پيشگفتار مترجم
ميتوان با اطمينان ادعا كرد كه هيچ هنر، بلكه هيچ قسم از فنون و دانشهاي انسان، نيست كه به اندازة معماري با همة شئون حيات مادي و معنوي انسان مرتبط باشد. علاوهبر اين، كمتر هنري است كه اين شأن و منزلت را بهقدر معماري در حيات آدمي در طول تاريخ كمابيش به يك اندازه حفظ كرده باشد. از اين رو، عجيب نيست كه بتوان معماري را از منظر معارف گوناگون بشري، از فلسفه گرفته تا علوم انساني و تا اقسام علوم تجربي، بررسي كرد.
كتاب حاضر از منظري به معماري ميپردازد كه ميتوان آن را منظر روانشناسانه ناميد. در اين حوزه، كتابهاي متعددي نوشتهاند، اما كتاب رودولف آرنهايم، هم از حيث جامعيت و تعادل، برجستهترين آنهاست. از همين روست كه امروزه از كتابهاي مرجع در مباني نظري معماري است.
رودولف آرنهايم، نظريهپرداز هنر و روانشناس، در 1904در برلين متولد شد، و اكنون در دانشگاه ميشيگان امريكا به تدريس اشتغال دارد. او اگرچه بيشتر عمر حرفهاي خود را به تدريس تاريخ سينما پرداخته است، از پيشگامان نظريهپردازي در زمينة روانشناسي هنر و معماري به شمار ميرود. از جملة مؤثرترين آثار او ميتوان از هنر و ادراك بصري (1954)؛ به سوي روانشناسياي براي هنر (1966)؛ و آنتروپي و هنر (1971) نام برد.
آرنهايم در مقدمة كتاب اين طعن مقدّر در روزگار ما را پاسخ ميگويدكه چون درك معماري نسبي است و به نسبت هر بيننده تفاوت ميكند، نميتوان از اصولي ثابت در روانشناسي ادراك بصري معماري سخن گفت. او پرهيز يا طفره رفتن از بررسي صورت (فرم) در معماري را واكنشي تفريطي در برابر افراطهاي فرماليستي ميداند كه معماري را به ظاهر آن محدود ميسازد و از كاركرد آن غفلت ميورزد. آرنهايم پرداختن به صورت معماري را امري تجملي و روبنايي نميداند؛ زيرا معتقد است هر تعريفي كه براي معماري داشته باشيم، باري صورتها مهمترين وسايط مواجهة آدمي با آثار معمارياند. از اين گذشته، نيازهاي رواني نيز، كه موضوع مطالعة روانشناختي ادراك اين صور در معماري است، نيازهاي ثانوي نيست، زيرا اصولاً هر نياز انسان، حتي نيازهاي حيواني و اولية او، تا به زبان ادراكي و رواني بيان نشود، براي او قابل دريافت نيست. آرنهايم اين طعن را هم كه بررسي روانشناسانة معماري كاري است فارغ از زمينه و اوضاع و احوال واقعي، كه معماري در بطن و متن آن حضور مييابد، و از اين رو مطالعهاي است بيپايه و بنياد، مردود ميشمارد و ميگويد حتي براي بررسي آثار معماري در متن و زمينة واقعيشان، بايد نخست فهميد كه آن آثار چه هستند و مردم به چه چيز نظر ميكنند.
نويسنده با چنين رويكردي، حساسترين مباحث نظري معماري را در فصلهاي هشتگانة كتاب مطرح ميكند. در فصل نخست به موضوع اصلي معماري، يعني تعريف فضا، ميپردازد. در فصل دوم، نشان ميدهد كه واقعيات جهان مادي و محدوديتهاي بصري انسان چگونه بر ادراك او از فضا تأثير ميگذارد. در سومين فصل به ادراك فضاهاي پر و خالي و نسبت آنها با هم، و نيز تفاوتهاي ادراك درون و بيرون بنا ميپردازد. جلوههاي پرسپكتيو، تغيير تصاوير پرسپكتيوي در هنگام حركت، تأثيرات ادراكي منظرهاي متنوع و در اين حال وابسته به هم در شهرهاي قديمي، تفاوت ادراك بصري نمونك (ماكت) و بناي واقعي، و مانند اينها، از مباحث فصل چهارم است. اينكه ثبات و بيحركتي بنا چه اثرهايي بر معماري و ادراك آن دارد، و معماري چگونه در حد فاصل دو قطب كاركرد و زيبايي محقق ميشود، موضوع فصل پنجم كتاب است. نويسنده در فصل ششم پس از نقد نظرهاي رابرت ونتوري دربارة پيچيدگي و تضاد، بحثي شيوا دربارة نظم و تعريف آن در معماري پيش ميكشد. اينكه بيان نمادين از يك سو، و كاركرد از سوي ديگر، نه اموري عارضي و اضافي، بلكه در ذات و گوهر معماري است، موضوع حساسترين فصلهاي كتاب، يعني فصلهاي 7 و 8 است.
آرنهايم معتقد است صورت در معماري مجموعهاي راكد و ايستا از شكلهاي ساكن نيست، بلكه صور و شكلها از لحاظ بصري بر هم نيرو وارد ميكنند، و در ذهن آدمي برايند اين نيروها را ادراك ميكند. براي بررسي و نقد آثار معماري، بايد به اين نيروهاي بصري، كه دست كم به اندازة نيروهاي واقعي و فيزيكي مهمند، توجه كرد (زيرا اگر نيرويي واقعي به زبان ادراك بصري درنيايد، درك نميشود و در نتيجه از لحاظ ادراكي وجود ندارد). پس، ادراك معماري حاصل تعامل نيروهاي ادراكي است، و مطالعة اين نيروها يعني مطالعة ديناميسم ادراك، يا پويهشناسي ادراك بصري. از همين روست كه واژة پويهشناسي در عنوان كتاب اهميت يافته است.
مخاطب اصلي كتاب محققان و دانشجويان و اهل حرفة معمارياند. از اين رو، كوشيديم متن ترجمه بيش از همه براي اين مخاطبان مفهوم و روان باشد. لذا در برگرداندن اصطلاحات، از آنچه نزد معماران متداول است بهره گرفتيم. براي سهولت مراجعه، اندك پينوشتهاي مؤلف به پانوشت منتقل شد. همچنين، براي افزوني دانستهها و مفيدتر شدن كتاب، هرجا لازم بود، توضيحي در پانوشت افزوده و با نشاني «-م.» از توضيحات مؤلف جدا شد. اضافات مترجم در متن نيز، چنان كه معمول است، با نشان [ ] از متن متمايز شد.
از نعمات خداي مهربان در ترجمة كتاب حاضر، اين توفيق بود كه دوست فاضل آقاي سيدصالح طباطبايي پيشنويس ترجمه را خواندند و تصحيحاتي يكسره ظريف و آموختني در آن كردند. شكر بهرههايي را كه به اين ترجمه و عامل آن رساندند به شاكر حقيقي واميگذارم.
م. ق. ب.
بهمن 1381
فهرست مطالب
عنوان
پيشگفتار مترجم
مقدمه
فصل اول : عناصر فضا
فضاي پديد آمده از اشياء
نتايج معماري
ميدانهاي بينابيني
خالي و تنها
پويهشناسي فضاي پيرامون
فصل دوم : عمودي و افقي
فضاي نامتقارن
حسن بينايي به جهت عمودي تمايل دارد
شكافتن زمين
افقيت
وزن و ارتفاع
پويهشناسي ستون
پلان و مقطع
بُعد دوم و سوم
ذهن معنا ميافزايد
فصل سوم: صلب و مجوف
بنا در زمينه
زمينة بيحد و مرز
تعامل فضاها
خيابان در مقام نقش
تقاطعها و ميدانها
تقاطع صليبي در كليساها
درون و بيرون
تحدب و تقعر
فضاهاي داخلي وابسته به هم
نگاه از هر دو طرف
فصل چهارم: آنطور كه مينمايد و آنطور كه هست
ادراك حجم
تغيير صورت در پرسپكتيو
ريسمان آريادنه
قرائت منظرها
نمونكها و اندازهها
دامنة تصاوير
اجزاءكل
بنايي كه به چشم درميآيد
مورب بودن و عمق
فصل پنجم: قابليت تحرك
استقلال محفظهها
بيتحركي موقرانه
محفظه و حفره
رفتار حركتي
پويهشناسي مجرا
فصل ششم: نظم و بينظمي
تناقض عيب است
قيود نظم
سه تصرف در نظم
طرز ايجاد شلوغي
بينظمي، علل و آثار آن
مراتب پيچيدگي
دروازة پيا
تعامل شكلها
موازنة عناصر
دامنة نظمها
كاركردهاي مختلف، نظمهاي مختلف
فصل هفتم: نمادها در پويهشناسي
برچسبهاي بصري
نمادگرايي
بيان ذاتي
مصنوع در طبيعت
آيا اين مجسمه است؟
تناسبات پويا
گشودگي بنا
رويش از قاعده
كليساي چفالو در سه بُعد
پويايي قوسها
فصل هشتم: بيان و كاركرد
تزيين و فراسوي آن
بيان بر مبناي پويهشناسي
كاركرد نميتواند صورت پديد آورد
آنچه ظرفها بيان ميكنند
نمادپردازي بداهي: ميز ون در روهه و نروي
بنا قالب رفتار را شكل ميدهد
ايدهها چگونه تجسم مييابند؟
همة انديشهها به بنا متوسل ميشوند
كتابنامه
فهرست اعلام و اصطلاحات