کمیتة هنر اسلامی گروه تاريخ هنر، نشست تخصصی «شکلگیری موزههای هنرهای اسلامی در جهان: چالشها و فرصتها» را در پژوهشكده هنر برگزار كرد. کمیته هنر اسلامی گروه تاريخ هنر، نشست تخصصی «شکلگیری موزههای هنرهای اسلامی در جهان: چالشها و فرصتها» را در پژوهشكده هنر برگزار كرد. به گزارش روابط عمومی فرهنگستان هنر به نقل از پژوهشكده هنر، در ادامه سلسله نشستهای «جلوههای هنر اسلامی» دومین نشست، به «شکلگیری موزههای هنرهای اسلامی در جهان: چالشها و فرصتها» اختصاص داشت. در این نشست تخصصی ـکه عصر روز شنبه هشتم آبانماه، با حضور صاحبنظران و علاقهمندان هنر اسلامي در محل این پژوهشکده برگزار شدـ نخست مدير كميته هنر اسلامي به ارائه خلاصهای از فعالیتهای انجام شده در این کمیته پرداخت. پس از سخنان مدیر کمیته هنر اسلامی، کیانوش معتقدی ـپژوهشگر هنر که تجربه همکاری با موزههای معتبر جهان اسلام، از جمله موزه مالزی، را در کارنامه خود داردـ مباحث اصلی سخنرانی خود را برای حاضران مطرح کرد. در ادامه، کیانوش معتقدی سخن خود را با شکلگیری پدیدهای به نام «موزههای هنر اسلامی در قرن هفدهم میلادی»، آغاز کرد. این صاحبنظر هنری نخست به بیان چهار مسیر اصلی و محوری در شکلگیری و ظهور موزههای هنرهای اسلامی در جهان پرداخت. وی این چهار مسیر را اینگونه مشخص کرد: انتقال آثار هنر اسلامی به مجموعههای اروپایی. این مسیر نقطه آغازین شکلگیری موزههای اسلامی است. از دوره قاجار به بعد ارتباطات دیپلماتیک میان ایران و کشورهای غربی گسترش یافت و این ارتباط موجب افزایش تعامل با غرب شد و در این میان هدایا و پیشکشهایی نیز میان ایران و دیگر کشورها ردّ و بدل میشد. از سوی دیگر، اعزام هنرمندان به خارج از کشور سبب شد تا مجموعههای هنری گردآوری شود و این آغاز تعامل هنری ایران با جهان غرب بود. باید یادآور شد که این تعامل و رفت و برگشتها میان ایران و کشورهای غربی مولد نگاهها و ایدههای نو در هنر ایران شد. مسیر دوم، اکتشافات باستانشناسی است. آثار به دست آمده از اکتشافات باستانشناسان غربی در ایران به خارج از کشور منتقل میشود و در مجموعههای خارجی جای میگیرد. خوشبختانه به دلیل وجود دستنوشتهها، مستندات و منابع مکتوب بسیارِ باستانشناسان به راحتی میتوان ردّ این آثار را پیجویی کرد. وی افزود: باستانشناسی اسلامی از موضوعهایی است که تاکنون پژوهشگران و دانشگاههای ما به آن نپرداختهاند و هنوز هم نقطههای تاریک و پُر ابهامی در اين زمينه وجود دارد. سومين مسیر، خروج آثار هنری از ایران و آثار خریداریشده به وسیله جهانگردان خارجی است. این جهانگردان با خرید آثار هنری، آنها را از کشور خارج میکردند. برای نمونه باید از «مرداک اسمیت» نام برد. وی مجموعهای از نقاشیهای قاجاری را خریداری کرد. مرداک ارتباط نزدیکی با طیفی از هنرمندان شاخص آن دوران، از جمله «علیمحمد اصفهانی» ـاز زبدهترین کاشیکاران قاجارـ داشت. معتقدی دوره قاجار را دورهای شگفت و قابل توجه و تأمل در هنر ایران میداند. وی بر آن است که بخش زیادی از آثار ممتاز و نفیس موزههای هنری اسلامی متعلق به این دوره است و بیشتر این آثار ممتاز و نفیس در همین دوره از ایران خارج شدهاند. وی یادآوری میکند که آگاهی و شناخت مستشرقان از آثار هنری ایرانی موجب شد تا در انتخاب آثار درجه یک و ممتاز کاملاً هوشمندانه عمل کنند. وی چهارمین و آخرین مسير را ردّیابی آثار هنر اسلامی در مجموعههای خارجی عنوان کرد و گفت: آگاهی و گسترش رفت و آمد دلالان هنري به خاورمیانه در این رویکرد قابل بررسی است. وی، سپس، به نقش موزهداران پس از جنگ جهانی دوم و ورود آنان به عرصه مدیریت و ساماندهی مجموعههای هنری، گفتمان پژوهشهای آغازین در حوزه هنرهای اسلامی و از پی آن ارائه نگرشهایی درباره خاستگاه هنرها، طبقهبندی آثار بر حسب مواد و مدیومها و ردهبندی کیفی آثار با نگاهی جامعنگر پرداخت و در خصوص هر یک توضیحاتی ارائه کرد. این پژوهشگر هنری، در ادامه، از ایجاد بانک اطلاعات و هماهنگ کردن تفکری به نام هنر اسلامی با سیستم موزهداری به عنوان دستاوردي بزرگ یاد کرد و پیامد حرکت موزههای هنر اسلامی را دستیابی به یک استاندارد قابل قبول، معتبر و نیز پرورش نسلی دانست که افزون بر کارهایی از قبیل انتشار، تنظیم و تهیه کاتالوگها، به رویکردی تحلیلی در حوزههایی تخصصی نظیرِ کاشی و سفالِ زرینفام ایرانی یا پارچه، فلز و... رسیدهاند. وی اتفاق مهمّ دیگر در این عرصه را هماهنگ و همسو شدن موزهداران با نگاه و رهیافت پژوهشهای آکادمیک دانست كه نتايج بسيار خوبي داشته است و تصريح كرد: ايجاد رشتههای دانشگاهی مرتبط؛ روشمندی و تخصصگرایی؛ نگارش تاریخ هنر ـکه موجب تکوین تصویری جامع، به روز و کارآمد در حوزه مطالعات هنر اسلامی شد؛ و نیز ورود به گستره مطالعات تطبیقی و تحقیقات بینارشتهای از جمله دستاوردهايي هستند كه میتوان به آن اشاره کرد. معتقدی در ادامه سیر تحول موزهداری هنر اسلامی به رنسانس موزههای جهان از دهه نود میلادی تا آغاز قرن بیست و یکم میلادی پرداخت؛ رنسانسی که موجب تحولات اساسی در نوع نگاه به موزه، معماری، چیدمان، طبقهبندی، نوع روایتشناسی تاریخی و نیز در رفتار پژوهشی موزهها شد. وی، سپس، به روند بازسازی موزههای هنر اسلامی از ویکتوریا و آلبرت تا دوحه، بروکلین، کپنهاک، قاهره و دپارتمان اسلامی موزه لوور پاریس اشاراتی کرد. این محقق هنر اسلامی در پايان به بیان آسيبشناسي موزههای داخلی پرداخت و مواردي از جمله نداشتن آگاهی و تخصص كافي؛ چیدمان غلط، غیر اصولی، و غیر علمی و نامرتبط با سیر تاریخی؛ و، اساساً، معضل ریشهای و بنیادینی به نام نبود تفکر موزهداری را از معضلات موزههای داخلی دانست. معتقدي سخن خود را با طرح ضرورت روشمندی پژوهش در رویکرد به هنر اسلامی، داشتن تفکر روشمند، استاندارد شدن موزهها و فضای نمایشگاهی مناسب به پایان برد. یادآور میشود پژوهشکده هنر با هدف تعمیق آگاهی علاقمندان مباحث تخصصی هنرهای اسلامی نشستهای خود را در این حوزه با حضور صاحبنظران و کارشناسان هنری ادامه خواهد داد.
|
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |