نویسنده کتاب «تأثیر ادبیات مکتوب ایران بر مجالس شبیهخوانی» با تأکید بر اینکه تلهتئاتر را نمیشود تئاتر دانست بلکه باید آن را قالبی جدید یا متفاوت فرض کرد، معتقد است که میشود تلهتعزیه هم در بوته محک و تجربه گذاشته شود.
محسن بوالحسنی
خبرنگار
تجربه زندگی ایرانیها با کرونا تقریباً یکسالونیم طول کشیده و در این مدت، بخشهای مختلف زندگی دستخوش تغییرات فراوانی شده که شاید کسی آن را به این شکل تجربه نکرده بود. در حوزههای فرهنگی و هنری هم وضع به همین شکل پیش رفته و طبیعی است وقتی اجتماع خطرناک شناخته شود و باعث انتقال و گسترش زنجیره ابتلا، هنرهای نمایشی هم که استوار بر اجتماع و تعامل با تماشاگر هستند از تعطیلی مصون نخواهند ماند. طی سالیان گذشته، در ایام محرم، گوشهوکنار هر شهری نمایشهای آیینی سنتی برپا بود و بهعنوان مثال تعزیه و تعزیهگردانها و مجلسخوانها در این ایام، راوی مصایب امام حسین(ع) و یارانش بودند و تعزیه، محفل سوگواری به شیوه هنرمندانهاش بود و حالا کرونا این محفل را هم تقریباً به تعطیلی کشانده و توصیه به برگزار نکردن آن هم در پیک پنجم وجود دارد.
محمدحسین ناصربخت استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه نمایشهای آیینی سنتی در گفتوگو با «ایران» ضمن توجه دادن اهالی هنر به اهمیت کسب تجربه در این حوزه، از چگونگی استفاده از محدودیتها، برای کسب این تجربهها میگوید. او در پاسخ به این سؤال که «آیا تعزیه و بهصورت کلی نمایشهای سنتی و آیینی ظرفیت پذیرش تجربههای جدید را دارند یا خیر؟» میگوید: «هر قالب و شکل هنری این امکان را در خود دارد که تجربههای جدیدی را به محک تجربه بگذارد و خود قالب و شکل تعزیه هم، همانطور که تاریخ نشان داده کاملاً آمادگی دارد که در آن موضوعات مختلف تجربهگرا باشد. همچنان که بعد از تکیه دولت، مجالس تنوع پیدا میکنند. پس این ظرفیت توسعه و تحول در تعزیه وجود دارد و حتی امکان نگاههای جدید داشتن به مضامین قدیمی امکان طبعآزمایی و تجربه دارد. برای اینکه این اتفاق صورت بگیرد باید شرایطی مهیا شود و حمایتهایی صورت بگیرد و امروزه هم در برخی جشنوارهها مثل جشنواره نمایشهایش آیینی سنتی ما شاهد این تجربهها در متن و اجرا هستیم و مثلاً در بخش مجالس طبعآزمایی ها هنرمندان سراغ متونی مثل شاهنامه میروند و از این آثار الهام میگیرند و حتی بعضی تئاتریها در نسلهای مختلف از استاد بیضایی گرفته تا رحمانیان و اصغر دشتی از این قالب در نمایشهای خود استفاده کردهاند.»
او درباره وضعیت اجرا و امکانها و تجربههایی که در دوران کرونا میتوان به آنها رجوع کرد یا محک زد، میگوید: «اساساً هنر نمایش و بخصوص نمایشهای سنتی آیینی مثل تعزیه برپایه تعامل با تماشاگر استوار شدهاند و در شرایط کرونایی که امروز با آن دست بهگریبان هستیم و باید پروتکلهای بهداشتی و فاصلههای اجتماعی رعایت شوند، این مهم تقریباً دور از دسترس قرار گرفته است. در این شرایط، مسلماً سلامتی تماشاگرها در درجه اول اهمیت قرار دارد و نمیشود آن را نادیده گرفت و کسی هم نمیتواند پیشنهاد کند که حتماً اجرا را به همان شکل آیینی انجام دهید.
همانطور که همه میبینند و میدانند حتی آیینهای عزاداری ماه محرم هم بههمین دلیل محدود شده است چون این تأکید دین ماست که در هر شرایطی اول جان آدمیزاد و حفظ آن مهم است و سپس برگزاری آیینهای مذهبی.» این استاد دانشگاه معتقد است که «این اما موقت است و میگذرد و امیدواریم سال آینده چنین محدودیتی نداشته باشیم و فعلاً مجبور هستیم تن بدهیم که به شکل ایدهآل برگزار نشود.»
ناصربخت در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره چگونگی جبران این کمبود میگوید: «برای جبران این مسأله میتوان کارهای مثمر بسیاری انجام داد. مثلاً میشود با ضبط و پخش مجالس تعزیه از طریق رسانهها این کمبود را جبران کرد اگر چه بهدلایلی که گفتیم این ایدهآل نیست اما کاری است که میتوان در چنین شرایط خاصی انجام داد و با یک تیر به اصطلاح دو هدف را نشانه گرفت و هم غذای فرهنگی جامعه را تأمین کرد و هم آثار فاخر و استانداردی که در این حوزه تولید شدهاند را برای امروزیها و آیندگان ثبت و ضبط و آرشیو کرد.» او پاسخ خود را اینطور تشریح میکند که «همانطور که گفتیم امکانپذیر نیست که هنری زنده مثل نمایش را به رسانه دیگر برد و به اصطلاح وقتی دچار فیلمبرداری و ثبت میشود از حیات خود به شکل اصیل، جدا میشود اما چارهای نیست و این کاری است که در چنین شرایطی میتوان انجام داد. بنابراین دیر یا زود از این دورهگذار عبور خواهیم کرد اما از این فرصتها اینگونه میشود استفاده کرد. زندگی امروز ما و کرونا باعث شد که ما بسیاری از ایدهآلهای زندگی خود را کنار بگذاریم و این هم بخشی از همین ایدهآلهای زندگی است که باید حداقل فعلاً و تا کم شدن سایه این ویروس آن را بپذیریم. این اتفاقی است که در برهههای مختلف تاریخی افتاده است و بحرانهایی آمده و رفتهاند و مردم پس از این بحرانها، دوباره به شکل گذشته زندگی خود برگشته و زندگی را از سر گرفتهاند و ما بههمان حالت طبیعی برمیگردیم و نوآوریها را در در قاب و قالب صحیح انجام میدهیم.»
نویسنده کتاب «تأثیر ادبیات مکتوب ایران بر مجالس شبیهخوانی» با تأکید بر اینکه تلهتئاتر را نمیشود تئاتر دانست بلکه باید آن را قالبی جدید یا متفاوت فرض کرد، معتقد است که میشود تلهتعزیه هم در بوته محک و تجربه گذاشته شود. او میگوید: «این دوران فرصتی را به ما داد تا تجربههایمان را ثبت و ضبط کنیم و این کاری است که در گذشته باید انجام میشده و نشده است. صداوسیما میتوانست بهطور جدی برای ضبط تعزیهها اقدام کند تا امروز چیزی مثل تلهتئاتر داشته باشیم که اگر چه به دلایلی که در ابتدا ذکر شد تئاتر نیست اما در شرایط اینچنینی میتواند بخشی از کمبودها را جبران کند. این قالبهای جدید حداقل میتواند باعث آشنایی مخاطب با این گونه هنر شود، ضمن اینکه میتواند در این روزها و علیالخصوص دهه محرم، برنامههای مستندی در رسانه ملی ساخته شود و کارشناسان این حوزه بیایند و درباره نمایشهای آیینی سنتی حرف بزنند تا مردم بیشتر با این حوزه آشنا شوند؛ حوزهای که سالیان درازی است با آن الفت دارند و به دلایلی از آن دور ماندهاند.»