آرم فرهنگستان هنر
اخبار > سومین نشست تخصصی «تأثیر اسلام بر هنر شرق» برگزار شد


با نگاه به معماری و صنایع دستی؛
سومین نشست تخصصی «تأثیر اسلام بر هنر شرق» برگزار شد

 

پژوهشکدة هنر سومین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی‌ـ‌پژوهشی: «تأثیر اسلام بر هنر شرق» را با نگاه ویژه به میراث معماری، باغ و منظر، صنایع دستی از منظر تعامل هنر و فرهنگ ایران و شرق و بررسی تطبیقی آن به روایت چهارتن از صاحب‌نظران هنرهای ایرانی و شرقی و با حضور علاقه‌مندان برگزار کرد.

پژوهشکدة هنر سومین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی‌ـ‌پژوهشی: «تأثیر اسلام بر هنر شرق» را با نگاه ویژه به میراث معماری، باغ و منظر، صنایع دستی از منظر تعامل هنر و فرهنگ ایران و شرق و بررسی تطبیقی آن به روایت چهارتن از صاحب‌نظران هنرهای ایرانی و شرقی و با حضور علاقه‌مندان برگزار کرد.

 به گزارش روابط عمومی پژوهشکدة هنر این نشست تخصصي به همت گروه هنر شرق پژوهشكده هنر و با حضور صاحب‌نظران هنری و اهالی پژوهش و هنر، عصر چهارشنبه یازدهم اسفند از ساعت 14 الی 17 در تالار کنفرانس  فرهنگستان هنر برگزار شد.

سخنرانان در این نشست مباحث مختلفی را در این زمینه مطرح کردند و هر یک با دیدگاهی خاص به بررسی موضوع نشست پرداختند: دکتر حشمت‌الله متدین از «تأثیر باغ‌های ایرانی‌ـ‌اسلامی در باغ‌سازی گورکانیان هند» سخن گفت، و دکتر مهرداد امیرآقایی به «تأثیر صنایع دستی و هنرهای سنّتی ایران بر هنر مشرق زمین» پرداخت. دکتر محمدرضا ریاضی «انعکاس و تداوم تأثیر هنر ایران در هنرهای چین» را مطرح نمود و سرانجام، دکتر قاسم مطلبی به تبیین «بازخوانی شیوة منظرسازی غربی بر اساس آموزه‌های شرق» برای حاضران پرداخت. گزارشی از این نشست تخصصی را از نظر می‌گذرانید.

 

باغ ایرانی؛ تمثیلی از بهشت

آغازگر نشست دکتر حشمت‌الله متدین (دکترای معماری و تاریخ هنر از دانشگاه سوربن فرانسه و مدرس دانشگاه) بود که از تبارشناسی و انگاره‌های تمثیلی‌ـ‌تجریدی و سیر تحول باغ‌های ایرانی و تفاوت آن در صورت‌ـ‌سنّت و ساختار مفهومی و زیبایی‌شناختی با نمونه‌ها و نظایرش در دیگر نقاط جهان سخن گفت و به بررسی تطبیقی و مقایسه‌ای باغ‌های ایران و هند پرداخت.

وی، ابتدا با این تعریف که «باغ ایرانی، باغی است منظم؛ و تمثیلی است از بهشت» یادآور شد: ما در حال حاضر نُه باغ بیشتر نداریم که، مطابق تعریف یونسکو، منطبق با تعریف «باغ ایرانی» باشد. این باغ‌ها به دو گروه عمده تقسیم می‌شوند: 1. رسمی: باغ‌هایی که پیدایش و بنای آنها به دنبال دستورالعمل قدرتمندی بوده‌ است، ولی من باغ‌ـ‌چمن‌ها و باغ‌ـ‌صحراها را در شمار این باغ‌ها نمی‌دانم و از اینها بیشتر به گوشه‌های عیش می‌توان تعبیر کرد. یکی از مهم‌ترین دلایل پیدایش باغ‌های ایرانی دلایل اقلیمی است. الگوی چهارباغ ایرانی بر یک «هندسه مرکزگرا» مبتنی است؛2. الگوی محوری دیگری که وجود دارد «الگوی محوری باغ ایرانی» است.

حشمت‌الله متدین، سپس به تشریح دو هندسه اصلی در شکل‌بخشی و تکوین الگوی باغ ایرانی پرداخت و گفت: ما یک «هندسة تقارن‌محور» یا «سوگرا» داریم و یک «هندسة مرکزگرا» و یکی از مشخصه‌های باغ ایرانی، انعطاف‌پذیری آنهاست. این پژوهشگر معماری ایرانی‌ـ‌اسلامی، در ادامه با بیان ویژگی‌هایی از باغ کوروش ـ‌که کهن‌ترین و اولین باغ ایرانی ثبت‌شده در تاریخ با ساختار مشبک و شبکه‌ای است‌ـ سه قالب و الگوی عمده در باغ‌های ایرانی‌ـ‌اسلامی و هندی را اینچنین برشمرد: 1. چهارباغ؛ 2. باغ‌های شبکه‌ای (نظیرِ باغ‌ـ‌مقبره‌های گورکانیان هند، باغ هزارجریب، باغ فرح‌آباد و...)؛ 3. دوباغ (باغ شازدة ماهان)

متدین آنگاه از تلازم مفهوم و انگارة «قدرت» و «باغ‌سازی‌»، که منجر به شکل‌گیری پدیده‌ای به نام «باغ‌ـ‌قدرت» شده است، این‌گونه سخن گفت: ما در باغ‌های رسمی ایران، قطعاً، ردّپای تفکر ایجاد «قدرت» را مشاهده می‌کنیم. هدف گورکانیان هند از باغ‌سازی ایجاد قدرتی بود، که در «معماری» نهایت جلوه‌بخشی خود را داشت. ویژگی‌ای که باعث شکل‌گیری تمام این «باغ‌ـ‌قدرت»ها شده است با اهداف مختلفی از جمله: لذّت، مذهب و سیاست در سرتاسر تاریخ ایران در قالب مفهوم محوریِ «قدرت» شکل گرفته است. وی در ادامه مؤلفه‌های این قدرت را این‌گونه فهرست کرد: 1. وسعت؛ 2. نظم (حوض، سردر و...)؛ 3. تسلط بر معماری ( از جمله صفه‌های هند که باعث قدرت‌بخشی مضاعف به معماری عظیم گورکانیان هند می‌شود )؛ 4. تعداد؛ 5. گونه‌شناسی (که تنوع و گوناگونی آن همواره نمادی از قدرت است)؛ 6. مقدار آب (که هرچقدر زیادتر باشد باغ هم وسیع‌تر است و نمونه آن در باغ هزارجریب اصفهان قابل توجه است که از زاینده‌رود تأمین می‌شده و کابل و سمرقند هم چون از منابع آب زیاد برخوردار بودند الگوی باغ اسلامی‌ـ‌ایرانی شدند. یا در نمونه باغ سعادت‌آباد در اصفهان که در نوع خود یک باغ‌ـ‌دریاچه بود)؛ 7. تزئینات و نقوش.

متدین آنگاه به کارکردهای «آب» در باغ‌سازی ایرانی‌ـ‌اسلامی اشاره کرد و گفت: کارکرد اول آب در این سنّت باغ‌سازی، کارکردِ «دیدنی» است که بر مبنای تقدّس طرح‌ریزی شده و به آن دست نمی‌زنند و یکی از اهداف عمده‌اش، آینه دادن به ساختمان و بخشیدن قدرت مضاعف به بنا است. دومین کارکرد آب، انعکاس تصویر آسمان در حوض بوده است. این کارشناس و پژوهشگر فرهنگ و تاریخ معماری ایران در ادامه به مواردی چون سنّت دیوان عام، دیوان خاص و حرم اشارعه کرد که از کاخ‌های اموی دمشق به ایران و سپس به هند انتقال یافت. مقایسة باغ‌های ایران و هند به عنوان دو سنّت بزرگ باغ‌سازی، بخش پایانی مباحث دکتر متدین بود که اظهار داشت: در باغ‌سازی هند دیگر از انبوه درختان خبری نیست و بیشتر از درختان کپه‌ای استفاده می‌شود. به لحاظ اقلیمی، باغ‌ها در ایران باید فرح‌بخش و سایه‌دار و خنکابخش باشند، اما در هند چنین وظیفه‌ای ندارند و بیشتر ترکیب چمن و آب هستند. تفاوت دوم آن است که در باغ‌های هند به دیواره‌های طرفینی نیازی ندارند. تفاوت بعدی آن است که صفه در باغ ایرانی نیست اما در هند نشانه‌ای برای القاء قدرت است. تفاوت دیگر در استفاده از سطوح سخت و سطوح نرم در منظر است. و نکته آخر در تفاوت این دو آن است که باغ‌سازی هند برای اینکه احتیاجی به هدایت هوا ندارد به تزئین آب و سطوح نرم روی می‌آورد (نظیرِ گیاهان، باغچه‌ها و معابر)، اما در باغ‌سازی ایرانی، سطوح نرم عامل اصلی هدایت هوا و فرح‌بخشی فضا محسوب می شوند.

 

ایران و چین، پلی از اقتصاد و مذهب تا هنر و فرهنگ

محمدرضا ریاضی (محقق، مدرس، پژوهشگر و مؤلف آثار متعددی در هنر ایران و جهان از جمله: فرهنگ مصور اصطلاحات هنر ایران)، سخنران بعدی نشست بود که دربارة «انعکاس و تداوم تأثیر هنر ایران در هنرهای چین» سخن گفت.

وی که محور سخن خود را بر مبنای منسوجات، معماری و مصنوعات (اشیاء و ظروف) معطوف ساخته بود با بیان شواهد و مدارک تاریخی نتیجه‌گیری کرد که در یک کریدور و معبر طبیعی که از شمال چین شروع می‌شود و تا آسیای مرکزی کشیده شده و در سیر خود از خراسان می‌گذرد و ارتفاعات البرز را به بین‌النهرین و سرانجام دریای مدیترانه پیوند می‌زند آئین بودیسم از طریق افغانستان و آسیای مرکزی وارد چین می‌شود. در این مسیر و گذرگاه انتقال فرهنگی، بسیاری از اشکال ما را بودایی‌ها و کوشانی‌های افغان به داخل چین و غرب چین انتقال می‌دادند. وی، سپس، به نقش و اهمیت دین مانوی و پایگاه آن در ترکستان چین(شینجیانگ)یا سین‌کیانگ کنونی در انتقال میراث‌های فرهنگی اشاره کرد و در ادامه از اسلام به عنوان حلقه مهم دیگر در پیوند و تبادل فرهنگ‌ها نام برد. این مدرس دانشگاه در ادامه مباحث خود با اشاره به دو عامل مذهب و اقتصاد در نقل و انتقال تجارب فرهنگی خاطرنشان کرد: این ارتباط، به نظر من ارتباطی دوسویه و متعامل بوده و یکی دهنده و دیگری هم صرفاً گیرنده نیست.وی در ادامه با بیان مهارت چینی‌ها در هنر بافندگی، صنایع نساجی و ابریشم‌بافی، افزود: دو عامل اصلی موجب ارتباط و اشتراک ایران و چین در این صنعت و صناعت بود و آن: نخست، سبک جانورسانی و نقوش جانوری و دوم، بُعد رنگ‌شناسی این منسوجات و ابریشم‌بافت‌ها بوده است.

این مدرس و صاحب‌نظر هنر ایران تأکید کرد: بیشترین تأثیر هنر ایران بر هنر چین از طریق سمرقند و بخارا و به ویژه به وسیله ایرانیان سغدی و از طریق منسوجات و اشیاء دست‌ساخته بوده است. وی در پایان، با نمایش تصاویر طرح‌ها و نقوش ساسانی، طرح‌های التقاطی و ترکیبی، دوایر متوالی از نقوش گیاهی، در دربارة احیای مجدد هنر ساسانی در دورة سلجوقی و انتقال آن به ترکستان چین توضیحاتی ارائه نمود و در بررسی تطور نقوش از ایران تا شرق با بیان نقش عوامل مذهبی (مانویت‌ـ‌اسلام) و تجارت و اقتصاد از مسیر جاده ابریشم، سخن خود را به پایان رساند.

 

سنّت باغ‌سازی و منظره‌سازی؛ از شرق تا غرب

سومین سخنران نشست، دکتر قاسم مطلبی (استاد دانشکدة معماری دانشکدة هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، دکترای معماری و طراحی شهری از دانشگاه نیوساوت ولز ـ سیدنی استرالیا) بود که به «بازخوانی شیوة منظرسازی غرب بر اساس آموزه‌های شرق» پرداخت. وی در مقدمه سخن خود با اشاره به این حقیقت که ارتباط و تعامل اندیشه‌ها بی‌مرز است و اندیشه‌ها مرز جغرافیایی‌ـ‌سیاسی برنمی‌تابند و در مرزی محصور نمی‌شوند و شرق و غرب را درمی‌نوردند از مفهومی به نام «مرزهای تماس» سخن گفت و یکی از عمده‌ترین این مرزهای تماس را مرز تماس غرب در دوران استعمار و استیلای خود بر شرق عنوان کرد.وی افزود: در قرن 18م که دورة جنبش روشنگری و تسلط خردورزی و علم بر دین و تفکیک علم از دین و سیطره انسان بر مقدرات خویشتن و عالم است و دستیازی او بر همه نقاط دنیا (که کاخ ورسای در پاریس از مهم‌ترین تجلیات این اندیشه است) تبلور قدرتی ملهم از یک نگرش دنیامحور به جای دین‌محور را شاهدیم، اما در عین حال کاملاً هندسی و مبتنی بر آن اندیشه نظم کیهانی که در چارباغ‌های ما بوده و ارتباط ماورایی را به جای ارتباط زمینی به نمایش گذاشته و این در ذات خود اندیشه‌ای کاملاً دینی است. وی، سپس، به هندسه نظام معماری باروک پرداخت و یادآور شد: نظام باروکی خاستگاهی کاملاً دینی داشته و مطابق آن هندسه مانده اما معنا تحول یافته است.

عضو انجمن بین‌المللی معماران در ادامه با تشریح سیری از باروک دوران رُم به باروک فرانسوی به تحول محوربندی‌ها پرداخت و معطوف شدن نگاه غرب و به ویژه سنّت باغ‌سازی اروپای انگلوساکسون (با مظهریت و محوریت انگلستان) را به سنّت‌ها و حکمت‌های شرق و عمدتاً کنفوسیوس و لائوتسه به لحاظ بسترهای فلسفی و جهان‌شناختی تشریح نمود و اظهار داشت: در اواخر قرن 18م، باغ‌سازی و منظره‌سازی بر اساس بنیان‌های کلاسیک و نئوکلاسیک دیگر کاملاً از مُد افتاده بود و در همین دوره بود که انگلیس به باغ‌سازی و منظره‌سازی شرق روی آورد. وی آنگاه به ویژگی‌ها و مؤلفه‌های اصلی باغ‌سازی چینی اشاراتی کرد و رابطه انسان با طبیعت در طراحی فضا و سازماندهی و پیکربندی باغ در نسبت انسان با محیط را در این سنّت و مکتب کهن باغ‌سازی و منظرسازی بررسی و تحلیل کرد.

این کارشناس و صاحب‌نظر معماری در پایان سیری از تغییر و تحول نظام سازماندهی و فضاسازی باغ‌های اروپایی را بر اساس انگاره‌های باغ‌های چینی با نمایش تصاویر و توضیحات مربوط، ارائه کرد.

 

ملازمه مفهوم «صناعت» با افق هنر ایران؛ سیری چندهزارساله

پایان‌بخش این نشستِ تخصصی سخنرانی دکتر مهرداد امیرآقایی (دکترای شرق‌شناسی از دانشگاه دولتی ارمنستان و متخصص هنر قلمزنی و مؤلف بسیاری از مقالات تخصصی بین‌المللی در حوزة هنرهای ایرانی) بود که از «تأثیر صنایع دستی و هنرهای سنّتی ایران بر هنر مشرق‌زمین» سخن گفت. وی بخش آغازین سخن خود را به آسیب‌شناسی صنایع دستی امروز ایران اختصاص داد و سپس با اشاره به ریشه‌های چندهزارساله تصویرـ‌نگاره‌های ایرانی ( از جمله صخره‌نگاری‌های ملاس) هنر را بازنمایی مفهوم زیبایی در جهان پیرامون توصیف کرد و در ادامه از تأثیر اسلام بر هنر شرق، وجوهی چند را برشمرد.

عضو پژوهشکدة میراث فرهنگی و سرپرست ادارة کل توسعه، ترویج و معاونت ادارة کل هنرهای سنّتی و صنایع دستی لفظ «هنر» را در ایران و در یک افق تاریخی کهن، پیوسته ملازم با مفهوم «صناعت» و »ساختن» دانست و تأکید کرد: این پیوستگی و تلازم، نشانگر این حقیقت است که هنر همواره جنبه‌ای کاربردی و در متن زندگی روزمره ایرانیان داشته و هرگز از «زندگی» جدایی‌پذیر نبوده است. اینکه امروز هنر ما کارکردی صرفاً تزئینی یا نوستالژیک یافته محتاج تحلیل و تأمل است. وی در پایان، شاخص‌ترین خصیصه این هنرها را در سنّت حیات و فرهنگ ایرانی، همنشینی فرم‌ها و محتواهای نقوش در خلق و ابداع همین وسایل و صنایع کاربردی شمرد و صنایع دستی را یکی از مهم‌ترین وسایل ارتباطی و رسانه‌ای در تعامل بین فرهنگ‌ها معرفی کرد.

گفتنی است پژوهشکدة هنر با هدف تعمیق و ارتقاء مباحث تخصصی و نظری در حوزة مطالعات هنرهای شرقی و اسلامی، سلسله نشست‌های تأثیر اسلام بر هنر شرق را با مشارکت صاحب‌نظران و با حضور تمامی علاقمندان درسال آينده ادامه خواهد داد.

 

 

 
 
 

زمان انتشار: دوشنبه ٢٣ اسفند ١٣٩٥ - ١٣:٥١ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




اخبار
;