نشست پنجم از سلسله نشستهای «معماری معاصر مساجد» با عنوان «بررسي و تحليل تجارب، رويكردها و نظريات مرتبط با معماري معاصر مساجد» در فرهنگستان هنر برگزار شد.
نشست پنجم از سلسله نشستهای «معماری معاصر مساجد» با عنوان «بررسي و تحليل تجارب، رويكردها و نظريات مرتبط با معماري معاصر مساجد» در فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش روابطعمومی فرهنگستان هنر، گروه معماری و شهرسازی فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران، پنجمین نشست از سلسله نشستهای «معماری معاصر مساجد» را یکشنبه 8 دی 1398، برگزار کرد.
این نشست با هدف بررسي و تحليل تجارب، رويكردها و نظريات مرتبط با معماري مساجد، بهعنوان يكي از كليديترين عناصر سازنده شهر ايرانيـاسلامي، همانديشي با صاحبنظران، و در نهايت تدوين سندي راهنما جهت ارائه به شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران، با دبیری محمدسعید ایزدی برگزار شد. در این نشست، حميد عرفانيان با موضوع «معرفي تجارب و اصول طراحي معماري معاصر مسجد» و افشين اخلاصپور با موضوع «تمایز نقد معماری شهر امروز ما به بهانه یک مسجد معاصر» به سخنرانی پرداختند.
در ابتدای این نشست محمدسعید ایزدی، دبیر نشست، توضیحی درباره نشستهای پیشین داد. سپس حمید عرفانیان، نخستین سخنران نشست، سخنرانی خود را با موضوع «معرفي تجارب و اصول طراحي معماري معاصر مسجد» با نمایش تصاویری، اینگونه آغاز کرد: نخست اینکه اگر شاخصههای معماری ایرانی را بخواهیم دستهبندی کنیم، این شاخصهها رویکردی حلالمسئلهای دارند. دوم، احترام معماری ایرانی به زمان و مکان پروژهها و استفاده از ظرفیتهای آن است. سوم، معماری ایرانی همیشه دنبال ارتباطی با پروژه و محیط طبیعی و مصنوع اطرافش است. چهارم، راهحل معمارانه با جریان زندگی مردم و بهرهبرداران آن انطباق دارد؛ چه از لحاظ کارکردی و چه از لحاظ منظر و کالبد مادی.
اساساً اصالت و درستی راهحلهای معمارانه، تنها مُعرّف حضور معماران دانا در این پروژههاست. معماران خود را در پروژهها نمیدیدند، بلکه مردم و بهرهبرداری را در پروژهها میدیدند. در واقع خودخواهی شخصی معماران در این پروژهها دیده نمیشود و همه اینها ریشه در معماری ایرانی دارد.
او در ادامه سخنان خود با اشاره به ابزارهای معماری ایرانی گفت: از آنجایی که معماران با مادّه سروکار دارند، دنبال ابزار میگشتند. ابزارهای معماران ایرانی دو نوع بوده است؛ ابزارهای فضایی و ابزارهای اجرایی.
در حوزه ابزارهای فضایی، معماران ایرانی از سیالیّتِ فضا، پیوستگی فضا، داشتن سلسله مراتب، تباین، سادگی، خوانایی، پویایی، تداوم، فروتنی، هماهنگی با طبیعت و... بهره میبردند. ابزارهای اجرایی معماران ایرانی نیز هندسه و هندسهمندی، نور، طبیعت، تکنیک و فناوری بوده است.
در گذشته تناسبات معماری ما مبنای هندسی داشته و الان تناسبات ما عددی و جبری است. انتخاب استفاده از مبانی هندسی و جبری، مهمترین استراتژی معماری در تعریف خوشافتادگیِ بناست. عرفانیان با نگاهی به رابطه معنا و صورت در معماری ایرانی گفت: رابطه صورت و معنا چالشی بسیار جدی بین معماران و کارفرمایان است. از نظر من هیچ ارتباطی بین صورت و معنا در پروژههای مادی وجود ندارد؛ بهخصوص مساجد. تمامی ارتباط مفروض بین صورت و معنا صرفاً نامگذاری و قراردادی ذهنی است که برای آن ایجاد کردهایم. اما علت چیست؟ هندسه دنیای ماده را زمان و مکان شکل میدهد و دنیای معنا را لامکانی و لازمانی؛ این دو قابل جمع نیستند. فقط از راه قرارداد میتوانیم اینها را با هم مرتبط کنیم.
ذات و جوهره دنیای مادی تغییر و تحول است. اصل حکمت متعالیه ملاصدرا بر این موضوع شکل گرفته است. از نظر او جهان مادی یک حرکت است و هیچ ثبوت و ایستایی در پدیدههای مادی وجود ندارد. همچنین هیچ درک ثابتی نیز از مفاهیم غیرمادی وجود ندارد.
افشين اخلاصپور با موضوع «تمایز نقد معماری شهر امروز ما به بهانه یک مسجد معاصر» سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: بحث من از دو بخش شکل گرفته است؛ بخش اول، تجربه شخصی من از مساجد محلی، و بخش دوم، درک من از معماری امروز و مسجد معاصر. تجربه شخصی من سه بخش دارد؛ تجربه نیمه اول دهه هفتاد خورشیدی، تجربه نیمه اول دهه هشتاد خورشیدی، و سومین تجربه نیمه اول دهه نود خورشیدی است.
تجربه نخست، جایی است که بحث مساجد دولتساخت یا وزارتخانه دولتیساخت مطرح میشود. در پایان دهه هفتاد خورشیدی، سازماندهی انگیزه و موضوع و تهیه زمین را دولت انجام داد. رویکرد کار به شکل کمیتهای فنی بود که هم سازوکار، حکومتی و دولتی بود و هم طراح، از همان کانال دولت انتخاب میشد. در این دوره بیش از پنجاه مسجد ساخته شد که از دید دستاورد نهایی معماری، تجربهای ناموفق بود. شاید به این دلیل که حمایت به شکل بودجه و نظارت، به نقطه آخر نرسید.
تجربه دوم که در نیمه اول دهه هشتاد خورشیدی است، بازسازی بم است که در مقایسه با تجربه اول، تا 90درصد محقق شد و تجربهای موفق بود؛ زیرا با اینکه همان فاکتورهای سازماندهی دولتساخت تجربه اول را دارد، اما به دلیل نظارت دولت تا نقطه پایان، تجربهای موفق بود. دولت در فقدان طرحهای مصوب جامع و تحصیلی، حمایتی بیکران داشت و برای شهر بم نوعی طرح سهبعدی آماده میکرد که برای بهثمررسیدن طرحهای معماری این شهر راهبردی شد.
تجربه سوم که مربوط به شروع دهه نود خورشیدی است، درباره مسجدی در فاصله چندکیلومتری در شرق شهر تهران است؛ مسجد بابالمراد. این مسجد بهظاهر هیئتامنایی باسابقه و ریشهدار داشت و گمان میرفت که انتخاب طرح آن، سفارششده نباشد، اما مرور زمان نشان داد که این مسجد نیز مانند تجربههای اول و دوم در جریان دخالت دولت قرار گرفت و ساخت آن دچار گذر زمان شد.
او در ادامه از درک خود از معماری مساجد معاصر سخن گفت که شرح کامل این سخنان و نیز تصاویر آن، متعاقباً در نشریه سفیر هنر منتشر خواهد شد.
این نشست با پرسش و پاسخ حاضران به کار خود پایان داد.