطلب است كه ما متأسفانه در كار پژوهشي خود شكست خورديم، زيرا خاص بودن موضوع اين همانديشي، موجب شد كه مورد اقبال قرار نگيرد و به همين دليل 8 يا 9 مقاله در اين حوزه سفارش داديم؛ در صورتي كه يك چنين پتانسيل ملي به عنوان مقرنس داريم، اما كار پژوهشي دربارهاش بسيار محدود و در حد كمتر از شمارش انگشتان دست وجود دارد.
وي در همين زمينه افزود: يكي از دلايلي كه در اين حوزه پژوهش بسيار كم صورت گرفته، اين است كه اين كار به دست معماران سنتي انجام ميشود كه معمولاً دست به قلم نيستند و به قول استاد شعرباف، استادكاراني كه كِرد و كشش داشته باشند، بسيار محدودند. البته ما در حوزه عملي در مقرنس داراي وضعيت خوبي هستيم، زيرا در اين چند دهه اخير، معماران بزرگ سنتي شاگردان خوبي را از نسل دانشجوياني كه سر كار آمدند، تربيت كردند و به اين وسيله پيوند خوبي با مقرنس ايجاد شد ولي به جهت پژوهش هنوز حفرههاي خالي زياد است و در اين زمينه لاغريم.
مكينژاد به كارهاي مكتوبي كه از مقرنس به جامانده اشاره كرد و يادآور شد: «مفتاح الحساب» اثر غياثالدين جمشيد كاشاني، يكي از منابع مكتوبي است كه درباره مقرنس به رشته تحرير درآمدهاست. گرچه تاريخ مقرنس پيش از اين است، اما نخستين منبع مكتوب در اين حوزه به شمار ميرود. «طومار توپکاپی» نيز از ديگر منابعي است كه درباره تزئينات معماري نگاشته شدهاست. «طومار میرزا اکبر» نيز از ديگر منابعي است كه در اين حوزه وجود دارد.
وي در پايان سخنان خود اين همانديشي را بهانهاي دانست تا به ارزشهاي معماري ايراني- اسلامي خود بيشتر آگاهي يابيم.
بازسازي كاشان مرهون توجه كريمخان زند است
سيفالله امينيان پژوهشگر و معاون سابق ميراث فرهنگي سخنران بعدي اين همانديشي علمي بود كه سخنان خود را با اين بيت «غير هنر که تاج سر آفرينش است/ دوران هيچ سلطنتي جاودانه نيست» آغاز كرد و گفت: پيش از هر چيز ميخواهم از دو نفر از بزرگان معماري ايران، زندهيادان استاد كريم پيرنيا و دكتر باقر آيتاللهزاده شيرازي ياد كنم كه نزد آنها به شاگردي و يادگيري فنون معماري پرداختم.
وي احياي آثار تاريخي و معماري كاشان را مرهون كريمخان زند- وكيلالرعايا- دانست و افزود: در سال 1192 ه.ق زلزلهاي رخداد كه موجب تخريب 80 درصد از بناهاي اين شهر شد و به دستور كريمخان زند و توسط عبدالرزاقخان كاشاني كه حاكم وقت بود، 500 نفر از معماران نخبه از سراسر كشور به اين شهر گسيل شدند و به مرمت آثار و ساخت بناهاي اين شهر پرداختند.
امينيان از باروي بزرگ سلجوقي ياد كرد كه در حملات و يورشهاي بزرگ، اهالي كاشان را از گزند دور داشته و افزود: بايد از كساني ياد كنم كه در مرمت و حيات دوباره اين بناي عظيم ما را ياري كردند و همت گماشتند. اين بنا در دوره مهندس محلوجي و مهندس شكرريز دوباره مورد مرمت قرار گرفت، چون تا آن زمان توانسته بودم با بودجهاي كه در اختيار داشتيم، تنها بخشي از آن را مرمت نمايم.
وي در پايان از خدمات مرمتي استاد سيد اكبر حلي نام برد و او را از مشاهير و معماران سنتي زمان خود دانست كه حدود 2000 هنرجو را در زمينه معماري سنتي ايران تربيت كرد. و در پايان سخنان خود، مرمت آثار و ابنيه تاريخي در كاشان را يكي از علتهايي شمرد كه گردشگران و توريستها را از سراسر جهان به اين شهر تاريخي كشاندهاست.
ما فرهنگ و هنر ايران زمين را در گذشته جا گذاشتهايم
ناصر مشهدیزاده دهاقانی استاديار دانشگاه تهران سخنران بعدي اين همانديشي و بزرگداشت بود كه سخنان خود را با سبقه تاريخي معماري در شهر كاشان آغاز كرد و اظهار داشت: اين شهر گرچه در زلزله كه روي داده، تمام بناهاي عظيم و پر قدمت خود را از دست داد، اما معماران سنتي ما آثاري در آنجا بنا كردند كه زيبايي آنها موجب شد تا ما گذشته تاريخي و معماري قبل از زلزله و آثار معماري كه از دوره ايلخاني و قبل از آن را كه در اين شهر وجود داشت، فراموش كنيم و از ياد ببريم.
اين پژوهشگر به تمدن 7500 ساله ايران اشاره كرد و افزود: ما در مقابل تمدن عظيمي در حدود 7500 سال قرار داريم و بايد كساني مانند آندره گُدار، گيرشمن، پيرنيا و ديگران عاشق ايران و تمدن بزرگاش باشند. اينكه فرزند برومندي مانند استاد حلي از دل فرهنگ عظيم آن بيرون بيايد، چيز عجيبي نيست.
وي مرمت آثار تاريخي كاشان را انقلاب معماري در اين عرصه دانست و افزود: مهندس محلوجي، مهندس امينيان و استاد حلي سه ضلع مثلثي را تشكيل دادند كه موجب انقلاب بزرگي در كاشان شد و آن مرمت ابينه و آثار تاريخي كاشان بود كه در معرض ويراني شديد قرار گرفته بود.
اين استاديار دانشگاه تهران به ديدگاهي از منظر شهرسازي پرداخت و ادامه داد: از منظر شهرسازي، ارزشگرايي سه وجه دارد؛ ارزشمداري، ارزشگذاري و ارزشآفريني. استاد حلي داراي شخصيتي هستند كه به اصول ارزشي خود پايبند است و 70 خانه تاريخي را صيانت و مرمت كرده و ارزشهاي آن را احيا كردهاست و اگر فرهنگ و تمدن ايران پوياست، به دليل حضور افرادي چون استاد حلي است كه ارزش آفرين بوده و به گذشته خود بسنده نكرده و هميشه رو به جلو رفتهاست. استاد حلي آثار زيادي نيز خلق كردهاست. او از سبك و طريقت خود صيانت كرده و در مقابل آرائي كه قبول نداشته، سرخم نكردهاست.
وي در ادامه ريشه «مقرنس» را عرفان دانست و به تشريح اين ديدگاه پرداخت و گفت: سه اصل مشترك بين عرفان ايراني و دين اسلام وجود دارد، حقيقت، شريعت و طريقت. من اجازه ميخواهم كه عرفان ايراني را به هندسه نزديك كنيم. اگر شريعت را دايره و محيط آن فرض كنيم، حقيقت را مركزش و طريقت را شعاع آن بدانيم، بينهايت شعاع ميتواند از مركز آن رسم شود. ولي بايد بدانيد تنها يك شعاع ميتواند از مركز رسم كرد. استاد حلي داراي ارزشهاي اخلاقي است كه به محيط اين دايره نزديك ميشود، او همان، تنها شعاعي است كه ميشود از مركز دايره رسم كرد. زيرا او به حكمت الهي نزديك شدهاست. او نه تنها در حوزه معماري بلكه در تمامي عرصهها ورود پيدا كرده و مانند سايباني براي فرهنگ، هنر و انسانيت است.
مشهديزاده با تأكيد بر احياي فرهنگ و هنر پيشين و گذشته ايران سخنان خود را به پايان برد و اظهار داشت: ما فرهنگ و هنر ايرانزمين را در گذشته جا گذاشتيم و اين عين آرمانخواهي و آينده نگري است كه به فرهنگ گذشته خود وصل شويم. اگر امروز استاد حلي پايش را محكم بر روي زمين ميگذارد و قدم بر ميدارد، براي اين است كه او به گذشته خود توجه داشته و از گذشته خود بهره برده و قدم به سوي آينده برداشتهاست. همان عياري است كه در گذشته اگر كسي به سفر ميرفت تمام مال و ناموس خود را به او ميسپرد؛ به قول سهراب سپهري سايهاش را به رايگان ميبخشد و از كسي دريغ نميكند. كارهاي بزرگي كه كردهاست باعث شدهاست كه او را يكي از معماران بزرگ و بيبديل عصر خود بدانيم. او از جواني پژوهش ميكرده و كتاب مينوشته و بايد زودتر از اين به اين شخصيت بزرگ ميپرداختيم.
بخش دوم اين همانديشي به نشست تخصصي «مقرنس عصر قاجار» اختصاص داشت. در اين بخش ابتدا استاد سيد اكبر حلي مقالهاش را با عنوان «تجلي حكمت در معماري ايران به روايت معماران و مقرنسكاران كاشاني در دوره قاجار» ارائه كرد. وي سخنان خود را از تشريح حكمت آغاز كرد و اظهار داشت: حکمت، علوم حقیقی است؛ یعنی علم به حقایق اشیا است؛ البته به قدر طاقت و توان بشری. حکمت یک وصف نفسانی و روحی است. ملکهای علمی، اعتقادی، عملی و بطلان ناپذیراست. لذا میتوان گفت حکمت آن دسته از علوم عقلی است که موهبت الهی دارد و خداوند به انسانهای نیکوکار و صالح دادهاست.
وي سپس به تعريف حكيم از ديدگاه حكمي پرداخت و افزود: با توجه به تعاريف گفته شده، حکیم کسی است که کارها و اعمالش از روی دانایی و بینایی باشد. همۀ علوم را میداند و عمل میکند. او فیلسوف خردمندی است که همه چیز میداند و علاوه بر اشراف نظری، خِرَد عملی هم دارد و همواره جویای معرفت و به عبارتی جامع حکمت نظری و عملی است. حکیم صاحب علم و عرفان است و طالب معرفت و کارهایش بر اساس تدبیر و علم و اراده است و هیچ کاری بیهوده و عبث انجام نمیدهد. کارهایش هدفمند است. او علتها را میفهمد و برپایه عقلانیت و الهامات قلبی تصمیمگیری میکند.
اين مرمتگر بناهاي تاريخي به تشريح «تجلی حکمت در معماری ایران» پرداخت و ادامه داد: هنرمندان مسلمان با تکیه بر دو محور عقل و ایمان، حقیقت را جستجو میکردند و حاصل این کنکاش در آثارشان متجلی میشد. لذا هر بینندهای را متحیر میسازد که چگونه دانش و آگاهی معماران هنرمند و خداجو به این حد کمال بوده که اینگونه افکار حکیمانه، افعال حکیمانه و در نتیجه آثار ماندگارشان تجلی یافتهاست. برای پیبردن به این حقیقت ميبايد نگاهی هرچند مختصر به آثارشان داشته باشیم.
استاد حلي سپس به مبحث فلسفه پیدایش مقرنس در معماری ایران و گوشهسازي پرداخت و تصريح كرد: در زمانهای قدیم معماران ایرانی برای پوشش سقفهای بزرگ دردهانههای عریض چارهای اندیشیدند تا بتوانند به راحتی با متقاطع کردن آسمانِ فضا، سقفها را بپوشانند. در این راستا کار را از گوشهسازی هشت ودوازده وشانزده آغاز كردند.
اين معمار بزرگ كاشاني به چگونگي گسترش گوشهسازي پرداخت و يادآور شد: با گسترش گوشهسازی رفته رفته رسمیبندی را با هدف نوع کاربندی سازهای در اصول خمسه معماری ابداع كردند كه ميتوان «خانه عباسیان» را ارزشمندترین اثر تاریخی مسکونی در دوران قاجار به شمار آورد.
وي سپس به تشريح بيشتر مقرنس؛ يزديبنديها، گوشهبنديها و چگونگي ساختها با نمونههايي كه در اين سالها مرمتشان كرده بود، پرداخت.
«تثليث هستي در مقرنس معماري» عنوان مقالهاي بود كه در اين همانديشي توسط «حسين مفيد» فارغ التحصيل معماري از دانشگاه شهيد بهشتي و از شاگردان زندهياد حسين لرزاده ارائه شد. وي در تشريح مطالب اين مقاله اظهار داشت: تثليث يا سهگانۀ هستي بر كليت وجود جاري است. از يك سو انسان است كه از سهگانۀ جسم و نفس و روح به وجود آمدهاست و از سوي ديگر اثر معماري است كه از عملكرد(جسم)، فضاسازي (نفس) و آميزش اين دو با هم و مراودۀ آنان و در واقع دراماتيزه كردن (روح) به وجود ميآيد.
وي سپس به مقرنس پرداخت و ادامه داد: در مقرنس نيز «جسم» شامل آلتهاست؛ «نفس» تركيب آلتها و يا مرحلۀ كثرت است و در نهايت به استقرار در قطار بندي و كامل شدن مقرنس يا مرحله وحدت ميرسيم.
حسين مفيد از صاحبنظراني ياد كرد كه از ديدگاهشان در مقالهاش بهره برده بود و سخنان خود را به پايان برد و گفت: اين قياس با بهرهگيري از آراي شيخ اكبر محيالدين ابن عربي و صدرالمتألهين شيرازي انجام پذيرفته است و تطبيق و تأويلي كه فرهنگ ايراني حامل آن است و در معماري بومي و سنتي ما جريان يافته است.
سپس حميدرضا كاظمپور استاد مدعو گروه معماري دانشگاه علم و صنعت مقالهاش را با عنوان «مقایسه ساختار هندسی یکی از پیچیدهترین مقرنسهای ایران؛ تكامل يافتۀ دورۀ ايلخاني نمونه مسجد عتيق» ارائه كرد. وي به تعريف و تشريح مقرنس پرداخت و گفت: مقرنس یکی از پیچیدهترین تزئینات معماری ساخته بشر است که در جهان به عنوان امضای معماری اسلامی شناخته میشود. هر چند در بسیاری از قصرها و کلیساهای اروپایی نیز از مقرنسهای بسیار زیبا و پیچیده استفاده شدهاست. هزاران نمونه مقرنس در سرتاسر دنیا ساخته شده و دانشمندان زیادی در طول تاریخ به جنبههای مختلف این مخلوق زیبا توجه کردهاند؛ با این وجود هنوز ناشناختههای بسیاری در رابطه با این موضوع وجود دارد که نیاز به بررسی بیشتر دارد.
وي سپس به معرفي جزئيات عنصر زينتي مقرنس در معماري پرداخت و با ارائه تصاويري به تشريح اين نمونهها سخنان خود را به پايان برد.
آخرين مقاله اين نشست به مقاله مجيد حيدريدلگرم -دكتري معماري دانشكده هنر و معماري دانشگاه تربيت مدرس- با عنوان «یزدیبندی: پژوهشی در خاستگاه و ویژگیهای صوری کاربندی رایج دوره قاجار» اختصاص داشت. وي ابتدا به عناصر و اجزاي يك مقرنس در يزديبندي پرداخت و گفت: تخت هفتلنگه، تخت ششلنگه، تخت چهارلنگه، ترنج، پاباریک، ترنج، سینهفخری، طاس و هفتی یا سوسنی از اجزاي يك يزدي بندي به شمار ميروند.
حيدري دلگرم سپس به يزديبندي در آثار دو استادكار معماري سنتي زندهيادان حسين لرزاده و علياصغر شعرباف پرداخت و در پايان يافتههاي خود را در زمينه يزدي بندي و كهنترين آثار در اين زمينه ارائه كرد.
اين همانديشي با پرسش و پاسخ حاضران كار خود را به پايان برد.
|