در تازهترین نشست پژوهشکده هنر، شیوه بازشناسی و بازخوانی خطوط و نقوش ظروف، سفالینهها و معماری ادوار کهن ایران بر اساس دانش جدید «روان-خطشناسی» بهمثابه رویکردی نو به میراث هنر ایرانی و کشف قابلیتهای آن بررسی و تحلیل شد. در تازهترین نشست پژوهشکده هنر، شیوه بازشناسی و بازخوانی خطوط و نقوش ظروف، سفالینهها و معماری ادوار کهن ایران بر اساس دانش جدید «روان-خطشناسی» بهمثابه رویکردی نو به میراث هنر ایرانی و کشف قابلیتهای آن بررسی و تحلیل شد. به گزارش روابط عمومی پژوهشکده هنر وابسته به فرهنگستان هنر، در نشست پژوهشیِ «زبان بصری رویهنگاری ظروف گلابهای دوره سامانی در پرتو اصول گرافولوژی»، کهبه همت كميته هنر دوره اسلامي ايران، عصر دوشنبه بیست و نهم آبان در محل این مجموعه برگزار شد، دکتر فرناز معصومزاده به تبیین این شیوه نو در بازشناسی میراث کهن هنر ایرانی پرداخت. سرنوشت و ساختار «نوشتار»؛ از دیدگاه دریدا و بنیامین این پژوهشگر هنرهای تصویری ابتدای سخن خود را به بیان سیری از آراء فلسفی در حوزه نوشتار بر اساس نظریات ژاک دریدا، اندیشمند فرانسوی معاصر، اختصاص داد و با شرحی از نظریه نوشتار او، جوهره «شالودهافکنی» این نظریهپرداز را در حوزه ترسیم نسبت و تحول «گفتار» به «نوشتار» اینگونه تشریح نمود: نظریه نوشتار دریدا در روند ساختشکنی بر نقد تقابلهای دوتایی مبتنی شده که اساس آن برتری یکی بر دیگری بوده است. مثلاً در تقابل گفتار بر نوشتار، گفتار را اولویت میبخشند، اما دریدا دست به یک «بنفکنی» میزند و این روند را برعکس میکند: به این ترتیب، نوشتار بر گفتار تقدم و برتری مییابد. او به غارنوشتهها و کتیبهها اشاره میکند که در آنها نخست نوشتار و نقوش پدیدار شده و سپس گفتار از پی نوشتار آمده و شکل گرفته است. دریدا از سه نقطه تحول مهم نوشتار: تصویرنگار، مفهومنگار، آوانگار، سخن میگوید که پیش از او اندیشمند ایتالیایی، جامباتیستا ویکو، در کتاب مهمش: علم جدید(New Science) به آن اشاره کرده بود: زبان خدایان- زبان اساطیر یا پهلوانان- و زبان مردم. دریدا در اینجا میگوید: برای تغییر ساختار تفکر غالب امروز و ایجاد یک نوآوری، باید ساختار گفتاربنیان متعارف را تغییر دهیم و از اینجاست که روش نوشتاربنیان «گرافولوژی فرهنگی» را مطرح میکند که در واقع، فراخوانی در بازخوانی و تفسیر نوشتارهای تاریخی برای پژوهشگران است. وی، سپس، به تشریح مفهوم «گرافولوژی» پرداخت و گفت: گرافولوژی یعنی «روان-خطشناسی» و خوانش دستخط افراد و پی بردن به شخصیت آنها. این دانش، البته، کاملاً ثابتشده نیست، اما مورد آزمایشهای مختلف و در ترکیب با رشتههای متعددی قرار گرفته و احتمال قوی ایجاد کرده که دستخط افراد با درک و باور آنها از رفتارهای انسانی ارتباط دارد و در حوزههایی چون: جرمشناسی، و تحلیلهای روانشناسی تاریخی تا حدودی کاربرد پیدا کرده است. نظریهپرداز بعدی والتر بنیامین بود که سخنران این نشست به آراء وی در حوزه زبان اشاره کرد: بنیامین در نظریه زبانها، زبان انسانها را به سه دسته تقسیم میکند: 1. زبان خدا که نام اشیاء با خود اشیاء برابر است؛ 2. و انسان تا پیش از هبوط، آن اسماء را میدانست؛ 3. اما زبان امروز ما زبان پس از هبوط است و هنر، بالاتر از آن میتواند به اصل و مبداء اشیاء و اعیان و ایدهها نائل شود. بنیامین، از همین رو، معتقد است که در دوره معاصر که نامهای غیرحقیقی زبان را فراگرفته و همچنین در عصر تکثیر مکانیکی آثار هنری، ارزش آئینی هنر تنزل یافته و به ارزش نمایشی فروکاسته شده است. برای استخراج معانی والا و عمیق ناگزیریم که هنر را یک کنش بیانگر بینگاریم که یک زبان بصری دارد و یافتن این زبان بصری محتاج چیزی است به نام «گرافولوژی» و روشهای علوم غریبه که در تفکر امروز و در برخی رشتهها کاربرد یافته است. او میگوید: برای شناخت حقایق باید پدیدهها را جدا از هم، همچون صور فلکی و ستارگان، در نظر گرفت که ایدهها همچون خطوط صور فلکی به یکدیگر اتصال مییافتند و با وصل کردن این «حقایق»، «مفهوم» ایجاد میشود که «فرم»های هنری را شکل میدهد. برای خوانش فرم هم باید از «تمثیل» استفاده کرد تا بتوان به «ادراک تاریخی» رسید.
از رویکرد گرافولوژیک تا خوانش خط وی آنگاه به تعریف و پیشینه این شیوه خوانش اشاره کرد و گفت: گرافولوژی یک نوع روان-خطشناسی است که نخستین بار در قرن 19 م به وسیله یک کشیش به نام میشون، که با بررسی نسخ خطی برخی از ویژگیهای شخصیت افراد را از خطوط بازشناسی کرد، شکل گرفت و پس از او کرپیو ژامین فرانسوی این نشانهها را دستهبندی و استنتاجی کلی از مجموع آن کرد و این روش را گسترش داد و به شکل کتاب تدوین کرد. او از حروف دستخط، نشانههایی استخراج کرد و آن را با رفتار انسانی تطبیق داد و این سیستم نشانهشناسی تاکنون پیشرفتهای زیادی، بهویژه، در حوزههای عصبشناسی و جرمشناسی، داشته است.
سه اصل گرافولوژی معصومزاده، در ادامه، سه اصل گرافولوژی را اینگونه برشمرد: پارهخط یا جوهر حروف در گرافولوژی، خط منسوب در خوشنویسی و جوهر در معنا مکمل یکدیگرند. وی در اینجا با استناد به اشعاری از سنایی، نظامی و سعدالدین حمویه در بیان جوهر حروف، به سوابق این اندیشه در حکمت و عرفان ایرانی اشاراتی داشت. وی دومین اصل مهم در گرافولوژی را حرکت یا موومنت خواند که محور افقی نوشتار را شامل میشود و در خوشنویسی به حسن تشکیل، تعبیر شده است. بر اساس این اصل میتوان نشانههایی درباره زمان از نوشته برداشت کرد. و سرانجام اصل سوم را منطقه عنوان کرد که بر محور عمودی نوشتار اشاره دارد و ابن مقله آن را به «حسن وضع» تعبیر کرده و شامل منطقه بالایی (تمایلات معنوی: سر انسان)، منطقه میانی (قلب: تمایلات عاطفی)، و منطقه پایین (تمایلات مادی) است. این اصل برای برداشت معنای مکان از نوشته به کار میآید.
سه نشانه محوری در گرافولوژی سخنران این نشست در ادامه خاطرنشان کرد: من با استفاده از این سه اصل حروف را بررسی کردم و دریافتم که میتوان سه نشانه از این حروف برداشت کرد: 1. خطی یا عددنگاشتی؛ 2. روان-خطنگاشتی؛ 3. آوانگاشتی. وی آنگاه با نمایش حروف: الف کامل، نون نور، میم محمد، کاف کن، الف وحدت، گره قلب که از ترکیب دو الف شکل گرفته و این قلب شبیه میم است، میم مطوق، لام الف، الف مألوف، خریطه لام الف، کاف کفر، الف طیبه، کاف کافی، به تحلیل نمادشناختی این حروف پرداخت.
تجزیه و تحلیل موردی در ادامه، دو اثر تجزیه و تحلیل شد: کلمه برکت و تصویرسازی کوثر و آیتالکرسی در ظروف گلابهای دوره سامانی با استفاده از اصول گرافولوژی این دوران، تفسیر شد. همچنین، به کمک تفسیرهای اندیشمندان قرن 4ق از رکن یمانی، خاتم سلیمانی و ستاره شش پَر و اصحاب یمینی، با نمایش تصاویر مربوط، یک دسته از ظروف گلابهای را تصویرسازی از «جام یمینی» تحلیل کرد. تحلیل از منظر خوشنویسی و نظام بصری حاکم بر تزیینات این نظام، که در دوره سامانی منجر به شکلگیری یک «زبان بصری» شد، شامل سه اصل است: ـ تغییر اصل حروف از «ساده» به «تزیینی» ـ بازسازی خط منسوب حروف ـ نظام نگارهای نمادها
تحلیل از منظر گرافولوژی ابعاد معنایی زبان نوشتار چگونگی پدیدار شدن جوهر حروف در تمثیلهای آوایی
تحلیل از منظر ترکیببندی گسترش ابعاد معنایی حروف تزیینی در کلمه، جمله، و رویهنگاری تعمیم کلمه کتیبهها به کلمات مشابه فهم زبان بصری رویهنگاری بر اساس پیوند تمثیلهای فرهنگی
و سرانجام: چشماندازی به یک نگاه و دریافت نو- گسترش خلاقیت- رویکرد جدید به میراث کهن دکتر معصومزاده مباحث خود را با این نکته جمعبندی کرد و به سرانجام رساند که: این نظریه بسیار نو بود و در داخل و حتی در خارج از کشور، بهمحض مطرح شدن، با استقبال زیادی روبهرو شد، اما هنوز ایرادها و نواقصی دارد که باید بر طرف شود و جای کار بسیار دارد. این نظریه را میتوان در امتداد یک دید تاریخی و جایگاه خوانش حروف در جریانشناسی فرهنگی و معرفتی دورانهای گذشته مثل جنبشهای حروفیه و نقطویه و... دید و دریافت. برای خوانش نوین از سفالها و ظروف کهن و تشویق همگان به بازیابی دوباره این میراث و رونق بخشیدن به موزه و موزهگردی از آن بهره برد و نگاهی تازه به میراثی کهن را زمینهسازی کرد. بُعد دیگر، امکانهای وسیعی است که این رشته به خلاقیت فردی میدهد و، بویژه، در گرافیک و هنرهای تصویری امروز میتواند موجد و مبدع ایدههای خلاقه بسیاری برای آفرینشهای هنری باشد. در پایان این نشست، دکتر معصومزاده به پرسشهای حاضران پاسخ گفت. گفتنی است پژوهشکده هنر، سلسله نشستهای تخصصی خود در حوزه مطالعات هنرهای اسلامی ـ ایرانی را با حضور استادان و صاحبنظران این عرصه ادامه خواهد داد.
|
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |