برای اسیران غربت پای در زنجیر نزد دوستان ، به که با بیگانگان در بوستان ، زندگی کوتاه است ، بجنبید ، برگردید . باز هوای وطنم ، وطنم آرزوست
برای اسیران غربت پای در زنجیر نزد دوستان ، به که با بیگانگان در بوستان ، زندگی کوتاه است ، بجنبید ، برگردید . باز هوای وطنم ، وطنم آرزوست
وقتی که دوربین رو تو زوم میشه نه بهـار میشـه نه خزون میشــه
گم شدن از خود کار آدم نیسـت کو خودت همخون نگو یادم نیست
تو بودی روزي روزگاری بود گل و گلـزاری گلعـــذاری بود
چشـاشـون نرگس زلفـــاشـــون سنبـــل پسراشون سرو دختراشــون گل
اینا تو خونه اونا تو کوچه باغ آلبـــالو باغ آلوچـــــه
امشب مهتاب فردا عیــد میشــه شب سحر میشـه شب سپیـد میشـه
اونجا که هستی نه سحر میشه نه اذون میشه اصلاً تو نوروز کی خزون میشه
دلت عاشورا تو سرت کوفه است رو سرت برف میگی شکوفه است
یا حروم میشی یا تموم میشی بگو چی میگی خوب کدوم میشی
من میگم برگرد حیفه حیفی مَرد بمیری اونجا روی سُرخِت زرد
|