كمالالدين بهزاد«به مناسبت برگزاري همايش بين المللي بزرگداشت كمال الدين بهزاد»
كمالالدين بهزاد«به مناسبت برگزاري همايش بين المللي بزرگداشت كمال الدين بهزاد»
تاریخ ثبت : 1391/02/31
طبقه بندي :
کتاب ,
موضوع :
كمالالدين بهزاد«به مناسبت برگزاري همايش بين المللي بزرگداشت كمال الدين بهزاد»
نویسنده :
قمر آريان
عکس :
ویراستار :
<#f:16/>
چاپ اول :
1382
چاپ و صحافي :
چاپ : حيدري صحافي : مينو
تعداد صفحات :
<#f:19/>
اطلاعات بیشتر :
يادداشت مؤلف
كتاب كمالالدين بهزاد را در سال 1347 وزارت فرهنگ و هنر سابق طبع و منتشر كرد. چاپ دوم آنـ درحاليكه اينجانب در ايران نبودمـ به همت انتشارات هيرمند، انتشار يافت و اينك چاپ سوم آن با عجله به مناسبت برگزاري همايش بينالمللي بزرگداشت كمالالدين بهزاد منتشر ميشود.
بنابراين، اينجانب در هر 2 مورد، فراغت تجديد نظر در محتواي اين كتاب راـ كه سالها از تأليف آن گذشته است و يقيناً تاكنون پژوهشهاي بسياري دربارة اين هنرمند نامي شده استـ نيافتم.
اميد است جهدي كه در جواني در راه پژوهش حال و آثار بهزاد انجام دادهام، امروز هم مورد پسند اهل هنر واقع گردد.
بمنه و كرمه
قمر آريان
آذر 1382
يادداشت همايش
خانم دكتر قمر آريان نخستين كسي بود كه مقام بينظير كمالالدين بهزاد را در قالب كتاب نمايان كرد. بيشك پژوهش دربارة بهزاد در زماني كه ايشان به آن پرداختند، به دلايل بسيار از جمله: نبود مراجع و منابع لازم، دشوايهاي زيادي را به همراه داشته است و تنها پژوهشگري توانمند و سختكوش بود كه ميتوانست دربارة كمالالدين بهزاد آنگونه كه شايسته و بايستة اوست، تحقيق و كاوش كند.
كتاب ارزشمند خانم دكتر قمر آريان مدتهاست كه ناياب شده است، بر همين اساس كميتة علمي همايش بينالمللي بزرگداشت كمالالدين بهزاد و معاونت پژوهشي فرهنگستان هنر با پيشنهاد انتشار مجدد كتاب مذكور كوشيد تا هم تجليل دوسويه از هنرمند بزرگ و پژوهشگر ارجمند شود و هم پژوهشگران جوان به كتاب دسترسي داشته باشند.
با توجه به فرصت بسيار محدود آمادهسازي كتاب براي تجديد چاپ تنها امكان حروفچيني، صفحهآرايي و طراحي جلد جديد و نيز افزودن تصاوير رنگي و نماية اَعلام فراهم شد و ويرايش زباني و فني كتاب ممكن نشد.
اميد است مؤلف محترم در آيندة نه چندان دور، ويراست جديدي از كتاب ارائه كند.
معاونت پژوهشي فرهنگستان هنر
آذر 1382
ديباچه
كمالالدين بهزاد هنرمند بزرگ مينياتور ايران بيشك از كساني است كه در تاريخ هنر جهان نام و آوازهاي بسزا يافتهاند. در تاريخ هنر و فرهنگ جهان نامهايي از اينگونه بسيار نيست و ازاينرو ارزيابي آثار وي براي ما ضرورت دارد. چند سالي پيش نويسندة اين كتاب به مناسبت شركت در يك انجمن بينالمللي مطالعاتي در اينباره انجام داد كه چون متضمن بعضي اسناد و اطلاعات تازه در اين باب بود مورد توجه صاحبنظران واقع گشت و چندي بعد خلاصهاي از آن بهصورت مقاله در مجلة راهنماي كتاب انتشار يافت. از آن پس همچنان به جمعآوري و مطالعة اسناد و اطلاعات پرداخت و در طي مسافرتهايي كه در آسيا و اروپا پيش آمد تدريجاً مطالب و مواد تازهاي از كتابخانهها و موزهها به دست آمده كه زمينة كتاب حاضر را فراهم آورد و تشويق دانشمندان و هنرشناساني كه از مدتها پيش نگارنده را مستغرق اين كار مييافتند سبب شد كه درصدد نشر آن برآيد.
مينياتور ايران كه نام كمالالدين بهزاد در آن با جلوه و شكوه خاصي ميدرخشد سابقهاي دراز دارد و سنتي شگرف. خاصيت غريب اين هنر پرمايه كه طي قرنهاي دراز گذشته با آن همراه بوده است حجب و فروتني هنرمند بوده است كه نام خود را مخفي نگه ميداشته است و اثر خود را بيهيچ نام و امضايي به دوستداران هنر عرضه ميكرده است. تنها چنين هنري بوده است كه ميتوانسته است شعاري چون «هنر براي هنر» را بهواقع تحقق بخشد زيرا هنرمنداني از اينگونه چنان در هنر خويش مستغرق و فاني بودهاند كه هرگز انديشة نامجويي و خود نمايي نيز به خاطرشان راه نمييافته است. فقط در پايان عصر طلايي هنر است كه هنرمند ايراني فروتني و حجب افراطآميز خود را به كنار مينهد و يا به پيروي از رسم و سنت عصر نام خود را در ذيل اثرـ مثل يك تخلص شاعرانهـ ذكر ميكند. نامهايي مثل بهزاد يا رضا عباسي كه در بعضي از اين آثار آمده است فقط مربوط به ادواري از هنر مينياتور است كه در آنها ذوق جوينده به كمال رسيده و از آن پس ديگر تقريباً به اوج بيشتري نايل نيامده است. از اين بيان البته نبايد نتيجه گرفت كه اينكار آغاز انحطاط هنر مينياتور بوده است اما رواج امضا و نام ظاهراً انگيزهاي بوده است در جستوجوي مزد و بهاي بيشتر و همين نكته باعث شده است كه تدريجاً دوستداران هنر بيشتر به خريداري و جستوجوي امضاهاي مشهور بروند تا به جستوجوي آثار ارزندة بينام. درواقع نامهايي چون نام بهزاد و رضا عباسي در آن زمانها بيشتر حاكي از نام صاحبان كارگاهها بودهاند تا نام آفرينندگان تنها. ازاينرو بسا كه كار آنها فقط دستكاري و اصلاح نهايي بوده است و امضا. اين نكته دربارة هنرمندان عصر صفوي البته بيشتر صادق است امّا در مورد بهزاد نيز انكار كردني نيست و همين نكته است كه شناخت آثار واقعي وي را از آنچه به وي منسوب شده است و يا به سبك و شيوة او به وسيلة شاگردانش به وجود آمده است دشوار ميكند.
پيدايش هنر مينياتور در دنياي اسلامي، تاريخش درست و روشن نيست و سبب عمدة اين امر شايد تا حدّي وجود تعصباتي بوده است كه اشتغال به آفرينندگي و هنر راـ در نقاشي و موسيقيـ محكوم ميداشته است و ناروا. آيا منشاء آن، چنانكه بعضي پنداشتهاند تأثير و نفوذ هنر مسيحيان قبطي بوده است يا تأثير مانويان؟ در اين باب جاي بحث است حتي بعضي محققان كوشيدهاند در مينياتورهاي اسلامي قرن ششمـ نشاني از تأثير ذوق هنرمندان مسيحيـ بيزانسي و نسطوريـ بجويند. درست است كه در هنر واقعي بهآساني نميتوان از يك نفوذ مستمر يكجانبه صحبت كرد اما نميتوان هم قبول كرد كه سنتهاي قديم ايرانيـ مانوي و ساسانيـ در ايجاد و تكامل هنر مينياتور اسلامي ايران تأثيري نداشته است. نفوذ چيني و هندي هم كه در نسخههاي جامعالتواريخ رشيدي شاهدي داشته است بيشك در تبريز و به وسيلة هنرمندان ايراني تعديل شده است و راه تازهاي يافته. از روزگار تيمور به بعد است كه مخصوصاً ذوق آفرينندة ايراني تجلي خود را در اين آثار با قدرت و شكوه تمام ظاهر كرده است. بيان تاريخچهاي از هنر مينياتور در اين ديباچة كوتاه مورد نظر نيست اما در اين دوره بود كه تدريجاً هنرمندان ايراني توانستند خويشتن را از قيد نفوذ سنتهاي بيگانه رهايي بخشند. از تيمور و شاهزادگان خاندان او تصويرهايي در دست هست كه حاكي است از شروع استقلال مينياتور ايراني در روزگار آنها. ذوق و علاقة اين ميرزايان تيموري در تشويق و حمايت هنر اصيل بيشك يك عامل مؤثر بوده است. در پيشرفت اين هنر. اما تا روزگار سلطانحسين بايقرا هنر مينياتور ايران بينام بودـ و فاقد امضاي هنرمند. بهزاد كه چندين تصوير از اين شاهزاده هنرپرور به او منصوب است در آغاز عمر خويش در درگاه وي كار ميكرد و هم او بود كه سنت مينياتور عهد تيموري را به هنرمندان پيشرو عهد صفوي منتقل كرد. همين شيوة هنر بود كه در هندـ در دربار پادشاهان معروف به مغول كبيرـ و در عثمانيـ در دربار سلاطين آل عثمانـ نيز راه خود را گشود. بدينگونه مينياتور اسلامي وقتي شكل و قالب خاص خود را يافت كه در ايرانـ در خراسان و تبريز و حتي اصفهانـ به استقلال و كمال خويش نائل آمده بود و البته نفوذ عظيم ذوق و هنر ايراني همه جا بيش و كم در آنچه از اين آثار بازمانده است باقي است.
كمالالدين بهزاد به كمالرسانندة سنتهاي عظيم اين هنر ظريف ايراني بود و نام او بود كه قسمت عمدة هنر مينياتور اسلامي را بعد از وي به سبك و شيوه ايراني درآورد. با آنكه در ارزيابي اهميت آثار بازمانده از وي كه گاه نظرهايي كوتهبينانه اظهار ميشود و هنوز آثار او محتاج تأمل است و تأمل بيشتر و دقيقتر. اين رساله كه در تحقيق احوال و آثار او نخستين اثر مستقل مفصل و به شمارست بيشك سرآغاز مطالعات مفصلتر و جامعتر در اين باب خواهد شد و صاحبنظران در بررسي و شناخت احوال و آثار اين هنرمند و آثار ديگر خواهند پرداخت كه شايد حق وي را به درست ادا كنند. اما اكنون كه علاقة اولياي فرهنگ و هنر به نشر اين كتاب معطوف شده است جاي آن دارد كه توجهي به تجديد و ترميم بناي مزار وي نيز كه بنابر مشهور در مقبرة شيخ كمال بوده است كرده آيد و قطع نظر از اختلافي كه درباب محل دفن وي هست بناي يادگاري در تبريز بهنام اين هنرمند بزرگ برآورند كه بههرحال شايسته هنر وي و جوابگوي علاقهاي باشد كه عصر ما به هنر ارزندة وي ابراز ميدارد.
فهرست مطالب
يادداشت مؤلف
يادداشت همايش
ديباچه
شهرت و آوازة بهزاد
محيط فعاليت بهزاد
سرگذشت
مكتب بهزاد، استادان و شاگردان او
آثار بهزاد
نقد آثار
چند نكتة ديگر
بهزاد در مآخذ قديم
از آراي ديگران
كتابشناسي
نمايه
تصاوير