مراسم تشییع استاد علیاصغر بیانی با حضور گستره اهالی فرهنگ و هنر و خانواده ایشان در موسسه فرهنگی هنری صبای فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش روابطعمومی فرهنگستان هنر، مراسم تشییع استاد فروتن و وارسته، هنرمند عرصه موسیقی، زندهیاد علیاصغر بیانی صبح دوشنبه 14 بهمن 1398، با حضور علاقهمندان، هنرمندان، شاگردان و خانواده استاد، تا خانه ابدی برگزار شد.
در این مراسم علیرضا اسماعیلی، حسامالدین سراج، شاهین فرهت، داوود گنجهای، داریوش طلایی، حمیدرضا نوربخش، اکبر عالمی، حبیب درخشانی، علیاکبر شکارچی، حسن بلخاری، محمود دعایی، محمدعلی رجبی، محمد رجبی، بهمن نامورمطلق، اسماعیل بنیاردلان، محمد خزایی، احمد صدری، کاوه خورابه، علیرضا قاسمخان، ایرج اسکندری، هومان اسعدی، شهرام صارمی، فاضل جمشیدی، بابک خضرایی، محمدسعید شریفیان، ابوالقاسم خوشرو، علی ثابتنیا، و جمعی از مدیران فرهنگستان هنر نیز حضور داشتند.
در ابتدای این مراسم علیرضا اسماعیلی، سرپرست فرهنگستان هنر، به ایراد سخنانی درباره استاد بیانی پرداخت و گفت: با کمال تأسف و تألم ضایعه درگذشت هنرمند گرانمایه، استاد علی بیانی عزیز را خدمت جامعه هنری، بهویژه هنرمندان حوزه موسیقی مقامی کشورمان، خانواده محترم استاد، برادر ارجمند و هنرمندشان، جناب آقای پرویز بیانی، و شما دوستداران هنر تسلیت عرض میکنم و از درگاه خداوند متعال برای ایشان رحمت واسعه الهی و برای خانواده محترمشان صبر جمیل و جزیل خواستاریم.
او ادامه داد: بسیار متأسفیم که امروز در غم ازدستدادن استاد بیانی به سوگ نشستهایم. غم ما در فرهنگستان هنر سنگینتر است؛ چون ما سالها در فرهنگستان هنر همکار و همراه بودیم. استاد بیانی هنرمندی اخلاقمدار بود که رابطهای صمیمانه و دوستانه با همکاران داشت و تقریباً از زمان تأسیس فرهنگستان هنر، برنامهای در حوزه موسیقی نبود که بی حضور مؤثر و پررنگ ایشان برگزار شده باشد. عضویت گروههای سنتی و موسیقی فرهنگستان، مسئولیت معاونت هنری و دبیری و عضویت برنامههای مختلفی همچون همایشهای عبدالقادر مراغهای، فارابی و موسیقی مکتب اصفهان از جمله برنامههایی بود که شاهد حضور ایشان بودیم.
اسماعیلی افزود: استاد بیانی هنرمندی عارف بود که بهواسطه اینکه عنصرهای مختلف، از جمله موسیقی، نقاشی و ادبیات را آموخته و تجربه کرده بود، با هنر و زیبایی انس و الفتی ویژه داشت و این زیبایی با سرشت ایشان آمیخته بود. او دارای روحی لطیف، آرام و زیبا بود و همه را به سوی خودش جذب میکرد و از هیچکس کینه به دل نداشت.
استاد بیانی بهشدت پایبند به سنتهای فرهنگی کشور عزیزمان ایران بود. به موسیقی معرفت کامل داشت و آن را با همه پیوستها و پیوستگیهایش میشناخت. دغدغه اصلی او حفظ و حراست از موسیقی اصیل ایرانی بود و در آن اهتمامی ویژه داشت. به دلیل خصلت معلمیای که داشت، شاگردان بسیاری را تربیت کرد و از این طریق به موسیقی اصیل ایرانی ادای دین کرد و إنشاءلله این شاگران ادامهدهنده راه او خواهند بود.
داریوش طلایی، عضو گروه موسیقی فرهنگستان هنر، سخنران بعدی مراسم بود و سخنان خود را با شعری از مولوی شروع کرد:
ما ز بالاییم و بالا میرویم / ما ز دریاییم و دریا میرویم
ما از آنجا و از اینجا نیستیم / ما ز بیجاییم و بیجا میرویم
او گفت: کسانی که استاد بیانی را میشناختند، میدانستند که ایشان عارفی بودند که ابعاد زندگی را با دیدی عارفانه مینگریستند و به دنبال ریشههای معنوی هنرهای سنتی بودند و در تمام عمر پربارشان در پی انتقال جنبههای مختلف هنر به نسلهای دیگر بودند. بیشتر در باب موسیقی فعال بودند، اما در نگارگری و خطاطی و باقی جنبهها نیز فعالیت داشتند.
پس از سخنرانی استاد طلایی، نماهنگی درباره استاد بیانی با صدا و شعرخوانی ایشان پخش شد.
حسامالدین سراج، موسیقیدان و هنرمند باسابقه کشورمان نیز ضمن خواندن ابیاتی در سوگ استاد بیانی، اینگونه به ایراد سخن پرداخت:
رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل / از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل
از استاد بیانی شناختی سیساله دارم. او چند ویژگی داشت؛ یکی اینکه همیشه رو به حقیقت داشت و از خودنمایی پرهیز میکرد و در عین حال در کار خود بسیار استاد بود. به حقیقت و باطن موسیقی نظر داشت و همیشه هنرجویان ایشان به جهت سلوک معنوی و هنر و سواد و تواضع ایشان، بعد از مدتی به شیوه فکری و هنری ایشان علاقهمند میشدند. کار هر کسی نیست که به گونهای رفتار کند که دیگران نیز به شیوه فکری او تعلق خاطر نشان بدهند.
حسامالدین سراج چند بیتی از حافظ را با نوایی غمناک در یاد استاد بیانی خواند.
محمدعلی رجبی، عضو پیوسته فرهنگستان هنر و عضو گروه هنرهای سنتی فرهنگستان که سابقه همکاری بسیاری با استاد بیانی داشت نیز به سخنرانی پرداخت و گفت: چه میشود گفت در غم یاری که بیش از پنجاه سال با او دوست و همکلاس بودیم و در محافل و سختیها و خوشیها با هم بودیم؟ عزیزی که از طریق موسیقی یکباره دنبال حقیقت رفت. او نقاشی زبردست بود، اما حقیقت را در طریق موسیقی دید و از آن طریق دنبال کرد. گوشش را نیوشای کلام حق کرده بود و از موسیقی غربی پاک نگه داشته بود؛ تا روزی به قول مولانا آواز دوست را با آن گوش پاک بشنود و برای این کار به کورهدهات میرفت تا گوشش را پاک کند. میگشت تا بلکه آوای دوست را بشنود و به آن پاسخ دهد و دیدیم که آوای دوست را شنید و لبیک گفت. همیشه آرزو داشت که روزی گوشش این کلام را بشنود. اهل تحقیق به معنای بهحقرسیدن بود. موسیقی برای او نهفقط هنر بود، بلکه چیزی بود که همه زیباییها به او بازمیگردد. وجودش بهترین ظرف بود برای پذیرش حق هنر. او با همه خوب بود، چون نفسِ نیک داشت و با نفسِ نیک به آدم و عالم نگاه میکرد. امیدوارم با اولیای کرام و با مظهر اسمش علی بن ابیطالب(ع) محشور بشود. برای دانشجویان و شاگردانش پیروی از راه نیک او را آرزومندم.
در این مراسم همچنین، پیام تسلیتی از طرف استاد علیرضا سلیمانیعلیآبادی به نمایندگی از هنرمندان موسیقی شمال خراسان، بدین مضمون قرائت شد: مردی از میان ما رفت که خدمات بینظیرش به فرهنگ و هنر اصیل ایران هرگز فراموش نخواهد شد. او بحق، مردی درویش و اهل معنا بود و در رفاقت و معرفت، گوهر. بغض گلویم را گرفته و از بخت بد، از این اتفاق ناگوار دیر مطّلع شدم و نتوانستم در مراسم تشییع ایشان حاضر شوم. بدینوسیله، درگذشت دردناک و نابهنگام استاد علیاصغر بیانی را از طرف خود و همچنین به نمایندگی از هنرمندان موسیقی شمال خراسان، به خانواده محترم ایشان و اهل فرهنگ و هنر تسلیت عرض میکنم.
در ادامه حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و عضو گروه هنرهای سنتی فرهنگستان، گفت: من نخست به خانواده فرهیخته ایشان تسلیت میگویم. کسانی که ایشان را میشناختند و به خلق و روحیه و رفتار عرفانی ایشان آشنا بودند، در فراق ایشان لحظاتی دردناک را میگذرانند. کسی که توانست عرفان را به موسیقی پیوند بدهد. سلوک و سیرت و سیمای این مرحوم نیز نشاندهنده این مهم است. تسلیت مجدد عرض میکنم؛ زیرا موسیقی ایران یکی از سالارهای خود را از دست داد.
او در پایان سخنان خود نیز ابیاتی از مولوی را به روح استاد بیانی تقدیم کرد.
اکبر عالمی، منتقد و مستندساز سینما، نیز مطالبی را درباره استاد بیانی بیان کرد و گفت:
جامیست که عقل آفرین میزدندش / صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف / میسازد و باز بر زمین میزدنش
افسوس که چقدر زود دیر میشود. در یکی از جلسات که در فرهنگستان هنر در خدمت ایشان حضور داشتیم، استاد به من گفت: «نه تو مانی و نه من». سرنوشت اینجور خواست که او زودتر از من رفت.
در این برنامه یکی از شاگردان استاد بیانی به نینوازی پرداخت. همچنین پیام تشکر خانواده استاد و نیز پیام تسلیت شاگردان وی قرائت شد.
پس از گزاردن نماز به امامت حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود دعایی، پیکر پاک استاد علیاصغر بیانی با حضور انبوه سوگواران و علاقهمندان از خانه هنری خود، فرهنگستان هنر، به سمت آرامستان بهشتزهرا تشییع شد.