عبدالحمید نقرهکار، عضو پیوسته فرهنگستان هنر، طی مصاحبهای با دبیرخانه جشنواره معماری عمار، درباره نسبت انقلاب اسلامی و مشارکت مردمی با معماری سخن گفت. همه میدانیم معماری و شهرسازی بحثهای میاندانشی است. همه بارها خواندیم و شنیدیم، به این مفهوم که هم از هستیشناسی و انسانشناسی شروع میشود و از مخاطب ما انسان است و ما طراحی میکنیم، زیباییشناسی و فلسفه، آن هم بعد سبک هنری، بعد مصداق، بعد حالا تسهیلات این مصداق، یعنی همه این ۵ مرحلهای که همه این مباحث متنوع را در برمیگیرد، درواقع تو این حوزه تعریف میشود. شهید آوینی و آقای طالبزاده کسانی نبودند، که بخواهند بیایند یک کار اداری انجام بدهند. سرباز انقلاب بودند و حقیقتاً سرباز امام زمان بودند و سعی میکردند همینجوری که جای خالی هست، مشکل هست، سعی میکردند که مشکل را حل کنند. این جشنواره هم بهانه است به نظر من. ما میخواهیم مشکل معماری مملکت را یک قدم اصلاح کنیم، ایدهآلیست هم نمیخواهیم باشیم، میخواهیم یک قدم اصلاح کنیم، آنچه که نظر مقام معظم رهبری هست به عنوان تمدن نوین، به اسم هویت اسلامی ایرانی. این خیلی این جمله عمیق و حکیمانه است. هر فرآیند انسانی دو تا بال دارد. یکی محتوا و ارزشهایش هست، که اسلامی است. یکی هم وابسته به شرایط محیطی است، که کاربردش است، که ایرانی شرایط ما را دارد درواقع تبیین میکند. خب در این نظر آن نکتهای که شما فرمودید خیلی خوب بود، آن چیزهایی که شما میخواهید اینها میتواند مکمل هم باشد. جشنواره یک بهانه است. ما بارها به خود آقای زاکانی گفتیم، مقام رهبری خدمتشان گفتیم، که الان این برنامهای که در شهرسازی و معماری ما هست، نه علمی است، نه انسانی است، نه اسلامی است، مدعا هستند که اقتصادی است، صد در صد غیراقتصادی است. با یک برنامهریزی کلان ملی نگاه کنید، صد در صد غیراقتصادی است. این سرمایه کشور و این نیروی کاری را ببرند فلان ساختمانهای عجیب و غریب را بسازند، این طرف مردم بیچاره یک سرپناه ندارند، این چه نوع اقتصادی است، این چه نوع شهری است، که یک سال ۴ روز، ۵ روزش هوای مطلوب دارد. بقیهاش همه سرطانزاست. بنابراین فقط راهبرد فایده ندارد مشکل را باید بدانیم چه هست و بله تقسیم کار باید بشود. این کارها از هر جایی با نیت خوب شروع شود، خوب است. منتهی همین که فرمودید، لااقل این ۴ تا خروجی را بهش پایبند باشیم. یعنی همان بحث رسانهایش، آن فرهنگ عمومی که باید ساخت، در این دولتٰهای ما اینجوری است. اگر مطالبه مردمی نباشد، نمیتوانند تکان بخورند. این همه مشکلاتی که کشورهای خارجی برایشان درست میکنند، برادرهای ما هستند در دولت، ولی نمیتوانند، گرفتار فعالیتهای جاری هستند. این فرهنگ مد بسیار منحط انحرافی که دارد تبلیغ میشود در همه هنرها، به قول معروف هنر هالیوودی، این در همه هنرها هست، اما مردم دارند اینجور استقبال میکنند. بنابراین یک قدم موثرش همان فرهنگسازی است، فرهنگ عمومی صداوسیما واقعاً کار جدی در این مسئله نکرده. حالا به هر دلیل گفتم مشکلاتی دارد، به هرحال من تبریک میگویم به دوستان، خداقوت میگویم. وظیفه خودمان میدانیم تا حدی که بتوانیم در خدمت دوستان باشیم. رعایت این موضوع مهم است. بحث نظری را با عمل باید جدا کرد. ما به بچهها میگوییم: در نظر باید ایدهآلیست بود، در عمل باید رئالیست بود. در نظر اصلاً بافتش اینجوری هست. یا این هست، یا نیست. یا دو دو تا چهارتاست، میگویم: بالا پایین غلط است. اما در عمل همه چیز نسبی است، نسبیت یکی از اصوال اجتهاد اسلامی است. بنابراین برای اینکه وارد درک عمل شویم، در نظر همه باید ایدهآلیست، یک ذره کم نگذاریم، از انسانشناسی اسلامی، هستیشناسی اسلامی، زیباشناسی فلسفه هنر، سبک معماری اسلامی این یک ذره نباید کم گذاشت، ولی در عمل اولویتها و نسبیگرایی و شرایط موجود و یک قدم وضع موجود را اصلاح کردن این رسالت بزرگی است. این یک معناست. یک نکته دیگر اینکه کسی که میخواهد در این جشنواره وارد شود، حداقلش این هست، که این اشتراکات را داشته باشد. حالا این مبانی مشترک چه هست؟ ثقلین است. کتابالله و عترتی. حدیث است و آیه هست و دقیقاً روی این مسائل وارد شده و ما تا اینها را ندانیم، نباید وارد این معرکهها شویم. ما اول باید برویم آموزش ببینیم. بنابراین آن نقطه مشترک اطلاع هر کسی هست، که میخواهد در این حوزه وارد شود، این اطلاعات مشترک را باید داشته باشد، تا ما بهش بگوییم: یک بچه مسلمانِ معمار اهل عمل. ما باید ببینیم این میم عمار جایگاهش کجاست، چه کاری میخواهد بکند؟ باید نگاهش به آن طرف باشد. یعنی کلیات را بداند، آقا این زیباشناسی که در دانشگاه دارد درس میدهد، این ضدزیباشناسی اسلامی است. این را باید بداند. ولی کار ایشان آن کاشتی که آقای دکتر میگویند، کار آن استاد دانشگاه، آن را وزارت علوم باید برود حلش کند. ولی منی که دارم این کار را انتخاب میکنم، میگویم: این خوب است، آن بد است، باید این اطلاعات کلی را داشته باشم، تا بتوانم وارد داوری و قضاوت این کار شوم. این پس میشود نهاد میم عمار، ضمن اینکه هر کدام ما دیگه کار با جزئی داریم. من یک کاری بلدم. شما یک کار دیگری میکنید. هر کسی یک کار دیگری بلد است. این باز جزئی میشود، که قابل تامل است. یک نکته دیگر اینکه من مورد نظرم بود، این هست، که چون کار شما کار میدانی درواقع هست باز نسبیگرایی به ما میگوید: هم قبل از انقلاب، هم بعد از انقلاب کارهای خوب زیادی شد ، مردم بر اساس فطرتشان عمل میکنند. هر کسی در هر جای دنیا نه فقط ایران، هر کس در هر جا کار خوبی انجام داده، اسلامی است. براساس فطرت انسانی انجام داده. اگر کار بد انجام داده، مریض است. بنابراین هر کار خوبی را ما اشاره کنیم، آن خانه ویلایی، جزو اینها هست. ما کار خوب را بیاییم مستندسازی کنیم، ارائه کنیم، نقد کنیم، ارزیابی کنیم، جنبههای خوبش را بگوییم. کار بد هم هست، هم قبل از انقلاب هست، هم بعد از انقلاب، هم تک ساختمان هست، هم محوطهها و محیطهای اینجوری هست، بنابراین فضای کار اجرایی هم برای دوستان فراهم است. منبع: https://mim-ammar.ir
|
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |