پژوهشکده هنر فرهنگستان هنر، پنجمین نشست تخصصی سینما و اندیشه را با موضوع «قهرمان در سینمای ایران»، به مناسبت روز سینما، یکشنبه، ۲۱ شهریور ۱۴۰۰، از ساعت ۱۶ تا ۱۸:۳۰، با حضور استادان، پژوهشگران و علاقهمندان حوزه سینما بهصورت برخط برگزار کرد.
پژوهشکده هنر فرهنگستان هنر، پنجمین نشست تخصصی سینما و اندیشه را با موضوع «قهرمان در سینمای ایران»، به مناسبت روز سینما، یکشنبه، ۲۱ شهریور ۱۴۰۰، از ساعت ۱۶ تا ۱۸:۳۰، با حضور استادان، پژوهشگران و علاقهمندان حوزه سینما بهصورت برخط برگزار کرد.
به گزارش روابطعمومی پژوهشکده هنر، در این نشست تخصصی عبدالحسین لاله، جواد طوسی، رامتین شهبازی، سیداحمد پایداری، شاپور عظیمی و مجید شیخانصاری به ایراد سخنرانی پرداختند.
عبدالحسین لاله، رئیس پژوهشکده هنر، به عنوان مدیر جلسه این نشست، روز سینما را به همه علاقهمندان، سینماپژوهان و فعالان این حوزه تبریک گفت.
او در ادامه سخنان خود به فعالیتهای فرهنگستان هنر و جایگاه پژوهشی آن اشاره کرد و یکی از موفقیتهای فرهنگستان هنر را شناسایی و طرحکردن اولویتها و موضوعاتی دانست که در حوزه پژوهش چندان مورد توجه نبوده است.
عضو هیئتعلمی فرهنگستان هنر در ادامه درباره چگونگی حضور و سیر تحول قهرمان، بهعنوان یک انسان آرمانخواه، از تراژدیهای یونان تا قهرمانان امروز سینما، بهویژه سینمای ایران، سخن گفت.
سیداحمد پایداری، نخستین سخنران جلسه، سخنان خود را به موضوع «پرسش از قهرمان در سینمای پس از انقلاب» اختصاص داد. او در ابتدا تعریفی از قهرمان ارائه داد و در پی آن به قهرمانان سینمای قبل از انقلاب پرداخت و اینکه آیا سینمای ایران قبل از انقلاب توانسته بود به خلق قهرمان بپردازد یا نه، و اینکه چگونه سینماگران پیش از انقلاب با مدرنکردن قهرمانان سنتیِ عیّارنامهها و فتوتنامهها و لوطیها در فیلمفارسیها به خلق قهرمانان آثار سینمایی پرداختند.
او همچنین با طرح این پرسش اساسی که «آیا در سینمای پس از انقلاب قهرمان متولد شده است یا نه؟» گفت: در فیلمهای پس از انقلاب به دلیل درگیری قهرمان با مسائل روزمرهای چون اعتیاد و مسکن و ازدواج و طلاق، قهرمان به معنی واقعی کلمه ترسیم نمیشود، مگر در سینمای جنگ؛ چراکه قهرمان در این ژانر سینمایی کسی است که اسحله به دست دارد و در حال جنگ است و در آنجاست که با اَشکالی از قهرمان روبهرو میشویم و باز همچنان جای قهرمان واقعی در سینمای ایران خالی است.
جواد طوسی، منتقد و پژوهشگر سینما، بهعنوان سخنران دوم این نشست، سخنرانی خود را با عنوان «شمایلنگاری قهرمان در سینمای پس از انقلاب» ایراد کرد. او با ذکر نمونههایی از شخصیتها و فیلمهای پیش و پس از انقلاب به شمایلنگاری شخصیتهای سینمایی پرداخت.
طوسی در ادامه سخنان خود گفت: قهرمانان و شخصیتهای پیش از انقلاب سعی میکردند با عامه مردم ارتباط برقرار کنند تا به نحوی احساس خلأ و فاصله طبقاتی میان مردم تا حدودی مرتفع شود.
او ادامه داد: ولی این سینما که ترکیبی از اتراکسیون و رؤیاپردازی بود نتوانست قهرمان واقعی بیافریند. سینمای بعد از انقلاب در یک آزمون و خطا این شمایلنگاری قهرمان را تجربه میکند. قهرمان مؤلفهها و مشخصههایی دارد و باید پای اصولی چون عدالت، آرمان، خانواده، دوست و اجتماع بایستد و برای خود مانیفستی داشته باشد.
او در ادامه گفت: ایدئولوژی از جامعه اخذ میشود و فیلمساز تصویر ذهنی مطلوب خود را در چارچوب جامعه به نمایش درمیآورد. به عبارتی دیگر، هر یک از فیلمسازان به گونهای خود را نمایش میدهند.
طوسی در سخنرانی خود به مسئله سیر پردازش قهرمان در سینمای ایران پرداخت و گفت: از اواسط دهه 1340 با فردیت و تیپشخصیتها تعریف دیگری از قهرمان کُنشمند، قهرمان عاصی، قهرمان ستیزهجو و قهرمان مرگآگاه که در پی انحصاریکردن این ویژگیها برای خود نیست روبهرو میشویم؛ ویژگیهایی که از بطن جامعه در حال گذار به شخصیت تحمیل میشود.
جواد طوسی در پایان سخنان خود گفت: در سینمای پیش از انقلاب فردیت قهرمانان را میتوان دید ولی بعد از انقلاب و در دورههای متأخر، ازجمله در سینمای جنگ، شمایلنگاری قهرمانان بی اینکه فردیت قهرمان نمودار شود نمود مییابد. در سینمای بعد از انقلاب، فیلمساز اخلاقگرایی را بهعنوان یک مانیفست مطرح میکند ولی گوش شنوایی برای آن نیست. ابتدا شخصیتها فردیت را نمودار میکنند و بهمرور در شخصیتها به تکثر و تعمیمیافتگی میرسیم.
رامتین شهبازی، عضو هیئتعلمی دانشگاه سوره، سومین سخنران این نشست بود که سخنرانی خود را با موضوع «قهرمان در سینمای روشنفکری (پرسهزنی روشنفکرانه قهرمان)» ارائه کرد. سخنان او حول این پرسشها بود که چگونه پرسهزنی بهعنوان زمینه و عنصر نشانهای برای ترسیم سبک زندگی روشنفکر دهه 1380 مورد توجه قرار میگیرد و تأکید فیلمساز در این روش منجر به چه تحلیلی از این سبک زندگی خواهد شد.
شهبازی در آغاز بحث درباره پرسهزنی و وضعیت قهرمان سخن گفت و تفاوت قهرمان تراژدیهای کلاسیک با قهرمان زندگی مدرن یا قهرمان روشنفکر را اینگونه بیان کرد: قهرمان تراژدیهای کلاسیکْ قهرمان پیوسته، و قهرمان زندگی مدرنْ قهرمان گسسته (اپیزودیک) است.
او همچنین ضمن پرداختن به تعریف روشنفکر و سبک زندگی و ویژگیهای آنها، تعریفی از «پرسهزن» ارائه داد و پرسهزن را به پرسهزن آوانگارد و پرسهزن عامه تقسیم کرد و تفاوتهای این دو را یادآور شد.
شهبازی در پایان سخنان خود از فیلمهایی چون «هامون»، «پری»، «تنها دو بار زندگی میکنیم»، «پله آخر» و «شبهای روشن» نام برد که در آنها زندگی روشنفکری دیده میشود و در نهایت بحث خود را به فیلم «شبهای روشن» و قهرمانِ این فیلم اختصاص داد و اپیزودهای سهگانه زندگی قهرمان روشنفکر آن را تحلیل کرد.
سخنران چهارم این نشست تخصصی، مجید شیخانصاری، عضو هیئتعلمی دانشگاه هنر تهران، سخنرانی خود را به موضوع «نسبت فابیولا، عمل شخصیت و تحقق سیوژت در شکلگیری قهرمان در سینمای داستانی» اختصاص داد. او در ابتدای سخنرانی خود گفت: یکی از ویژگیهای سینمای پس از انقلاب ایران این است که در آن با قهرمان ماندگار مواجه نیستیم.
او با طرح این پرسشهای اساسی که «چرا در فیلمهای خود قهرمان نداریم؟»، «اصلاً چرا نیاز به قهرمان داریم؟» و «چرا مخاطب به فیلمهای داستانیای رجوع میکند که شاخصه اصلی آنها داشتن قهرمان است؟» به دلایل ماندگاری یک قهرمان اشاره کرد و به نقش مهم دو عامل «فابیولا» و «سیوژت» در پروردن قهرمان ماندگار در فیلمها پرداخت.
شهبازی ضمن برشمردن این پرسشها که «فیلمسازان در فابیولا آیا سیوژتها یا گفتمانهای درخوری مطرح میکنند؟»، «آیا از پس گفتمانهایی که مطرح میکنند برمیآیند؟» و «آیا گفتمانهایی که مطرح میکنند عمومیت و فراگیری دارد؟» عنوان کرد: هر زمان پاسخها مثبت بوده قهرمان ماندگار در یک فیلم آفریده شده است. زمانی قهرمانی ماندگار میشود که توان صورتبندی بحرانهای معرفتشناختی و اصیل مخاطب را داشته باشد و به عبارتی پاسخی درخور به سؤالات و بحرانهای معرفتشناختی مخاطب بدهد.
شاپور عظیمی، آخرین سخنران نشست، درباره «کشاکش فردیت و قهرمان در میانه ادبیات و سینمای ایران» سخنرانی کرد. او بحث خود را به فردیت و اجتماع در جامعه دینی از دوران بعد از کودتای 28 مرداد و با نگاه به ادبیات پیش از انقلاب تا بعد از انقلاب اختصاص داد و کودتای 28 مرداد را نقطه عطف بسیار مهمی در تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران دانست و گفت: در این دوران پدیدهای موسوم به موج نو سینمای ایران شکل میگیرد؛ با نامهایی که بعدها در شمار بزرگان سینمای ایران قرار میگیرند، مانند کیمیایی، مهرجویی، تقوایی، بیضایی.
او در ادامه بحث به شخصیت، و بهعبارتی دیگر، قهرمان فیلمهای هر یک از این سینماگران پرداخت و ویژگیهای هر یک را برشمرد و به این نکته اشاره کرد که شاید برای نخستین بار در سینمای ایران در فیلم «قیصر» کیمیایی است که به معنی واقعی کلمه قهرمان به تصویر کشیده میشود.
عظیمی در پایان گفت: قهرمان سینمایی، به آن معنا که در تداول عامه شنیدهایم، وجود خارجی ندارد. قهرمان همواره از ادبیات برمیآید و حتی وقتی او را روی پرده سینما ببینیم، یادمان باشد که او ابتدا روی کاغذ جان گرفته است. در سینمای گذشته، ادبیات با سینما همراه و در ارتباط بود اما در سینمای بعد از انقلاب این ارتباط برقرار نشد و، بهعبارتی دیگر، پیوند سینما و ادبیات به سستی گرایید و به همین دلیل قهرمان به معنی واقعی کلمه در آن به وجود نیامد.