تازه های خبری
آخرین گزارش ها
اخبار
اخبار موسسات و زیرمجموعه ها
اخبار > هنر دوران انقلاب اسلامی را یک هنر فراگیر، جهانی، آرمانی و مصلح می‌شناسم


حبیب‌الله صادقی، درسالروز هنر انقلاب اسلامی بیان کرد:
هنر دوران انقلاب اسلامی را یک هنر فراگیر، جهانی، آرمانی و مصلح می‌شناسم

 

حبیب‌الله صادقی، عضو پیوسته و رئیس گروه هنرهای تجسمی فرهنگستان هنر، در گفتگویی که مناسبت سالروز هنر انقلاب اسلامی، صورت گرفت؛ بیان کرد: من هنر دوران انقلاب را یک هنر فراگیر، جهانی، آرمانی و مصلح می‌شناسم.

حبیب‌الله صادقی، عضو پیوسته و رئیس گروه هنرهای تجسمی فرهنگستان هنر، در گفتگویی که مناسبت سالروز هنر انقلاب اسلامی، صورت گرفت؛ بیان کرد: من هنر دوران انقلاب را یک هنر فراگیر، جهانی، آرمانی و مصلح می‌شناسم.

 

به گزارش روابط عمومی فرهنگستان هنر، از آنجا که یکی از دوره‌های درخشان فرهنگ و هنر در تاریخ ایران، دورة زایش هنر انقلاب است، به همین مناسبت گفتگویی با حبیب‌الله صادقی، عضو پیوسته و رئیس گروه هنرهای تجسمی فرهنگستان هنر، صورت گرفت. وی دربارة سیر تاریخی شکل‌گیری این هنر اظهار داشت: « زمانی که ما درباره هنر انقلاب و هنر اجتماعی حرف می‌زنیم، شاهد یک تفاوت جدی و ارزشمند بین اتفاقاتی که در هنر اجتماعی و هنر انقلاب ما رخ می‌دهد با هنرهای اجتماعی دیگر در دنیا، مثلاً در کشورهای سوسیالیستی، اروپای شرقی یا آمریکای لاتین هستیم.

همواره در هنرهای اجتماعی کشورهای سوسیالیستی، حکومت به‌عنوان یک ابزار نشانگر، همراه و قدرتمند کار کرده است. همانطور که حضرت امام فرمودند: سوسیالیست‌ها هفتاد سال مردم دنیا را به‌نحوی معطل و معطوف خودشان کردند. پس در این حکومت‌ها، شعارها و سفارش‌های درون‌حکومتی، موضوعی است که همواره با فرادستی همراه بوده و از بالا به هنرمند دستور داده می‌شد. هنرمند و هرکسی که با این موضوع مغایرتی داشت و اطاعت نمی‌کرد (نظیر کاندینسکی و مالوویچ) محاصره می‌شدند و از گردونه خارج می شدند.»

 

صادقی در ادامه به چگونگی پی‌ریزی شاکلة هنر انقلاب ‌اسلامی پرداخت و افزود: « اما هنر انقلاب اسلامی یک رفتار اجتماعی و مردمی بود که در آن، خود مردم مشروح این مبارزات و ارزش‌هایشان را دنبال می‌کردند؛ ارزش‌هایی بر اساس فطرت، معرفت و طینتشان و برگرفته از دین و قرآن و ارزش‌های معرفتی.

قبل از پیروزی انقلاب، ما هنرِ اجتماعی بدان شکل نداشتیم و اگر هم بود، هنری دولتی، کولاژ مانند و سفارشی از طرف حکومت وقت بود. البته برای پیش‌کسوتان و تلاش‌گران و شارحان هنر ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی که از این امر مهم مراقبت کردند، احترام قائل هستیم و می‌توانیم عنوان کنیم کیفیت کارشان اینقدر برجسته و جهانی بود که در موزه‌های بزرگ دنیا می‌شود از نام پیشکسوتان و پیشگامان هنر ایران یاد کرد.»

 

وی سخنان خود را در مورد هنر اجتماعی، اینگونه ادامه داد: «در هنر اجتماعی کسانی که این متن را روایت کردند، کسانی بودند که ارزش‌های دینی، قرآنی و آرمانی را دنبال می‌کردند و به دنبال مطالبات و مطالعاتی بودند در جهت انسان و آدمیت و برای حقیقتی گام بر می‌داشتند که انسان در پی آن است. حقیقت، مشروحی از معرفت دینی و قرآنی است که معرفتی جهان‌شمول است.

هنرمندان از میان مردم برخاستند و در کنار مردم، از چند سال قبل از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و از 15 خرداد به بعد قرار گرفتند. مردمی که با دست خالی، برای باورهایشان در مقابل قدرت حکومت ستم‌شاهی سینه سپر کردند.»

 

رئیس گروه هنرهای تجسمی فرهنگستان هنر دربارة اهداف و خاستگاه الگوی هنر اجتماعی تصریح کرد: «این هنر اجتماعی از متن مردم آغاز می‌شود و یک تفاوت آشکار و ساختارگرایانه‌ای با سایرهنرهای اجتماعی در دنیا دارد. اگر پژوهشگران و اندیشمندان درست روایت کنند و این سیر هنر تاریخی را در دوران معاصر دنبال کنند، درخواهند یافت که پدیدآورندگان این آثار، جوانانی از میان مردم بودند؛ جوانانی دین‌باور که باورهای اجتماعی را سطر به سطر کار کردند.

هدف غایی و هدف اصلی به وجود آوردن هنر اجتماعی، هنر متعالی، بشری و جهانی بود. وقتی آثار هنرمندان دوران معاصر را نگاه کنید متوجه می شوید که این هنرمندان از فرزندان انقلاب بوده و از میان مردم برخاسته بودند.

قلب این هنرمندان باورمند، هر جا که معصومیت و مظلومیتی در دنیا اتفاق می‌افتد، از فلسطین تا هر گوشه‌ای دیگر از دنیا که انسانی به سلطه کشیده شده و دچار مظلومیت است، تپیده و آثاری را خلق کردند که تنوعشان، تحولی را در هنر اجتماعی به وجود آورده است. تنوعی که در نوع خودش خاص و با خاستگاهی ویژه است.»

 

حبیب‌الله صادقی درخصوص باورهای هنرمندان انقلابی، به بیان خود ادامه داد و خاطرنشان کرد: «باید سیر فکرت، فطرت و باورهای هنرمندان دوران انقلاب‌ اسلامی را نگاه و آنها را نمادشناسی و نشانه‌شناسی کرد. آن‌وقت می‌توانیم ببینیم که باورهای هنرمند انقلاب که نوعی خویشتن‌فرمایی را برای خودش قائل است، از قلب سلیم، باورهای دینی و اهداف متعالی برخاسته است.

خاستگاه هنر انقلاب اسلامی، هنر بشری، انسانی و جهانی است. یعنی هنرمند انقلابی به دنبال یک زبان و بیان خاصی است. وی ملاحظاتی دارد. ارزش‌های اجتماعی را در این کشور می‌شناسد.

همزمان با سیر تحولی که در دوران انقلاب ایجاد می‌شود، هر جایی که با معرفت انقلابی، دینی و آرمانی این آرمان‌جویان مغایرتی بوده، هنرمند انقلاب به‌عنوان یک مخاطب منتقد وارد عمل می‌شود و کار می‌کند.»

 

در ادامه وی به دیدگاه خود دربارة هنر انقلاب پرداخت و افزود: «پروندة هنرِ انقلاب را باید جامع نگاه کرد. با ورق زدن این پرونده، سیرِ تحول و سیرِ بیان و دانشی که هنرمند انقلاب پیدا می‌کند، دیده می‌شود. یک هنرمند دانشجو و جوان می‌آید در کنار مردم و از معرفت، مدنیت، انسانیت و آرمانگری مردم بهره می‌گیرد و آثاری را خلق می‌کند. بنابراین خاستگاه این هنر، هنر جهانی است. هنرمند انقلاب، صورت و زبان و شیوه‌هایی را به کار می‌برد که فطرت و معرفت بشری را دارد و همزمان نقد از درون را هم در دل خود دارد. وی به دنبال یک زایش همزمان است. دچار ایستایی و ماندگاری نیست. وقتی سیر تحولِ تکنیکی هنرمندان انقلاب و نمادشناسی‌هایشان را بررسی ‌کنید، می‌بینید که در نوع خودش بسیار ممتاز و یگانه است.»

 

این مدرس دانشگاه و پژوهشگر در حوزة هنرهای تجسمی معتقد است: هنرمندِ هنرِ اجتماعی، به عنوان کسی از میان مردم است که از باورهای مردم، نمادهایی را می‌گیرد، زبان و بیان را در جهان معاصر شناسایی می‌کند، تکنیک و آرایه‌های بصری خودش را تقویت می‌کند و کیفیت هنرش را افزایش می‌دهد و به دنبال این است که آن نقش ممتاز مردم را که در یک فرایند عظیم شرکت کرده و یک انقلاب عظیم را به وجود آوردند، برجسته نماید و در ادامه فطرت و فکرت مردم را نمادینه و تفسیر کند.

متاسفانه ما کار پژوهشی در رابطه با هنرِ انقلاب به شکل جدی نداریم و در این خصوص تعریف و تبیین درستی صورت نگرفته است. البته به جز چند کتاب که بیشتر یک‌جور چکامه و خلاصه‌ای هستند از حضور آرمانی هنرمندان دوران معاصر، به خصوص هنرمندانی که از انقلاب اسلامی ایران بهره جستند.»

 

حبیب‌الله صادقی در ادامه دربارة ویژگی هنرِ انقلاب اسلامی نسبت به سایر هنرهای انقلابی تاکید کرد: «من هنرِ دوران انقلاب را یک هنرِ فراگیر، جهانی، آرمانی، مصلح و بیانگرانه می‌شناسم و فکر می‌کنم پژوهشگران باید این سیر تحول بیان و زبان را تعریف و تفسیر کنند. معتقدم که آن تلاشی که در رویکرد، در این چهار دهه صورت گرفته است، نتایجش از طریق پژوهش دیده خواهد شد. هنرمندان انقلاب در آثارشان خستگی‌ناپذیری دارند. آنها نقد از درون می‌کنند و بهره‌گیری از این نوع نقد را مدیون قدرت، شجاعت و صلابتی هستند که از برکت فداکاری شارحان انقلاب، یعنی شهدا و مردم نازنین دوران معاصر به دست آمده است. امیدواریم خداوند این تناسب و تعامل را و این فکرت و فطرت را، همواره در قلب و قدم هنرمندان انقلاب نگه دارد.»

 

این هنرمند در ادامه به نقش آثار کاریکاتور خود در برقراری ارتباط با هنرِ عامه و مردمی پرداخت و افزود: در این چند دهه، به عنوان یک نقاش، تصویرگر و کاریکاتوریست، یک بخش جدی از دوران معاصر در این چهل سال پیروزی انقلاب را در مطبوعات کشور مشغول بوده‌ام.

به‌عنوان یک هنرمند نقاش، فکر کردم که زبان طنز، زبانی است که می‌شود در کنار مردم روایت شود. مردم ما یک بیان تغزلی و تاثیری از ادبیات پیدا کردند و همه مفاهیم و مصادیقشان را با زبان سوم و زبان چندم دنبال می‌کنند و به همین دلیل مردم ما بسیار واقف و هوشمند، مسئله‌ها را دنبال می‌کنند.

کاریکاتور و گرافیک به عنوان یک هنرِ اجتماعی از سال 54 و 55 در میان روشنفکران و هنرمندان معاصر و موثر ما راه پیدا کرده بود. اگر پروندة تصویری کاریکاتورم را دنبال کنید، خواهید دید که صفحه 12 و 16 روزنامه اطلاعات در دوران دفاع مقدس، برای من یک سنگر 4 ستونی بود. بنده اتفاقات سیاسی و اجتماعی که در روزنامه‌ها اتفاق می‌افتاد در روایات تصویری همانند کاریکاتور و پوستر ارائه می‌دادم. همان تعهد اجتماعی بود که همواره در کنار مردم بر خودم احساس می‌کردم.»

 

وی در همین زمینه یادآور شد: «ما نباید ابزار هنر انقلاب را بخش‌بندی کنیم. کاریکاتور یکی از جلوه‌های مردمی هنرِ انقلاب اسلامی است و ما نمی‌توانیم نقشی را که گرافیک، نقاشی، مجسمه‌سازی و تصویرسازی در دوران معاصر دنبال می‌کند نادیده بگیریم. اما باید گفت یکی از بازوهای قوی و مستحکمی که همگام با دورانِ انقلاب و ارزش‌های انقلاب حرکت کرد، گرافیک و کاریکاتور بود.»

 

حبیب‌الله صادقی دربارة اهمیت جایگاه نقاشی دیواری، پس از وقوع انقلاب ‌اسلامی تاکنون، به ارائه توضیحاتی پرداخت و گفت: «برای درک اهمیت این مورد ما باید مجموعه نقاشی دیواری را در هنر یونانی، رومی و اسلامی دنبال کنیم. هنر فیگوراتیو و متعین در هنر هلنی و یونانی اتفاق می‌افتد. این هنر اما در جهان اندیشه اسلامی، کیفیتی رمزی‌تر، تعاملی‌تر و آبستره‌ای دارد. حتی در تکنیک نیز فاصله‌هایی ملموس مشاهده می‌شود.

عمده‌ترین مظهریت این اتفاق در هنرِ اجتماعی، احترام به ساحت مردم، حضور مردم و قهرمان‌های مردم، یعنی شهدا، است.

جریان هنرِ نقاشی دیواری، یک اتفاق میمون و مبارک است که در جای خودش باید مورد توجه قرار گیرد. شأن هنرِ اجتماعی ما با شأنی که در کشورهای سوسیالیتی و مارکسیستی دنبال می‌شود، تفاوت‌هایی آشکار دارد. جهان زیبایی‌شناسانه مردم ما با آن رفتار تحکم‌آمیز فاصله‌ای چشمگیر دارد. این خویشتن‌فرمایی و توجه زیباشناسانه‌ای که در پالت هنرمندان نقاشی دیواری ما وجود دارد، بسیار مبارک و شایان توجه است.»

 

وی در پایان سخنان خود، رمزِ ماندگاری هنرِ انقلاب اسلامی ایران را در طی چهاردهه چنین بیان کرد: «یکی اینکه هنرمند انقلاب، هنرمندی دین‌باور است که داعیة خط راه دینی، قرآنی و بشری را دنبال می‌کند. هنرمند انقلاب هنرمندی است که با مردم و در کنار مردم، تجلیات و خاستگاه‌های معرفتی مردم را روایت می‌کند و بر اساس حکمت، به دنبال زبان و بیان جدید برای آزادی و صلح بشری تلاش کند.

بنابراین هنرمندی که این جامعیت و فراگیری را در کارهایش دنبال می‌کند باید مقام و منزلت، مؤثر بودن و معاصر بودن را بشناسد و همچنین زبان و بیان جدید را بداند. هر انسانی که صفت هنرمند را دارد، یک هویت و آزادگی را همراه خود دارد. همه هنرمندان در جهان، عضو یک خانواده هستند. باید همواره با رویکرد جهانی شدن، اهل تعامل باشیم. راه مصلحانه و اصلاح بشری و منزلت انسانی را در جریان اتفاقاتی که در دنیا می افتد مد نظر قرار دهیم. هنرمند باید دل در گرو ارزش‌های بشری داشته باشد و با ابناء بشر بتواند یک حس انسانی و عاشقانه با ملاطفت پایدار برقرار نماید و همواره ارزش‌های بشری را در کارش دنبال کند.»

 

 
 
 

زمان انتشار: چهارشنبه ٢٠ فروردين ١٣٩٩ - ١٣:٤٤ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




کلیه حقوق متعلق به این پورتال برای فرهنگستان هنر محفوظ است.