سخن ناشر
هنر حاصل ذوق، حس زيبايي شناختي هنرمند، تجربه ها و آموخته هاي اوست. هنرمند در اين مسير، در تعامل با هنر و دانش اقوام و ملل ديگر، بر غناي تجربة خود مي افزايد و افق ديد خويش را مي گستراند و از اين رهگذر آثار و انديشه هاي هنري به منصة ظهور مي رسد و ميراث هنري شكل مي گيرد. اين ميراث هنري جلوة تلاش هنرمندان، انديشمندان و انسانهايي است كه در آفرينش اثري زيبا سهم داشتهاند. در واقع، آنچه به منزلة دست ساخت هاي انساني در قالب بنايي عظيم، مجسمه اي زيبا، تابلوي نقاشياي چشم نواز و خطوط اسرارآميز خودنمايي مي كند، تحت تأثير انگارهها و انديشه هاي رايج در تمدنهاي گوناگون بشري است. مهم آن است كه اين ميراث شناخته و ابعاد گوناگون هنري، فلسفي، تاريخي، جامعه شناختي، انسان شناختي و ... آن تحليل و بررسي شود. بر همين اساس، فرهنگستان هنر مي كوشد برمبناي رسالتي كه در نشر، ترويج و حمايت از هنر برعهده دارد، علاوه بر برپايي همايش هاي بين المللي، هم انديشي ها و نمايشگاه هاي مختلف، با انتشار مجموعه آثاري در حوزه هاي گوناگون هنر پاسخگوي نياز هنرمندان و پژوهشگران باشد. انتشارات فرهنگستان هنر به منظور آشنايي قشر هنري جامعه با كليات هنر جهان، از مجموعة «دنياي هنر» كه توسط انتشارات "Thames & Hubson" به زبان انگليسي منتشر شده است، تاكنون كتابهاي هنر چين، هنر ژاپن، هنر جنوبشرقي آسيا و نگارگري و معماري بودايي را ترجمه و منتشر كرده است. كتاب حاضر نيز كه به هنر امريكاي لاتين اختصاص دارد، پنجمين جلد اين مجموعه است. در اين كتاب ضمن پرداختن به مباحثي چون رئاليسم، اكسپرسيونيسم، مدرنيسم، امپرسيونيسم، سورئاليسم، كوبيسم و ديوارنگاري مكزيكي، به تأثير سياست، اجتماع، فرهنگ و اقتصاد بر هنر نيز اشاره شده است. همچنين به ارتباط و تأثير و تأثر بين هنر امريكاي لاتين با آوانگارد اروپا و جنبش هاي هنري امريكاي شمالي توجه خاص شده است. اميد است ترجمة اين كتاب مورد توجه و استفادة هنرمندان و پژوهشگران قرار گيرد.
مقدمه
منتقدان اروپايي و امريكاي شمالي تا همين اواخر براي هنر امريكاي لاتين در قرن بيستم ارزش و اعتباري درخور قائل نبودند. آنها اين هنر را به عنوان هنري تقليدي و برگرفته از مدرنيسم غالب در اروپاي غربي و ايالات متحده، كوچك مي شمردند. در عين حال هنر امريكاي لاتين به عنوان هنري اساساً چندرگه و آميزهاي از سنتهاي مختلف، كه از عناصر تشكيل دهندة خود ضعيف تر مي نمود، بي اهميت شمرده مي شد. دومين اتهامي كه در بالا آمده است نشان از تعصبي نژادي دارد كه از زمان فتح مكزيك توسط اسپانياييها در اوايل قرن شانزدهم مشخصة تاريخ امريكاي لاتين بوده است. درحال حاضر درآميختگي نژادها در امريكاي لاتين بسيار پيچيده شده است. مهاجمان سفيدپوست مكزيك پس از مدت كوتاهي با سرخپوستها، بوميان امريكا، درآميختند؛ و اين فرايند را خود كورتز آغاز كرد كه از راهنما و مترجم سرخپوست خود، مالينچه، صاحب يك پسر شد. چيزي نگذشت كه دومينيونهاي جديد اسپانيايي و برزيلي تدريجاً بازرگانان يهودي را به اين نقطه از جهان كه نسبت به شبه جزيره ايبريا فضايي آزادتر داشت، جلب كردند. ساكنان اسپانيايي و برزيلي مكزيك سياهپوستان آفريقا را بهعنوان برده وارد كشور كردند. اين سياهپوستها با اربابان سفيدپوست خود و نيز سرخپوستان درآميختند. در اين ميان، بهويژه در ساحل اقيانوس آرام، چينيها و فيليپينيها ولوله به راه انداخته بودند؛ در اين زمان جزاير فيليپين تحت مالكيت اسپانيا بود و از ايستگاه هاي مهم بين راه قارة امريكا و خاور دور به شمار ميرفت. در طول قرن بيستم هم ژاپني هاي بسياري به برزيل مهاجرت كردند و درنتيجه سائوپائولو اكنون يكي از بزرگترين شهرهاي ژاپني دنيا محسوب مي شود. با اين حال اكنون ناقدان كمكم به اين نتيجه مي رسند كه دقيقاً همين درآميختگي است كه يكي از نقاط قوت هنر امريكاي لاتين و ريشة حيات و اصالت و شگفت آوري آن را تشكيل مي دهد. همچنين همگان دارند به اين نكته پي ميبرند كه هنرهاي تجسمي امريكاي لاتين بيش از آثار اروپايي و امريكاي شمالي با شرايط و بستر اجتماعي و سياسي خود پيوند و قرابت دارد. براي مثال، ماركسيسم بر هنرهاي تجسمي بسياري از كشورهاي امريكاي لاتين و بهطور كلي زندگي مردم اين كشورها تأثيري عظيم داشته است. اين موقعيت تا اندازه اي، و البته به گونه اي تناقض آميز، نتيجة بيثباتي و ضعف نهادهاي سياسي در كشورهاي امريكاي لاتين است كه از اين لحاظ در تمام جهان انگشت نمايند. از آنجا كه ساختارهاي سياسي در اين كشورها غالباً نتوانسته اند حامي هويت ملي باشند، مردم امريكاي لاتين همواره براي كشف حقايق مربوط به خود به ادبيات و هنرهاي تجسمي رو كردهاند، حقايقي كه بيهوده در جاهاي ديگر به دنبالشان گشتهاند. اين امر طبيعتاً نويسندگان و هنرمندان را در جايگاهي ويژه قرار مي دهد. به جاي رهبران سياسي منتخب يا تحميلي، آنها هستند كه در ميان مردم به عنوان نمايندگان نبوغ ملي اعتبار دارند. هيچ مدرنيست اروپايي، حتي پيكاسو، جايگاهي قابل مقايسه با مثلاً ديهگو ريورا در مكزيك نداشته است. احترام عميق به هنرمندان و آنان را تجلي آگاهي ملي دانستن، قاعدتاً بايد نوشتن دربارة هنر امريكاي لاتين را ساده كند. درواقع در اين بخش از جهان هنرمند برابر است با ملت، و مجموع ملل برابر است امريكاي لاتين. اما متأسفانه اين كار به اين آساني نيست: درحالي كه ملل مختلف امريكاي لاتين بيشك هويت خود را به واسطة هنرهاي تجسمي مي يابند، خود امريكاي لاتين به عنوان مفهومي كلي سخت فرّار و مبهم است. براي مثال، ديهگو ريورا را غالباً نه فقط سخنگوي فرهنگ مكزيك (نقشي كه او كاملاً آگاهانه برعهده گرفته است)، بلكه كل امريكاي لاتين ميدانند؛ مقامي كه نمي تواند تنها به او واگذار شود. درواقع بسترهاي بسياري در امريكاي لاتين هست كه او در آنها جانمي افتد. امريكاي لاتين بررسي شده در اين كتاب را، مي توان خيلي سردستي و خام برحسب واقعيات جغرافيايي تعريف كرد. براساس اين تعريف، امريكاي لاتين تشكيل شده است از مناطق اسپانيايي زبان شمال و مركز و جنوب امريكا به علاوة كوبا و جمهوري دومينيكن در حوزة كارائيب. به اين مناطق مي توان برزيل را هم اضافه كرد كه بخشي از امريكاي جنوبي به شمار مي رود. اما زبان آن به جاي اسپانيايي، پرتغالي است. در اين تعريف مناطق ذيل جايي ندارند: هاييتي، چون داراي فرهنگ فرانسوي زبان، متفاوت و بسيار متمايز است؛ جزاير انگليسي زبان حوزة كارائيب و بخش هاي انگليسي زبان امريكاي جنوبي، مثل گويان و بليز؛ و بالاخره، البته با توجيهي ساده انگارانه، پوئرتوريكو، چون به دشواري مي توان ميان هنر پوئرتوريكو در قرن بيستم و هنر ايالات متحده خطي قطعي و مشخص كشيد. من در اينجا از هنر اسپانيايي نو كه هنرمندان داراي اصل و نسب امريكاي لاتيني توليد مي كنند و در ايالات متحده ـ فلوريدا، تكزاس، نيويورك، شيكاگو، و جنوب كاليفرنيا ـ پا مي گيرد و ظهور مي كند بحث نكردهام. اما بخش زيادي از كتاب را به هنرمندان تبعيدي امريكاي لاتين اختصاص دادهام كه برخي از آنها در اروپا كار مي كنند و برخي در بخشهاي انگليسي زبان امريكاي شمالي. اين امر از آنجا اجتنابناپذير است كه پديدة هنرمند تبعيدي از موطنش ـ به دلايل سياسي، مادي، يا كاملاً فرهنگي ـ عنصري مهم از ماجراي مدرنيسم امريكاي لاتين به شمار مي رود. اين نكته درمورد نويسندگان قرن بيستمي امريك�
فهرست مطالب
سخن ناشر مقدمه فصل اول: پيشگامان و مستقلها فصل دوم: نخستين جنبشهاي مدرن فصل سوم: ديوارنگاري مكزيكي فصل چهارم: ديوارنگاره در خارج از مكزيك فصل پنجم: تبعيديها فصل ششم: مكزيك: چهار زن و يك مرد فصل هفتم: زمانة تغيير فصل هشتم: انتزاع هندسي فصل نهم: انتزاع غيرهندسي فصل دهم: گرايشهاي اكسپرسيونيستي فصل يازدهم: رئاليسم، هنر پاپ، سوررئاليسم فصل دوازهم: زمانة حاضر كتابشناسي گزيده فهرست تصاوير نمايه