مجید شاهحسینی، رئیس فرهنگستان هنر، در همایش «حکمرانی دینی و سیاستگذاری علم و فرهنگ»، مدیریت حکمرانی را در مواجهه با آثارِ هنرِ رسانهها و در جهت تأمین حقوق معنوی مخاطب، ضروری و لازم دانست.
به گزارش روابطعمومی فرهنگستان هنر، همایش یکروزه «حکمرانی دینی و سیاستگذاری علم و فرهنگ»، به مناسبت چهلمین سالگرد تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، با حضور حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ مجید شاهحسینی، رئیس فرهنگستان هنر؛ شخصیتهای علمی و اندیشمندان و سیاستگذاران فرهنگی، شنبه، 17 آذر 1403، در تالار ایرانِ این فرهنگستان، برگزار شد.
مجید شاهحسینی، ضمن تبریک چهلمین سالگرد تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی، درباره حکمرانی فرهنگی و نظام حقوق معنوی مخاطبان، به سخنرانی پرداخت و گفت: موضوع مورد بحث امروز خلاصهای از طرح ملی «حکمرانی فرهنگی و نظام حقوق معنوی مخاطبین با تأکید بر هنرهای رسانهای» است که از سال گذشته در فرهنگستان هنر، دنبال میشود؛ موضوعی که از منظر تاریخچه حقوق معنوی مخاطب، برای نخستین بار، در سال 1512 میلادی، شکل گرفت؛ هنگامی که «پاپ ژولیوس دوم» از هنرمندانی چون «میکلآنژ» و «رافائل» و «بوتیچی» خواست تا با نقاشیهای زیبا، سقف کلیسای «سیستین» را به موزه هنری تبدیل کنند؛ ولی دعوای جدّی بر سر چگونگی تعریف اخلاق و فرهنگ و نظام ارزشی مردم زمانی آغاز شد که آثاری از برهنگی بر سقف کلیسا نقش بست و این مسئله مطرح شد که حتی با این فرض که این آثار بر سقف کلیسا شکل نگیرد، آیا هنر حدودی دارد؟ حوزه اختیارات هنرمند کجاست؟ هنرمند تا کجا میتواند آثاری را که شأن رسانهای پیدا میکند عرضه کند؟ و این مباحث نقطه آغازی بر پرداختن به حقوق معنوی مخاطب بود. این مباحث، تا قرن بیستم که سینما پدید آمد، بهصورتی جدّیتر، مطرح میشد. ساخت فیلم نژادپرستانه «تولد یک ملت»، در سال 1915، توسط گریفیث، و تبعات اجتماعی شدیدی که برای سیاهپوستان داشت، لزوم پرداختن به حقوق مخاطب را بیشازپیش نشان داد.
رئیس فرهنگستان هنر، بر خلاف نگاه کسانی که هنر هفتم را صرفاً سرگرمی میپندارند، با تأکید بر فرجام فاجعهآمیز بیتوجهی به حقوق مخاطب در سینما، نمایش خانگی، تلویزیون، گیم، پویانمایی و هر آنچه در عرصه رسانه رخ میدهد، تأکید کرد: مخاطب در مواجهه با این پدیده بهشدت تنهاست؛ زیرا در مقابل فضای مجازی و تاریک سینما، خودخواسته مثل انسانی که بیهوش میشود، خِرد خودآگاه را نادیده میگیرد، تمام دانستههایش را فراموش میکند و مبتنی بر فرضیات ضمیر ناخودآگاه، جهان مجازی فیلم را واقعی فرض میکند. در این وضعیت، اگر حکمرانی فرهنگی، از قبل، برای این فرایندِ خودهیپنوتیزم، تمهیدی نیندیشیده باشد، وجه مهاجم هنر رسانه میتواند بسیار خطرناک باشد؛ پس همانطور که اصحاب رسانه حقوقی دارند، مخاطبان هنر رسانهها نیز، مانند بیماری که در بیمارستان بستری شده و دارای حقوقی است که از سلامت جسمی او محافظت میکند، از حقوقی برخوردارند که باید ناظر بر سلامت روح و روان ایشان باشد.
او، ضمن تشریح منطق حکمرانی دولت آمریکا برای ساخت برخی فیلمهای هالیوودیِ ضدارزشی که هنجارهای اخلاقی را نشانه رفتهاند، به درسهایی اشاره کرد که میتوان از تاریخ حکمرانی فرهنگی در عرصه رسانه گرفت و سپس گفت: درس اولْ حقوق انکارناشدنی مخاطبان هنر در مواجهه با رسانههاست؛ زیرا تعیّنِ واقعیت مجازی در آثار هنرِ رسانه بهتدریج ارزشها و پادارزشها، الگوی زیست و تعریف از قهرمان را تغییر خواهد داد و واگذارکردن این عرصه به رسانهها بسیار آسیبزاست؛ رسانههایی که با مغالطه و بدون توجه به حقوق معنوی مخاطب، او را بین دوگانه کاذبِ «هنر سفارشی و دولتی و دور از خلاقیت» و «هنر آزاد و خصوصی که به دست اهلش سپرده شود» قرار میدهند و هر مدل دیگری را نادیده میگیرند.
مجید شاهحسینی، در پایان سخنان خود، نتیجه گرفت: لااقل قریب 120 سال است که حقوق معنوی جامعه مخاطبان در مواجهه با هنرِ رسانه، بهعنوان بحثی حقوقی و رسانهای، مطرح است و بهطور جدّی پیگیری میشود. ما نیز، در مواجهه با آن، نیازمند پیوست فرهنگی و هنری هستیم؛ زیرا هنرِ رسانه، بهعنوان پدیدهای مدیریتشدنی، بدون حکمرانی جان نمیگیرد و اگر شما آن را مدیریت نکنید، دیگرانی هستند که این کار را انجام دهند.
|