سلسله یادداشتهایی با عنوان «قدرت نرم و دیپلماسی هنر» از دکتر میثم یزدی منتشر میشود که بخش نخست آن «قدرت نرم زیبا(1)» نام دارد.
میثم یزدی
مفهوم و آناتومی «قدرت» هرچند بهعنوان مباحثی بحثبرانگیز در حوزههای مختلف علوم انسانی، همچون علوم سیاسی، روابط بینالملل، جامعهشناسی، مدیریت، فلسفه و روانشناسی، مورد مداقه و تحلیل قرار گرفته است، در هنر و زیباییشناسی کمتر خوانش و بررسی شده است. قدرت زیبایی و هنر، هنرمند، آثار هنری و دیگر بازیگران دنیای هنر در شکلدهی به تأثیرات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی، خصوصاً روابط بینالملل و دیپلماسی عمومی، بسیار قابل توجه است. زیستبوم هنر بهعنوان رکنی مهم در دیپلماسی عمومی و قدرت نرم جوامع شناخته شده است و
قدرتهای جهانی به بهترین نحو از آن برای تحقق اهداف خود بهره بردهاند. هنر میتواند در ارائه تصویری زیبا و قدرتمند از فرهنگ و تمدنی اصیل و تنومند، همچون تمدن ایرانیاسلامی، بهمنظور دستیابی به اهداف دیپلماتیک و ارزشمدار در گستره تعاملات جهانی، کلیدیترین نقش را بازی کند. این نوشتار نخستین گام است از سلسله یادداشتهایی در حوزه «قدرت نرم و دیپلماسی هنر» و همچنین قابلیتهای ارتباطی و اجتماعی آن در قرن 21.
اندیشمندان متعددی برای تعریف قدرت و ارائه تصویری جامع از آن تلاش کردهاند. فیلسوف شهیر انگلیسی، برتراند راسل، نقش قدرت در علوم اجتماعی را با محوریت مفهوم انرژی در فیزیک مقایسه و معادل کرد. عدهای آن را توانایی ایجاد تغییر و یا مقاومت در برابر آن تعریف کردهاند.[1] در حوزه علوم سیاسی و اجتماعی، نگرش مدرن در باب قدرت با هابز شکل گرفت و پیش از این دوره، ماکیاولی با بهرهگیری از مفاهیم «سازمان» و «استراتژی» منظری جدید از قدرت عرضه کرد. ماکیاولی است که قدرت را از حاکمیت جدا میکند و آن را شاخصههایی میداند که باعث کسب و اسقرار حاکمیت میشود. در این مسیر، هگل قدرت را واسطهای دیالکتیکیــتاریخی تلقی و شمایی فلسفی از آن ارائه میکند.[2] در حوزه جامعهشناسی، وبر قدرت را امکان تحمیل اراده یک فرد بر رفتار دیگران میداند، و پارسونز آن را قابلیت تعمیمیافته براى تضمین اجراى تعهدات الزامآور واحدهایى در نظام سازمان جمعى[3]. لاسول معتقد است قدرتْ مشارکت در تصمیمگیری و رابطه میانفردی است. مک آیور قدرت را توانایی تمرکز، تنظیم یا هدایت رفتار اشخاص یا کارها قلمداد میکند. والتر جونز در باب کارکرد قدرت در صحنه بینالملل، آن را توانایی یک بازیگر بینالمللی در استفاده از منابع محسوس و نامحسوس و امکانات برای تحت تأثیر قراردادن نتایج رویدادهای بینالمللی در جهت خواستهای خود تعریف میکند. در مجموع میتوان قدرت را «توانایی فکری و علمی برای ایجاد شرایط و نتایج مطلوب از مسیر مهار، کنترل [و جذب] مؤثر دیگران از طریق ابزارهای متنوع و گوناگون دانست».[4]
قدرت به دو دسته نرم و سخت تقسیم میشود. پیشمتن این تفکیک قدرت به دو رخ سخت و نرم در حوزه علوم سیاسی به مقاله باشراخ و بَرَتز تحت عنوان «دو رخ قدرت» باز میگردد که در مجله مرور علوم سیاسی آمریکایی در سال 1962م منتشر شد.[5] جوزف نای با بهرهگیری از این تفکیکِ صُوَرِ قدرت، مفهوم قدرت نرم را وضع و آن را «تأثیرگذاری غیرمستقیم در دیگران همراه با رضایتمندی» تعریف میکند. نای اعلام میکند که قدرت سخت بهواسطه اجبار و القا، و قدرت نرم از مسیر تنظیم روابط و جذابیت اهداف خود را محقق میکند. سوژهها در مواجهه با قدرت سخت یا نرم مقاومت میکنند ولی این مقاومتها مستقیم یا غیرمستقیماند؛ مگر آنکه مجبور شوند یا قدرتِ فاعل جذابیتی برای آنها داشته باشد. قدرت، بهواسطه چیرگی و یا بهواسطه همراهی، تأثیر خود را درسوژههای مربوط اِعمال میکند و میتواند در ایجاد زمینهای آزاد بهصورت متقارن (جذابیت و القا) و یا نامتقارن (اجبار و تنظیم) ظاهر شود. ماتریکس و جایگاه هر کدام از گونههای قدرت و ویژگیهای مطرحشده در نمودار زیر نمایان است:
آنچه قدرت نرم را از قدرت سخت متمایز میکند برانگیختن حس داوطلبی در سوژهها و تأثیر غیرمستقیم در آنهاست. این قدرت ساختار خود را بر پایه «منطق جذابیت» بنا مینهد و از اینرو میتواند سوژهها را جذب و اقناع کند و به آنها برنامه کنشگرانه دهد. در مقابل، قدرت سخت با ابزارهایی چون اجبار، تهدید، تحریم و یا ارائه پاداش سعی میکند به اهداف خود دست یابد. پروفسور ووــوینگ در تلاش خود برای ارائه طرحی از یک تئوری قدرت نرم به همراه جوزف نای (2019)[6] میان سه گونه از این قدرت تمایز قائل میشود:
- قدرت «لطیف» که بر پایه ارزشهای اخلاقی حول محور مهر و مهربانی شکل میگیرد؛
- قدرت «درخشان» که برساخته ارزشهای مبتنی بر صلاحیت و شایستگی است؛
- قدرت «زیبا» که تعهد به ارزشها و باورها، و یا به عبارتی فرهنگ، برسازنده آن است.
شناخت صحیح گونههای قدرت نرم، خصوصاً قدرت زیبا، به سیاستگذاریهای نافذ و تأثیرگذار و همچنین تسریع در مذاکرات و دستیابی سریعتر به نتیجه مطلوب منجر میشود. در حالی که عدم شناخت قدرت نرمِ فرهنگ، اخلاق و هنر، انتخابهای ضعیفی از سیاستگذاری، هدررفت منابع و سرمایههای اجتماعی، و تحویلدادن میدان رقابت به دیگر صاحبان و مدعیان قدرت نرم را به دنبال دارد.
جوزف نای اعلام میدارد که قدرت نرم با استفاده از ابزارهایی چون فرهنگ، آرمان و یا ارزشهای اخلاقی بهصورت غیرمستقیم در منافع و رفتارهای دیگر کشورها تأثیرگذار است. او در کتاب آینده قدرت (2011) منابع قدرت نرم را نهادها، ایدهها، ارزشها، فرهنگ (در جاهایی که برای دیگران جذاب است)، مشروعیت سیاسی، و سیاستهای خارجی اعلام میکند. منابع قدرت سخت، همچون نهادهای نظامی و مالی، نیز چنانچه در قالب رمزگان و بافت مذکور خود را بازآرایی و عرضه کنند، میتوانند بهعنوان منبع قدرت نرم مورد بهرهبرداری صاحبان قدرت باشند. مشارکت ارتش و سپاه در ارائه خدمات امدادی در جریان بحرانهای طبیعی، تصویری نرم، متعهد، مهربان و مقتدر به این نیروی سخت میبخشد. مشارکت پلیس در تولید فیلم وآثار نمایشی تصویری هدفمندتر از لایههای نرم این قدرت سخت به نمایش میگذارد. همچنین رشد قدرت مالی و تجاری کشورها و بهرهگیری از شیوههای نوین، هوشمند و مبتنی بر فضای سایبر در اقتصاد وتجارت، بهعنوان قدرتی سخت، در ارتقای قدرت نرم و تأثیر فرهنگی و ارزشی کشورها بیشک بسیار مؤثر است.
فرهنگ، بهعنوان یکی از منابع زیرساختی قدرت نرم، خود از عناصری چون آیینها، سنتها، هنر، اخلاق، سبک زندگی، آموزش و نظایر آن تشکیل شده است. جوزف نای بعضی از ابعاد فرهنگ را انسانی و جهانی، بعضی را ملی و بعضی را متعلق به طبقات اجتماعی و یا گروههای کوچک میداند. در این میان، هنر بیشک قلب تپنده و تماشاگه فرهنگ است و بهعنوان منبعی بسیار مهم در تحقق اهداف قدرت نرم شناخته میشود. به عبارتی دیگر، عناصر برسازنده دنیای هنر، همچون هنرمند، اثر هنری، مخاطب، منتقد، نشرِ هنر و دیگر بازیگران و دروازهبانان هنری، همچون مدیران موزهها، گالریها، منتقدان، مجموعهداران، نمایشگاهگردانها (کیوریتورها)، مدرسان و دیگر کنشگران، میتوانند نقشی بسیار مهم در تحقق اهداف دیپلماسی فرهنگی و ارتقای قدرت نرم کشور از مسیر هنر بازی کنند.
بیشک فرهنگ و هنر ایرانزمین منابع قدرتمندیاند برای عرضه قدرت نرم ایران در روابط دیپلماتیک و ارائه چهرهای قدرتمند و زیبا و غیرقابل انکار در فرهنگ و سیاست روز جهانی. از آن میان میتوان نمونههایی برجسته را برشمرد: سینماگران بزرگ ایران، نظیر استادان طراز اول این صنعتهنر، همچون مجید مجیدی، اصغر فرهادی و عباس کیارستمی؛ آثار فاخر استاد فرشچیان و دیگر استادان نگارگری که بهعنوان میراث زنده بشری یونسکو شناخته شده و آثارشان در حرم امامان شیعیان، گنجینهها و موزههای مطرح جهانی نگهداری میشود؛ استادانی همچون امیرخانی و موسویجزایری و احصایی در خوشنویسی و نقاشیخط معاصر ایرانی؛ معماری فاخر و شهرسازی بیبدیل ایرانی در دورههای مختلف، خصوصاً دوره صفوی؛ موسیقی سنتی ایرانی که بر شانههای فارابی، معلم ثانی، نظام موسیقایی خود را استوار کرده است؛ تمدن کهن و میراث فرهنگی ایرانی که در زمره آثار میراث بشریاند؛ و هنرمندان معاصری که آثارشان در نمایشگاهها و حتی در سطح شهرهای بزرگ داخلی و خارجی (همچون نمایشگاه ایران حماسی در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن 2021) جلوهای متفاوت به آن شهر بخشیده است.
شناخت این منابع قدرت نرم فرهنگی و اثربخشی هر کدام، از حلقه متخصصان گرفته تا گستره جامعه جهانی، میتواند مسئولان حوزه دیپلماتیک را در دستیابی به اهداف خود در مذاکرات سیاسی به پیش اندازد. افزون بر آن، هر کدام از کنشگران و علاقهمندان هنر میتوانند بهعنوان دیپلمات ایرانی تصویری درست از فرهنگ و تمدن ایرانی ارائه دهند. هنر قدرت نرم زیبایی است که با تأثیر در مخاطب و لمس قوه ذوق و احساس او بر جان دل مینشیند و مسحور میکند. بهعبارتی دیگر، هنر ایرانی کیمیاگری است بر بنیان ذوق و زیبایی که میتواند خاک سرد روابط دیپلماتیک را به طلای ارزشمند و سودمند دوجانبه و گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی در سراسر جهان مبدل کند.
[1]نای، جوزف، 1398، آینده قدرت، ترجمه محمد حیدری و آرش فرزاد، تهران: فرزانروز ، ص 18 و 20.
[2]رهبری، مهدی، 1388، معرفت و قدرت معمای هویت، تهران: کویر، صص 100ـ104.
[3]لوکس، استیون، 1370، قدرت فرّ انسانى یا شرّ شیطانى، ترجمه فرهنگ رجایى، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، ص 147 و 148.
[4]ملکزاده محمد، 1399، قدرت نرم در روابط بینالملل، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ص 42.
[5]Bachrach, Peter and Baratz,Morton S. "Two Faces of Power", in American Political Science Review, Vol 56, No. 4, 1962, pp 947-952.
[6]Vuving,Alexander L. "The Logic of Attraction: Outline of A Theory of Soft Power".2019,inSSRN Electronic Journal