محمدعلی رجبی، عضو پیوسته فرهنگستان هنر، درباره اظهار نظر هنرمندان در وقایع سیاسی و اجتماعی عنوان کرد: هنرمندان با زبان هنر و در مسیر تاریخی به بیان مسائل اجتماعی بپردازند.
محمدعلی رجبی، عضو پیوسته فرهنگستان هنر، درباره اظهار نظر و ورود برخی از هنرمندان به مسائل و وقایع سیاسی و اجتماعی گفت: ماهیت هنر خارج از شرایط و مسائل روز و ورای تاریخ است؛ یعنی امر محتوم در تاریخ نیست. اثری ششصد سال پیش کار شده، شما از آن پاسداری میکنید و دربارهاش مینویسید، چون زنده است و گویی که متعلق به امروز است. اما بسیاری از آثار هستند که گفته میشود متعلق به امروز نیستند و باید سالها از آن بگذرد تا بتوان دربارهشان صحبت کرد. ماهیت هنری این گونه است. عدهای هنرمند هستند که هنر را به معنای حقیقی در آن سطح میبینند. اما بهعنوان انسان هم در جامعه زندگی میکنند و میتوانند درباره مسائل و مشکلاتی که دارند اظهار نظر کنند، اما نظرشان ارتباطی به هنر ندارد، آنها مانند عضوی از جامعه محسوب میشوند و نظرشان با دیگر افراد جامعه یکسان دیده میشود که ارتباطی به هنر ندارد و نباید اظهار نظر این افراد را به حساب هنر گذاشت. هنرمندان در جایگاه خود فقط میتوانند در وادی هنر سخن بگویند. او در همین زمینه افزود: همانطور که میدانید، در عالم هنر حس و احساس قوی است و ورود هنرمندان به عرصههای سیاسی درست نیست؛ چراکه یا هنر را بهدرستی ادراک نکردهاند، یا اینکه گرفتار احساسات شدهاند. اصلاً هنرمند با حس زندگی میکند و با حس خود با عالم و معنا ارتباط برقرار میکند و قویبودن حس در هنرمندان این عیب را هم دارد که ممکن است از چیزی متأثر زودتر شوند که شاید دیگران با آن معقول برخورد کنند. به همین دلیل، اظهار نظر هنرمندان را، هر چه که باشد، اظهار نظر هنری نمیدانم، بلکه اظهار نظر انسانی میدانم. آنها هم مانند دیگران در جامعه بودهاند و بهاندازه درک خود به اظهار نظر میپردازند. آنها از وقایع سیاسی پشت پرده بیخبرند. مانند نوجوانانی که تحت تأثیر فضای مجازیاند، هنرمندان هم، به دلیل حسشان، ممکن است تندتر اظهار نظر کنند. عضو پیوسته فرهنگستان هنر خاطرنشان کرد: نکته دیگر این است که آیا هنرمند در مقابل جریاناتی که در اجتماع میگذرد باید سکوت کند و بگوید من چون ورای تاریخ هستم، به این جریانات کاری ندارم؟ ورای تاریخ به این معنا نیست که در ملکوت هنر نشسته و آنجا صحبت میکند و خبر از زمین ندارد؛ اینطور نیست. هنرمند باید مسیر تاریخ را ببیند و وقتی به موضوعی نگاه میکند، همه تجریبات را، از پیش از تاریخ تا آن چیزهایی که هنوز نیامده، مد نظر قرار دهد. همه درباره تابلوی مشهور «لبخند ژکوند» نوشتند که لئوناردو، در این اثر، تاریخِ نیامده را تفسیر کرد. ارزش آن هم به همین است، چون در این تابلو میگوید انسانمداری (اومانیسم) در حال آمدن است و دوره قبل تمام شده است. اول او بود که این مطلب را گفت، چون هنرمند پیشبینی هم میکند؛ بنابراین هنرمند باید مسائل را اینگونه ببیند و بعد حرف بزند. اما حرف هنرمند حرف زبانش نیست. فرمایشی از پیامبر(ص) بزرگوار داریم که خیلی باید برای ما هنرمندان مهم باشد. ایشان میفرماید: افراد را دعوت کنیم و بخواهیم، ولی نه با زبان تند، بلکه با اثر هنریتان. محمدعلی رجبی در ادامه از هنرمندان بزرگ تاریخ نام برد و تصریح کرد: امروز شما از زندگی شخصی حافظ چه میدانید؟ حافظ یعنی دیوان حافظ، مولوی یعنی دیوان مولوی، سلطان محمد یعنی آثار نقاشیاش؛ یعنی هویت فرد اثرش است. به همین خاطر، امام رضا(ع) فرمودند: آثار ما نشان میدهد ما چه کسانی بودیم. به همین خاطر، اثری که آمیخته با سیاست، که پایینترین مرتبه معرفت بشری است، و نیز آمیخته با احساسات زودگذر باشد اثر هنری نیست. سیاست آخرین روشی است که میگذاریم برای زندگی. حال اگر کسی سیاست را اولین مرتبه بگذارد، تفکرش به سمت ژورنالیستی میرود. چرا میگوییم ژورنالیست؟ چون میخواهد همه چیز را به هم ربط دهد. اما آیا اهل تفکر اینطور به قضیه نگاه میکنند؟ آنها تا چیزی برایشان اثبات نشود، همین وضع موجود را هم قبول نمیکنند. باید همه چیز معلوم شود و به اثبات برسد تا بگویند این که میبینید چیست. چه برسد به اینکه تحلیل و تفسیر کنند. تحلیل و تفسیر فیلسوف به یک شیوه است، جامعهشناس جوری دیگر است، اما هنرمند با اثر هنری خود سخن میگوید. او به عنصر خیال در هنرمند پرداخت و ادامه داد: خیال عنصر اصلی هنر است که عبارت است از آن تصویری که از مجموعه چیزها به وجود میآید و هنرمند نسبت به آن حساس میشود. هنرمند با خیال به سوژه نگاه میکند. وقتی هنوز تصویری که جلو من است، از این تصویر به آن تصویر برمیگردد و صورت خیالی برای من ظاهر نشده است، پس من کدام اثر هنری را میتوانم خلق کنم؟ من هم قرار است با هنرم حرف بزنم. اگر قرار باشد که درباره هر چیزی اظهار نظر کنم و بگویم من هم هستم و به من توجه کنید، این کارها دون شأن هنر است. معتقدم هنرمند باید از زاویه دید هنر و آن هم با خلق آثار هنریش حرف بزند. محمدعلی رجبی به خاطرهای درباره یکی از شاگردانش، که در جنگ به شهادت رسیده بود، اشاره کرد و گفت: من از این شاگردم خاطرات بیشماری داشتم، اما همان لحظه نمیتوانستم اثری ارائه دهم. اما دیدن مادر آن شهید و مجموعه آن خاطرات بعدها به خلق اثری هنری منجر شد که نام آن تابلو را «معراج شهید» گذاشتند و این ماجرا به یک تابلو تبدیل شد و به مدت سه سال هم روی آن اثر کار کردم. همینطور، خاطرم هست وقتی که ماجرای حج پیش آمد و حجاج ما را آن جنایتکاران آنطور کشتار کردند، بسیار ناراحت بودم و این احساساتم بعدها به تابلویی در این زمینه تبدیل شد. اثر هنری اینگونه است. من معتقدم هنرمندان مواضع سیاسی نباید بگیرند؛ چراکه هنرمند سیاست را نمیفهمد و هر جا وارد آن شود در آنجا شکست خورد. آنجایی که هنر صدایش میکند باید بیاید. او با اشاره به این بیت حافظ که «حافظ، تو ختم کن که هنر خود عیان شود/ با مدعی نزاع و مُحاکا چه حاجت است»، در پایان سخنان خود، اظهار کرد: هنر همیشه معطوف به اراده هنرمند نیست؛ بنابراین هنرمندان باید بهشدت مراقب باشند و صبر کنند تا وقایع آشکار شود. معتقدم هنرمندان تا حقیقتی از مسائل اجتماعی برایشان روشن نشده، نباید حرف بزنند و ساحت هنر را آلوده نکنند. باید با هنر حرف بزنند نه با زبانی که دور از شأن هنر است. شأن هنر را باید نگه دارند که خیلی بالاست. پیکاسو در مکتب کوبیسم میگوید: دوره ارزشهای انسانی خُرد شده است و دیدم که بمب زدند و بدنها تکهتکه شدند. دیگر دنبال زیباییها نگردید. ولی بعد که همه اینها تمام میشود، وارد مرحلهای دیگر میشود و با زبانی دیگر سخن میگوید.
|
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |