پژوهشكدة هنر، هفتمين نشست از سلسلهنشستهاي «نقد كتاب هنر معاصر» را با موضوع نقد و بررسي تاریخ هنر نو: پیش درآمدی انتقادی، تأليف جانتان هريس، برگزار كرد. پژوهشكدة هنر، هفتمين نشست از سلسلهنشستهاي «نقد كتاب هنر معاصر» را با موضوع نقد و بررسي تاریخ هنر نو: پیش درآمدی انتقادی، تأليف جانتان هريس، برگزار كرد. به گزارش روابط عمومی پژوهشکدة هنر، در اين نشست كه به وسیلة کمیتة هنر معاصر گروه تاریخ هنر پژوهشکدة هنر و با همکاری پژوهشکدة فرهنگ، هنر، و معماری جهاد دانشگاهی، عصر روز چهارشنبه 26 آبانماه در محل اين پژوهشكده برگزار شد، كامبيز موسوي اقدم، پژوهشگر و فارغالتحصيل رشتة تاريخ هنر از دانشگاه منچستر، به نقد و بررسي كتاب تاريخ هنر نو پيش درآمدي انتقادي پرداخت. کتاب تاریخ هنر نو: پیش درآمدی انتقادی اثر جاناتان هریس، با ترجمهای از منیژه نجم عراقی، سال 1393 در 480 صفحه از سوی نشر کلاغ منتشر شده است. هریس در این کتاب به بیان تاریخ هنر مدرن یا تاریخ هنر جدید نپرداخته، بلکه کوشیده است تا با رویکرد جامعهشناختی، نگاهی نو به تاریخ هنر یا سرگذشت رشتة تاریخ هنر داشته باشد. کامبیز موسوی اقدم، منتقد و پژوهشگر هنر، بحث را با اشاره به موقعیت کتاب تاریخ هنر نو در ایران امروز آغاز کرد. وی در این باره گفت: تحولاتی که در سالهای اخیر در هنر ایران اتفاق افتاده به تناسب و یا تقلید از جهان اروپایی ـ آمریکایی بوده است؛ و انتقال بسیاری از این ایدهها و رسانهها، معمولاً، از طریق مشاهده مستقیم بوده است نه درک عمیق مبانی نظری و زمینههای اجتماعی ـ سیاسی این تحولات. با این حال، در سالهای اخیر ترجمة متون شاخص، بنیادی، و مباحث نظری دربارة تاریخ هنر جدید مبتنی بر نظریههای انتقادی، و آنچه ما از آن با عنوان پساساختارگرایی و پستمدرنیسم یاد میکنیم، نیز رواج یافته است؛ هرچند بسیاری از آثار نیز همچنان به شکل تاریخ هنرهای مروری باقی مانده و وارد تحلیلهایی عمیق نشدهاند. وی آثاری همچون مبانی تاریخ هنر، نوشتة گرانت پوک و داینا نیوئل؛ تاریخِ تاریخِ هنر، اثر ورنون ماینر؛ مفاهیم بنیادی تاریخ هنر، اثر رابرت نلسون و ریچارد شیف؛ فرهنگ پسامدرن، اثر عبدالکریم رشیدیان را منابعی مرتبط با کتاب تاریخ هنر نو دانست و رویکرد تحلیلی و ارجاع مستقیم کتاب تاریخ هنر نو: پیش درآمدی انتقادی به متون را، وجه تمایز آن با سایر آثار یادشده عنوان کرد. موسوی اقدم ادامه داد: کتاب تاریخ هنر نو، تاریخ اجتماعیِ تاریخ هنر از دهة 1970م تا سال 2001م است که با 15 سال اختلاف به فارسی ترجمه شده است؛ البته این اختلاف به معنای کهنه بودن مباحث این کتاب نیست و این اثر بسیار مفید و قابلاستفاده است. به گفته نویسنده، مخاطب این کتاب تمامی دانشجویان تاریخ هنر، اساتید، و کارکنان دانشگاهی، و علاقهمندان به تاریخ هنر هستند؛ که البته در ایران شاهد آن هستیم که اساتید دانشگاهی هنوز با بسیاری از مباحث کتاب ناآشنا هستند؛ بنابراین، لازم است که زمینههای مورد نیاز برای درک بهتر مفاهیم از سایر آثار مرتبط حاصل شود. وی افزود: نگارش این کتاب با تکیه بر انقلابِ ماه میِ 1968م انجام شده است و به اعتقاد نویسنده این انقلاب پایة تاریخ هنر جدید است. وی شورش 1968م را شورشی دانشگاهی علیه آموزش رسمی میداند که ابعاد سیاسی و جنبشهای کارگری را نیز در بر گرفت و منجر به طرح تاریخ هنر نو شد. نویسنده ویژگیهای تازگی، انتقادی بودن، اجتماعی بودن، و رادیکالی بودن تاریخ هنر جدید را همعرض و در نقطه مقابل تاریخِ هنرِ جاافتاده، موزهای، کهنه، منفعل، و غیر اجتماعی قرار میدهد. وی، در این اثر، برای منتقدان و مورّخان هنر از جمله تی جی کلارک و لیندا ناکلین، نقش محوری قائل شده است. و امروزه میبینیم که آثار ارائهشده از سوی این افراد، در سالهای دهة هفتاد، پایههای تاریخ هنر نو محسوب میشود. نویسنده از کلارک نقل میکند که وی به تاریخ هنر پیشینهای میدهد و آن را حاصل دسترنج کسانی چون پانوفسکی میداند که به تدریج از بین رفت و به رشتهای با تحلیلهای سادة فرمی و آیکونوگرافیکی فروکاسته شد که کلارک در پی احیاء آن بود. اين پژوهشگر با اشاره به ملاحظات اقتصادی و محافظهکارانه برای انتخاب عناوین کتابهای تاریخ هنر با جنبههای رادیکالی، به عنوان یکی از مشکلات موجود بر سر راه انتشار این آثار، تصریح کرد: بر اساس آنچه در کتاب آمده است، مورّخان رادیکال در تقابل با تاریخ هنر سنّتی، که با معیارهای جاودانه انسانگرایانه و ادعای بیطرفی علمی میکند، قرار میگیرند و تلاش میکنند هنرمند را در ماتریالیسم تاریخی گذاشته و او را به موقعیت استعلایی و نبوغ هنری نازلشده درآورند. تاریخ هنرهای بیوگرافیکی یا تاریخ هنرهای مروری، معمولاً، بر داستان هنرمند نابغه یا اسطورة هنرمند نابغه تکیه میکنند. موسوي اقدم مباحث تاریخ هنر رادیکال در این کتاب را عمدتاً «انگلوامریکن» و تنها مربوط به کشورهای انگلیسیزبان و نه مباحث پسااستعماری دانست. وی با اشاره به تأکید نویسنده بر ضرورت نظریهپردازی ادامه داد: به اعتقاد نویسنده ارتباط نظریه با تاریخ، به ماهیت دیدگاهگرایانه شناخت و زاویة دید بستگی دارد. فمینیستها و مارکسیستها بر موضع و زاویة دید خود تأکید میکنند و نگاه مورّخ بیطرف را کاملاً نفی میکنند؛ و این به معنای آن است که من مسلح به نظریة ایدئولوژی هستم و بر اساس آن تاریخ هنر را روایت میکنم؛ این امر منجر به برجسته شدن وجه دیدگاهگرایانه شناخت میشود. اما از سوی دیگر اگر بگوییم تمامی دیدگاهها درست است، در دام نسبیگرایی افراطی افتادهایم، بنابراین همه چیز به یک اندازه درست نیست، پشتوانة ایدهها برهانهای متکی بر شواهد هستند که جدلپذیر و ابطالپذیرند. وی ادامه داد: هریس با پرداختن به تعدادی از منتقدین، نویسندگان، و مورّخان در تاریخ هنر رادیکال، سؤالی مطرح میکند مبنی بر اینکه «با توجه به چندگانگی در هویت اجتماعی و موضعگیریهای سیاسی، چگونه میتوان این چندگانگی را در مطالعه هنر جای داد»؛ به عقیدة وی اتحاد دیدگاههای مختلف زیر لوای تاریخ هنر نو ممکن میشود. موسوی اقدم در ادامه با اشاره به فصول این کتاب، دربارة فصل دوم آن گفت: در فصل دوم با عنوان «سرمایهداری، دولت-ملت و بازنمایی بصری» کلارک مطرح میشود. کتاب تصویر مردم کلارک در سال 1970م منتشر شد و به نقش گوستاو کوربه در سالهای 1848م تا 1851م پرداخت. به عقیدة هریس، دلیل دیدگاه موضعی کلارک، فاصله گرفتن از نظریة بازتابی است که برای مارکسیستهای کلاسیک بسیار حائز اهمیت بود. نظریة بازتاب میگوید: وضعیت اقتصادی در آثار هنری منعکس میشود و کلارک در پی نفی آن است. در فصل سوم نویسنده به «فمینیسم هنر و تاریخ هنر» پرداخته و بر آن است که مسیر تاریخ هنر فمینیستی را از اوایل دهة 70م ترسیم کند. فصل چهارم به مسئلة «هویت و شخصیت فردی» و فصل پنجم به «ساختار و معنا در هنر و جامعه» اختصاص دارد و تعریف گستردهای از ساختار ارائه میدهد. وي ادامه داد: در فصول پایانی نویسنده، مجدداً، به مسئلة جنسیت اشاره میکند و گرایش جنسی را اصل موضوع و در جایگاه دستگاه نظری قرار میدهد. در پایان نیز به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، از بین رفتن جنگ سرد، و سرد شدن مارکسیستها و سوسیالیستها از اتوپیایی که در بلوک شرق دنبال میشد، اشاره میکند؛ که به این ترتیب، عرصه برای یکهتازی کاپیتالیسم و ظهور سیاست هویتی مطرح شد. به اعتقاد هریس، در سیاست هویتیْ به جای اشتراکات، تکیه بر تفاوتهاست که مانع ایجاد وحدت میشود. راهکار وی برای این موضوع این است که ما مستقل از نژاد، جنسیّت، گرایش جنسی و قومی ـ که به آن وابستهایم ـ نگاهی کلان داشته باشیم و برای احقاق حقّ همه مبارزه کنیم. نویسنده در بخش پایانی کتاب بر ماتریالیسم تاریخی تکیه میکند و به اعتقاد او، ایدهها، ساختارها، و موضعگیریها نیز در نگاه تاریخی ماتریالیستی لحاظ میشوند و از کنار یکدیگر قرار گرفتن آنها شبکة تاریخ هنر نو ساخته میشود. در نهایت، مباحث کتاب با تبیین شباهت ماهوی میان مطالعات فرهنگی و تاریخ هنر رادیکال به اتمام میرسد. موسوي اقدم این کتاب را، که درک آن نیازمند مداقّه بسیار است، برای انجام کارهای پژوهشی در حوزة هنر مفید و مؤثر دانست و سخنان خود را با بیان نکاتی دربارة ترجمه این کتاب به اتمام رساند. وی ترجمة این کتاب را، در مجموع، قابل قبول دانست و تصریح کرد: ویرایش مجدد این ترجمه آن را برای خوانندة فارسیزبان ملموستر خواهد کرد. ادامه این نشست به پرسش و پاسخ اختصاص یافت. براي دريافت اطلاعات بيشتر اينجــــا كليك كنيد. براي اطلاع از اخبار فرهنگستان هنر به كانال ما در تلگرام بپيونديد: https://telegram.me/artacademy |
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |