سخن ناشر
هنر حاصل ذوق، حس زيباييشناختي هنرمند، تجربهها و آموختههاي اوست. هنرمند در اين مسير، در تعامل با هنر و دانش اقوام و ملل ديگر، بر غناي تجربة خود ميافزايد و افق ديد خويش را ميگستراند؛ از اين رهگذر آثار و انديشههاي هنري به منصة ظهور ميرسد و ميراث هنري شكل ميگيرد. اين ميراث هنري جلوة تلاش هنرمندان، انديشمندان و انسانهايي است كه در آفرينش اثري زيبا سهم داشتهاند. در واقع، آنچه بهمنزلة دستساختهاي انساني در قالب بنايي عظيم، مجسمهاي زيبا، تابلوي نقاشياي چشمنواز و خطوط اسرارآميز خودنمايي ميكند، تحتتأثير انگارهها و انديشههاي رايج در تمدنهاي گوناگون بشري است. مهم آن است كه اين ميراث شناخته شود و ابعاد گوناگون هنري، فلسفي، تاريخي، جامعهشناختي، انسانشناختي و... آن تحليل و بررسي شود.
بر همين اساس، فرهنگستان هنر ميكوشد، بر مبناي رسالتي كه در نشر و ترويج و حمايت هنر بر عهده دارد، علاوه بر برپايي همايشهاي بينالمللي، همانديشيها و نمايشگاههاي مختلف، با انتشار مجموعه آثاري در حوزههاي گوناگون هنر پاسخگوي نياز هنرمندان و محققان باشد.
كتاب حاضر، چاپ تجديدنظرشده و تفصيليافتة كتاب زيباييشناسي و ذهنيت: از كانت تا نيچه، اثر اَندرو بووي، استاد كرسي زبان آلماني و مدير «مركز پژوهش علوم انساني و هنرها» در رويال هالووي دانشگاه لندن است كه از روشنبينيهاي خاصي دربارة انديشمندان گوناگوني چون هولدرلين، فيشته، آدورنو و غيره برخوردار است. اين كتاب بهترين منبع موجود براي دسترسي به اين ميراث فكري مهم بهشمار ميرود و تا حد بسيار زيادي به ما كمك ميكند كه دربارة فلسفة جديد آلمان و اهميتي كه هنر در اين سنّت دارد، به شناخت بهتري دست يابيم. رشد سريع علاقه به فلسفة آلماني بهعنوان منبعي براي بـازانديشـي ــ هم در مورد نظرية ادبي و فرهنگي و هم در مورد فلسفة معاصر ــ موجب خواهد شد كه كتاب مذكور براي دانشجويان و پژوهشگران همة رشتههاي علوم انساني
ــ از ادبيـات گرفته تـا فلسفه، موسيقـي و ساير رشتههـاي هنر ــ بهصورت متن خواندنـي لازمي درآيد.
اميد است ترجمه، چاپ و انتشار اين كتاب مورد استفادة محققان و پژوهشگران كشور قرار گيرد.
انتشارات فرهنگستان هنر
بهار 1385
مقدمه زيبايي شناسي و تجدد (مدرنيته)
در سالهاي اخير آشكار شده است كه بسياري از مسائلي كه نخست در هنگام پيدايش زيباييشناسي فلسفي در پايان قرن هجدهم سر برآوردند، نقش قاطعي هم در سير اصلي فلسفه و هم در نظرية ادبي ايفا ميكنند. انتقادهاي هيلري پاتنم[1] و ساير انديشمندان عملگرا به اين عقيده كه جهان چيزي «حاضر و آماده» است، توجه همزمان نلسون گودمن[2]، ريچارد رورتي[3] و ديگران به جنبههاي «جهانسازي» (world-making) زبان، اقدامهاي مرتبط در زمينة فلسفة زبان از جانب دانلد ديويدسون[4] و ديگران در جهت تبيين معاني از ديدگاهي كلنگرانه (holistic)، و سمتگيري در پساساختارگرايي (post-structuralism) بهسوي جنبههاي تعيينناشدني تفسير، همگي متضمن ساختارهايي از انديشهاند كه بهعنوان جزئي از تاريخ زيباييشناسي بهظهور رسيدند. عدهاي از اين انديشمندان صريحاً به سنّتي اشاره ميكنند كه در كتاب حاضر بايد به بررسي آن پرداخت، حال آنكه عدهاي ديگر به بسياري از مهمترين پيشگامانشان فوقالعاده بيتوجه بودهاند. در كتاب حاضر، بهمنظور كمك به جبران اين ناچيز انگاشتنِ نقش زيباييشناسي، بر برخي از گزارشهاي عمده دربارة عامل انساني شناخت (ذهن شناسنده) و بر آن استنباطهايي از هنر و زبان تأكيد خواهد شد كه در خلال تاريخ زيباييشناسي كانتي و پس از كانت[5] بهظهور رسيدهاند. هدف من اين است كه هم مجموعهاي از كجفهميهاي مربوط به تاريخ انديشة جديد را كه در بعضي از حوزههاي علوم انساني بهصورت سنّت رايج درآمـدهاند اصلاح كنم، و هم صورتهـاي موجـّه و پذيرفتني برخي از مبحثهاي ناديده گرفته شده و بد فهميده شده در آن تاريخ را آشكار سازم.
در سال 1796 در بيانية سياسـيـ فلسفـي آلمـان، كـه بهنظر مـيرسد مؤلفش يا هگل[6] بوده است يا شلينگ[7] (اما شايد هم هولدرلين[8] بوده باشد)، «والاترين عمل خرد» همانا «عمل زيبايـيشنـاختــي» (aesthetic act) اعلام شده است. البته تفكرات فلسفي دربارة زيبايي و هنر از زمان افلاطون به اينسو در سرتاسر انديشة مغربزمين وجود داشتهاند، و عقايد افلاطوني آشكارا بر هگل و شلينگ و هولدرلين تأثير نهادند؛ اما فقط مقارن اواسط قرن نوزدهم است كه عقيده به حوزة جداگانهاي از فلسفه موسوم به «زيباييشناسي» در اروپا بهظهور ميرسد. در فاصلة ميان پايان قرن هجدهم و پايان قرن نوزدهم رابطة بين هنر و بقية فلسفه دستخوش دگرگوني بنيادين ميشود و، چنانكه خواهيم ديد، اين دگرگوني با تغييرات ريشهاي، هم در توليد موسيقي و هم در پذيرش آن، همبستگي دارد. نحوههاي ارتباط اين دگرگوني با ظهور برخي از راستاهاي عمده در فلسفة جديد كانون پژوهش مرا تشكيل خواهد داد.
فهرست مطالب
سخن ناشر
مقدمه
زيباييشناسي و تجدّد (مدرنيته)
زيباييشناسي و «پسامدرنيته»
فصل 1. فلسفة جديد و پيدايش نظرية زيباييشناختي: كانت
خودآگاهي، شناخت، و آزادي
وحدت عامل شناسايي (سوژه)
يگانهسازي طبيعت
هدف زيبايي
محدودههاي زيبايي
فصل 2. ايدئاليسم آلماني و رمانتيسم آغازين آلمان
انديشيدن به بينهايت
يك «اسطورهشناسي نو»
«اسطورهشناسي نو» رمانتيك آغازين
فصل 3. تفكراتي دربارة عامل شناسايي (سوژه): فيشته، هولدرلين، و نوواليس
خود و ديگري
فيشته
هولدرلين
نوواليس
فصل 4. شلينگ: هنر بهعنوان «افزار فلسفه»
طبيعت و فلسفه
ظهور آگاهي
شهود و مفهوم
«افزار فلسفه»
اسطوره، هنر، و مدرنيته
اسطوره، زبان، و بودن
فصل 5. هگل: آغاز نظرية زيباييشناختي و پايان هنر
كدامين هگل؟
خودبازشناسي
موسيقي و ايده
زبان، آگاهي، و بودن
ايده بهعنوان نمود حسي
نثر جهان مدرن
فلسفه و هنر پس از هگل
فصل 6. اشلايرماخر: هنر و تفسير
چرخشهاي زباني
«هنر ناهمنظري»
خودآگاهي بيواسطه
هنر بهمنزلة توليد آزاد: فعاليت «فردي» و «همانند»
هرمنوتيك بهمثابة هنر
ادبيات و عنصر «موسيقايي»
فصل 7. موسيقي، زبان، و ادبيات
زبان و موسيقي
هگل و رمانتيسم: موسيقي، لوگوس، و احساس
«حضور» موسيقي
«تفكر نامتناهي» و موسيقي
فصل 8. نيچه و سرنوشت انديشة رمانتيك
نيچههاي كهنه و نو
شوپنهاوئر: موسيقي بهمنزلة مابعدالطبيعه
ماركس، اسطورهشناسي، و هنر
هنر، اسطوره، و موسيقي در «زايش تراژدي»
اسطوره، موسيقي، و زبان
پندار حقيقت
موسيقي و متافيزيك
زيباييشناسي، «تفسير»، و ذهنيّت
نتيجهگيري
پيوست: «كهنترين برنامة نظام ايدئاليسم آلماني» (1796)
نظام اخلاقي
بهعنوان شاعر
واژهنامة انگليسيـ فارسي
ارجاعات
نمايه