نظام كلامي كه به بهترين شكل در ادبيات متبلور شده، داراي تاريخي به گسترة تاريخ دراز دامن تمدن بشري است و بههمين دليل، خاطرات و تجربيات چند هزار سالهاي را با خود حمل ميكند. اين هنر نوشتاري گنجينهاي بينظير محسوب ميشود كه ميتواند مورد توجه هنرهاي ديگر باشد. گذشتة فرهنگها بيانگر تعامل ميان ادبيات و ديگر هنرها و نيز بهرهاي است كه ادبيات از هنرها و بهويژه هنرهاي ديگر از ادبيات بردهاند. گاهي براساس قانون جانشيني يكي از ديگري اقتباس كرده و به جاي آن نشسته است، همانند بسياري از مضامين نمايشي كه برگرفته از روايتهاي ادبي بوده و گاهي نيز براساس قانون همنشيني يكي در كنار ديگري قرار گرفته است. همچون تصويرسازيهاي گوناگون (شاهنامهنگاريها). يادآوري اين نكته نيز بيفايده نيست كه همة هنرها با ادبيات تعامل دارند، اما آن دسته از هنرها كه به روايتهاي ادبي نزديكتر هستند ميتوانند بهرة بيشتري از ادبيات ببرند.
سينما كه در ذيل هنرهاي نسبتاً نوين محسوب ميشود، بهدليل نو بودن و بهدليل اينكه اغلب داراي روايتي خطي و ادبي است، از هنرهايي ميباشد كه بيش از ديگران با ادبيات ارتباط داشته است. ميزان فيلمهايي كه از ادبيات اقتباس كردهاند چنان گسترده است كه ميتوان گفت، چنانكه اين تعامل انجام نميگرفت وضعيت سينماي امروز متفاوت بود. سينما بهخوبي توانسته است از انواع گونههاي ادبي همچون حماسي، تغزلي، طنزي، و... و حتي سبكها و مكاتب ادبي استفاده كند. گاهي نيز خود ادبيات يا اديبان و شاعران موضوع سينما بودهاند.
امروزه سينما با تحكيم پايههاي فني و روايي، توانسته است از وضعيت نخستين يعني ارتباط يك سويه، به عنوان صرفاً بهرهبردار از ادبيات خارج شود و با ادبيات به يك تعامل نسبي دست يابد. به بيان ديگر، ادبيات و سينما داراي تعاملي واقعي و دو سويه شدهاند، زيرا ادبيات نيز به اقتباس و بهرهگيري از سينما ميپردازد. بسياري از فيلمها موضوع اصلي ادبيات شدهاند.
در تاريخ سينماي ايران نيز خوشبختانه اين تعامل ميان سينما و ادبيات وجود داشته است. بسياري از فيلمهاي بهيادماندني برگرفته از ادبيات فارسي هستند. اما با توجه به ادبيات غني و كمنظير سرزمين ما اين تعامل توجه و بررسي بيشتري را ميطلبد. حداقل دو موضوع در اينجا قابل اشاره است: نخست اينكه حجم برگرفتگيهاي سينما از ادبيات، با توجه به اينكه ادبيات فارسي داراي شاعران و نويسندگاني است كه در سطح جهاني شناختهشده هستند و بر بزرگترين نويسندگان جهاني همچون گوته و هوگو تأثيرات عميقي را به جاي گذاردهاند بسيار كم است؛ دوم اينكه اين اقتباسهاي صورت گرفته نيز اغلب موفق نبودهاند كه اين امر بيانگر ناآشنايي بسياري از دستاندركاران با ترجمههاي بينانشانهاي از ادبيات به سينماست. اقتباس از ادبيات و انتقال مفاهيم آن به تصوير وگفتار سينمايي، خود دانش ويژهاي ميطلبد كه بدون آشنايي با آن امكان موفقيت ناچيز است.
معاونت پژوهشي فرهنگستان هنر با همكاري دانشكدة صدا و سيما اقدام به برگزاري همانديشياي با عنوان «ادبيات و سينما» نمود و از بسياري از صاحبنظران اين موضوع دعوت به همكاري كرد.
اين همانديشي طي دو روز با برگزاري جلسات سخنراني و كارگاههاي تخصصي، محورهاي متفاوتي در اين زمينه را مورد بررسي قرار داد كه مجموعه مقالات حاضر حاصل اين بحث و بررسي است.
در انتها لازم ميدانم از همكاري صميمانة مسئولان دانشكدة صدا و سيما و نيز همة استادان و بزرگواراني كه با ارائه سخنراني و مقاله در اين فعاليت همراهي و همدلي كردند، بهويژه جناب آقاي محمود اربابي، دبير محترم علمي اين همانديشي، قدرداني و سپاسگزاري نمايم
فهرست مطالب
مقدمه
تصوير و توصيف سينمايي در شعر كلاسيك پارسي / احمدرضا ضابطي جهرمي
اقتباس ديني از قرآن كريم / سعيد شاپوري
روايت سينمايي، روايت ادبي: نقدي بر نگرههاي فرماليستي/ مسعود اوحدي
چگونگي حضور ادبيات در ساختار سينما با توجه به سـاختار ادبي سينماي ايران/ رسول نظرزاده
زمان و زمانبندي: فيلم و ادبيات / مهدي رحيميان
اقتباس: راه طي شده، مسير پيشرو/ عباس جهانگيريان
موانع گفتوگوي سينما و ادبيات در ايران/ مصطفي مستور