نشست تخصصی «از مسجد امام اصفهان بیاموزیم» عصر روز گذشته در فرهنگستان هنر برگزار شد.
نشست تخصصی «از مسجد امام اصفهان بیاموزیم» عصر روز گذشته در فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش روابطعمومی فرهنگستان هنر، به همت معاونت هنری این مجموعه، چهارمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی معماری معاصر مساجد، یکشنبه 24 آذر 1398، با عنوان «از مسجد امام اصفهان بياموزيم» در فرهنگستان هنر برگزار شد.
در این نشست کامبیز نوايي، استادیار دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی، با عنوان «از مسجد امام اصفهان بياموزيم» به سخنرانی پرداخت و گفت: در این نشست، از مسجد و طراحی مسجد صحبت خواهم کرد. یکی از کارهایی که بنده انجام میدادم عکاسی از کلیساها بود. یکی از مشکلات ما در دوران مدرن این است که طراحان، گرفتار تفکر مدرناند. با دید ذهنی دیگری وارد داستان میشوند و عمق آن را متوجه نمیشوند. اگر ما بخواهیم معماری خوبی در وضعیت موجود داشته باشیم، باید آثار خوب را بشناسیم و علاوه بر آثار ایران، آثار خوب دنیا را هم بشناسیم.
این پژوهشگر ادامه داد: تاریخ دوره معماری اسلام به دو بخش تقسیم میشود؛ بخش نخست از قرن دوم و سوم هجری تا پایان قرن ششم هجری است و بخش بعدی از قرن هشتم هجری تا 100 سال پیش. در این بین، یک قرن سکوت داریم و آن هم قرن هفتم است. در این قرن برای ما معمارها مشکلاتی به وجود آمد که دورهای از فرهنگ و معماری پدید آمد که در آنجا معماری، شعر و موسیقی بود و با عالمی دیگر که تا قبل از آن بود تفاوت داشت؛ دورهای که فلسفه و عرفان به هم گره میخورند و برای معمارها فهم این مطلب که آنها در آن دوران در چه حالی بودند بسیار دشوار بود. بعد از این قرن سکوت، در ابتدای قرن هشتم اتفاقی عجیب افتاد. در پایتخت (سلطانیه)، مهمترین بنای آن دوران (مقبره سلطان محمد خدابنده) ساخته شد که بنایی بود که سرتاسر رنگ داشت؛ هم از درون هم از بیرون، و این اتفاقی بزرگ بود. ولی روی بنایی که درون آن کاشی و سفال داشت، با پوستهای از گچ کشیدند.
او ادامه داد: من در 20سالگی در این بنا کار میکردم و تلاش میکردیم تا این پوسته گچ را که روی آن نقاشی بود، برداریم. بنای سلطانیه مقدمهای بود که بعدها در یزد و کرمان و ماوراءالنهر ادامه یافت و به همین ترتیب جلو آمدیم و در قرنهای هشتم و نهم و دهم، آثاری رنگینتر پا به عرصه وجود گذاشتند؛ آثاری مانند مسجد کبود تبریز. یکی از مثالهایی که این تحویل عظیم را نشان میدهد، مسجد جامع اصفهان است. بدنه این مسجد که بهطور کلی آجری بود، سرتاسر رنگ شد و اجزای دیگری بر آن اضافه شد و این نشان داد ما اهل چه شدهایم. در ادامه این سِیر، به زمان صفویه میرسیم. در آن دوره قدرت بسیاری به وجود آمد. این دوره تاریخ فرهنگی شیرین چند قرن گذشته را پشت سر خود دارد. همه چیز در این دوره وجود دارد و نابغهای نیاز دارد که همه اینها را به هم بدوزد. نابغهای هم در معماری نیاز است؛ مانند علیاکبر اصفهانی. او میکل آنژ بزرگی بوده و زمانی که او را با کسانی مانند کریستفر رن و فرانچسکو برنومی در ایتالیا و... مقایسه میکنم، او از همه سر است. پروژه میدان مسجد امام به نام اوست و من فکر میکنم او معمارباشی است. زمانی که به پروژه نگاه میکنیم، میدان هم جزء مجموعه است و عجیب است که او میدان طراحی نکرده باشد و چرا باقی شهر را طراحی نکرده است.
نوایی سپس با نمایش تصاویری، به داستان شهر اصفهان در ابتدای قرن 11 هجری و شکلگیری آن از نظر معماری پرداخت و در آخر هم فیلمی کوتاه درباره شیوه معماری حدفاصل پوسته داخلی و خارجی سقف مسجد امام اصفهان پخش شد.
این نشست با پرسش و پاسخ حاضران و سخنران کار خود را به پایان برد.