ششمين نشست از سلسله نشستهاي حكمت هنر اسلامي به همت معاونت پژوهشي فرهنگستان هنر را با عنوان «هنر و زيبايي در انديشه مولوي» برگزارشد.
ششمين نشست از سلسله نشستهاي حكمت هنر اسلامي به همت معاونت پژوهشي فرهنگستان هنر را با عنوان «هنر و زيبايي در انديشه مولوي» روز دوشنبه 25 ارديبهشت برگزارشد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، ششمين نشست از سلسله نشستهاي حكمت هنر اسلامي به بررسي هنر و زيبايي نزد مولوي پرداخت. در اين نشست شهرام پازوكي، دانشیار انجمن پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در باب «هنر بيهنري به نزد مولانا» سخن گفت و نيّر طهوري، استاديار و عضو هيئت علمي دانشگاه آزاداسلامي واحد علوم تحقيقات با موضوع «صورت بيصورتي(هنر از نگاه مولانا)» سخنراني كرد.
ابتدا شهرام پازوكي، پژوهشگر ایرانی فلسفه و عرفان، سخنراني خود را اينگونه آغاز كرد: «از جمله مهمترين منابع فهم هنر و زيبايي در تاريخ تفكر اسلامي، مثنوي معنوي مولوي است. هر چه مولانا بخوانم، همين را ميفهمم، منتها با تفصيل بيشتر. تعبير «هنر بيهنري» را از بيتي از مولانا گرفتهام كه ميگويد: روميان آن صوفياناند اي پدر/ بی ز تکرار و کتاب و بی هنر؛ داستان مشهوري در دفتر اول مثنوي با عنوان «مِري كردن روميان و چينيان در علم نقاشي و صورتگري» كه «مريmera» به معني جدل است. مولانا از اين قبيل جمع ضدينها، زياد دارد، مثل صورتِبيصورتي (كه خانم طهوري برايتان صحبت ميكنند) و يا دانشِبيدانشي، هستي ِنيستي و ... . شيخ بهايي هم در وصف مثنوي ميگويد: « مثنوي او چو قرآن مُدل/ هادي بعضي و بعضي را مُضل» و اين بحث مهمي است كه در جايش بايد بحث شود.»
پازوكي در ادامه گفت: «توجه داشته باشيم كه اينها جمع اضداد است و جمع نقيضين نيست و «ضد» با «نقيض» متفاوت است. از اوصاف عرفان است كه ذات تفكر را در اجتماع ضدين ميبيند و در عرفانهاي مختلف وجود دارد و سير تفكر اينطور است كه جمع ضدين ميكند. در قرآن جبر و اختيار است و آياتي كه دلالت بر جبر دارد، به گونه اي دلالت دارد و آياتي كه بر اختيار، باز هم به گونهاي كه هم جبر و هم اختيار از آنها برداشت ميشود. مولانا در دفترسوم مثنوي بين روايت متضاد ديني جمع ميكند و طرح مسئله ميكند كه چطور ميشود كه اين اضداد با هم جمع ميشوند؟ او ميگويد كه در روايتي از پيامبر اينگونه آمده است كه رضا به كفر، كفر است و در جاي ديگر آمده است كه خداوند ميگويد هركسي كه راضي به قضاي من باشد، برود به پروردگار ديگري و ديگر من ربش نيستم.»
عضو هيئت علمي انجمن حكت و فلسفه ايران افزود: «مفهوم هنر بي هنري، تلقي و تصور اصلي هنر به نزد عارفان است و بلكه بنياد حكمت هنر در شرق است و اگر كسي بخواهد جوهره واحدي براي بنياد هنرشرق پيدا كند، بايد بگويد كه بنياد آن، «هنر بيهنري» است.»
پازوكي بيان داشت: «اگر چه عارفان مسلمان عمدتا در اين مورد يك نظر داشتهاند، ولي مولانا در مثنوي معنوي خويش، با جزئيات و دقايق بيشتري تعاليم خويش را بيان كرده است. اين تعبير نه بازي كلمات بلكه حاكي از عمق نظر مولانا به هنر است كه در هر يك از هنرهاي مثنوي مانند شعر، نقاشي، خطاطي و بنايي ميتوان به عنوان جوهره فكري او يافت.»
گزارش ادامه اين نشست، متعاقبا منتشر خواهدشد.