اخبار > تامل در تاریخ‌نگاری هنر در دوره صفویه با نگاهی به دوست محمد مصور


از سلسله نشستهای مطالعات هنر اسلامی برگزار شد
تامل در تاریخ‌نگاری هنر در دوره صفویه با نگاهی به دوست محمد مصور

 

پانزدهمین نشست از سلسله نشستهای مطالعات هنر اسلامی به «تاریخنگاری هنر دوره صفویه» اختصاص یافت. با نگاهی به سه شخصیت همنام در این دوران:« دوست محمد مصور» و بررسی نظریه های پژوهشگران و محققان در خصوص یکی یا سه تن بودن این نام به روایت دو صاحبنظر هنرهای ایرانی

پانزدهمین نشست از سلسله نشست‌های مطالعات هنر اسلامی به «تاریخ‌نگاری هنر دوره صفویه» اختصاص یافت. این نشست با نگاهی به سه شخصیت هم‌نام در این دوران: «دوست محمد مصور» به بررسی نظریه‌های پژوهشگران و محققان در خصوص یکی یا سه تن بودن این نام پرداخت.

به گزارش روابط عمومی پژوهشکده هنر، وابسته به فرهنگستان هنر، پانزدهمین نشست از سلسله نشست‌های مطالعات هنر اسلامی به «تاریخ‌نگاری هنر دوره صفویه» اختصاص یافت. این نشست با نگاهی به سه شخصیت هم‌نام در این دوران: «دوست محمد مصور» به بررسی نظریه‌های پژوهشگران و محققان در خصوص یکی یا سه تن بودن این نام پرداخت.

این نشست در ادامه سلسله نشست‌های مطالعات هنر اسلامی به همت کمیته هنر دوران اسلامی ایران پژوهشکده هنر، عصر چهارشنبه ۲۳ آبان، با حضور علاقه‌مندان برگزار شد. در این نشست مهدی حسینی و کفایت کوشا به ارائه دیدگاه‌ها و تحلیل‌های خود در مبحث تاریخ‌نگاری هنر دوره صفویه با بررسی یکی از نام‌های شاخص و پر تکرار و جریان‌ساز در این افق هنری، «دوست محمد مصور»، پرداختند.

در ابتدا، دکتر مهدی حسینی، نقاش، مدرس، پژوهشگر و نویسنده نام آشنای عرصه هنرهای ایرانی، سخن خود را با بیان اهمیت و ویژگی‌های منحصر به فرد و استثنایی دوره مورد بررسی یعنی دوره صفویه در هنر ایران آغاز کرد ‌و گفت: دوره‌ای که ما هم اینک از آن صحبت می‌کنیم تقریبا در هیچ زمان و دوران دیگری چه پیش و چه پس از آن در تاریخ، مشابهش را تجربه نکرده‌ایم. در این دوره است که از نظر کتاب، نمونه‌های درخشانی را شاهدیم. من فقط اشاره‌ای به چند نمونه شاخص آن می‌کنم. گلستان هنر قاضی احمد قمی؛ عالم آرای عباسی که لابلای آن اسناد مشخص و معتبری داریم؛ جواهرالاخبار بوداق قزوینی که باز هم یک منبع تاریخی است، اما اسناد ارزشمندی دارد از جمله آنکه به ما می‌گوید شاهنامه شاه طهماسبی چگونه و در چه زمانی و با چه کیفیتی از ایران خارج شده است. همین‌طور مجمع‌الخواص صادقی بیک؛ دیباچه قطب‌الدین محمد قصه‌خوان؛ مناقب هنروران عالی افندی عثمانی که ابعادی از شخصیت شاه اسماعیل صفوی و نبوغ فکری‌ــ‌سیاسی او را در کار فرهنگ دوستی و هنرپروری ترسیم می‌کند. عالی افندی در کتاب خود‌ نشان می‌دهد که چگونه شاه اسماعیل شروع به سفارش شاهنامه شاه طهماسبی کرد یا در جریان جنگ چالدران چگونه کمال‌الدین بهزاد و شاه محمود نیشابوری‌ـــ‌دو چهره نام‌آور هنر آن زمان‌ـــ‌را حفظ و مختفی نمود و میزان اهمیتی که اساسا به مسئله هنر می‌داد.

وی سپس با نقل قول‌هایی از کتاب، اظهار داشت: در این دوره ما بیشترین مرقعات را داریم که به لحاظ حجم، قابل مقایسه با هیچ دوره‌ای نیست و حتی در دوره قاجار هم اطلاعاتی چنین وسیع از هنرمندان در دست نداریم و به زحمت می‌توانیم اطلاعاتی از مثلا: اسماعیل جلایر و یا محمودخان صبا به دست بیاوریم و اطلاعات ما بسیار محدود است.

این مدرس و محقق پرسابقه آنگاه به مرقع شاه اسماعیل در موزه توپکاپی و نقل سطوری از آن از جمله: الخط نصف العلم، و یا: الخط هندسه الروحانیه فی الظاهر الجسمانیه، به بیان نکاتی در خصوص خط و ابزارهای نقاشی و معرفی هنرمندان در این مرقع پرداخت.

مرقع بعدی که توسط سخنران نشست بررسی شد مرقع شاه طهماسب بود که اثر شاه قلی مهره‌دار بوده و در کتابخانه استانبول نگهداری می‌شود. وی در ادامه به مرقع امیرحسین بیک و مرقع میرغیب بیک اثر سید احمد اشاره کرد و سپس به مرقع بهرام میرزا، دیباچه دوست محمد، رسید و به بیان نکاتی از اهمیت آن به لحاظ تفصیل، تعدد، تنوع و حجم بالای تصاویر پرداخت و یادآور شد: ویژگی انحصاری آن در این است که نگارگران شاهنامه بزرگ ایلخانی یا ابوسعیدی یا شاهنامه بزرگ مغولی در آفرینشش سهیم بوده‌اند. وی به نمونه‌های درخشان تصویری این مرقع، سنت تقسیم‌بندی و تفکیک اجزا و عناصر در نگارگری‌ها از جدول‌کشی تا گل و مرغ و تذهیب توسط متخصصان هر فن، ضرورت توجه و تامل در مصالح این نگاره‌ها و دوام و کیفیت بالای آنها اشاراتی داشت.

دکتر مهدی حسینی در ادامه افزود: در دوره ایلخانی در کنار جامع‌التواریخ و آثار دیگر، معراج‌نامه احمد موسی را داریم که هم ابعادش بزرگ است و هم اینکه معمولا مرکب معراج رسول اکرم(ص) در همه معراج‌نامه‌های قبل، براق بوده؛ اما اینجا، پیامبر بر روی کتف جبرئیل نشسته و از فراز سرزمین‌های آتش و برف می‌گذرد و جبرئیل هم نقشه راه را به رسول اکرم(ص) نشان می‌دهد و از این جهات این معراج‌نامه، یک اثر استثنایی در میان معراج‌نامه‌هاست.

خانم کفایت کوشا، مدرس بازنشسته، مولف و پژوهشگر نگارگری عصر صفوی، سخنران دوم و پایانی نشست بود که در مطلع سخن، با ذکر اینکه بوداق کتاب جواهر‌الاخبار را در سال‌های ۹۸۰ تا ۹۸۴ به پایان رسانده و پس از مرگ شاه طماسب آن را به شاه اسماعیل دوم تقدیم کرده گفت: که قاضی احمد قمی کتاب گلستان هنر را قبل از سال ۱۰۰۰ قمری نوشته و در بسیاری موارد بدون ذکر نام بوداق از جواهر‌الاخبار رونویسی کرده.

وي سپس به نظریه دو قلم نباتی یا قلم نی و قلم حیوانی یا قلمو اشاره کرد که توسط عبدی بیگ و دیگران مطرح شده تا در سایه هنر مقدس خوشنویسی، هنر نقاشی را هم همگام با خوشنویسی از زیر بار تحریم نقاشی بیرون آورند و بدین‌گونه به تحلیل تداوم و استمرار نقاشی در دوران اسلامی ایران برخلاف سرزمین‌های عربی قلمرو اسلامی پرداخت.

وی آنگاه به مشکل هم‌نامی هنرمندان ایرانی در همه زمینه‌ها پرداخت و مسئله دوست محمدها را در عرصه هنر دوره صفوی و تحلیل و ارزیابی فرضیات مختلف در خصوص وجود یک هنرمند واحد بنام دوست محمد یا هنرمندان سه‌گانه به این نام پرداخت و خاطر نشان کرد که دوست محمدها متعددند اما سه نام در بین آنها از بقیه معروف‌تر هستند. اولین آنها دوست محمد گواشانی یا هروی پسر سلیمان، خوشنویس و کاتب شاهی دربار شاه طهماسب است. او نخستین کسی بود که قرآن را به خط نستعلیق برای شاه طهماسب نگاشت. وی علاوه بر خوشنویسی و کتابت، مورخ و هنر‌شناس بزرگی بود که در سال ۹۵۱ق مرقع بهرام میرزا را برای شاهزاده بهرام میرزا برادر شاه طهماسب گردآوری کرد و دیباچه‌ای بر آن نگاشت و در آن هنرمندان هم‌عصر خویش را معرفی نمود. این مرقع امروزه در کتابخانه موزه توپکاپی در استانبول نگهداری می‌شود. او همچنین صحاف و شاعر با تخلص کاهی بوده و در بسیاری از متون صفوی به نام او اشاره شده. همو به مهین بانو یا سلطانم، خواهر شاه طهماسب، درس خوشنویسی می‌داد و زمانی که شاه طهماسب تمامی کاتبان و نقاشان را از دربارش راند تنها وی را نگه داشت. دومین دوست محمد، دوست محمد قاطع پسر عبدالله قاطع همچون پدر به قطاعی و خط‌بری و کاغذ بری اشتغال داشت. هنرمند بعدی دوست دیوانه یا دوست مصور که بنا بر نوشته‌های بوداق در جواهر‌الاخبار، نخستین شاگرد بهزاد بوده است. بوداق صراحتا می‌نویسد که جنونی بر وی غالب آمده بود. قاضی احمد قمی در گلستان هنر همین مطالب بوداق را رونویسی کرده. دوست دیوانه استاد شیخ محمد سبزواری بوده، در منابع فارسی صفوی، جواهر‌الاخبار و گلستان هنر، او دوست دیوانه و استاد دوست نامیده شده و در منبع گورکانی، تذکره همایون و اکبر، بایزید بیات او را با القاب مولانا دوست مصور و ملا دوست نقاش نامیده. بایزید به دلیل مهاجرت وی به هند اشاره بارزی دارد، که به علت توبه اول شاه طهماسب در ۹۴۰ق و منع شرابخواری در ایران، دوست مصور که مانند بهزاد به شرابخواری عادت داشت، مدتی پس از مرگ بهزاد در ۹۴۲ بی‌رخصت شاه طهماسب به کابل و دربار کامران میرزا پناهنده شده و بعدها به دربار همایون شاه پیوست. از وی دو اثر نگارگری در مرقع بهرام میرزا و یک اثر تصویر شاه ابوالمعالی در مجموعه آقاخان موجود است. وی همچنین در تذهیب و تحریر و خط‌بری نیز بی‌بدیل بوده است.

وی در ادامه به دوست محمد مصور دیگری اشاره کرد و گفت: یک استاد دوست محمد مصور هم داریم که نامش در هیچ تذکره‌ای نیست و تنها دو اثر در مرقع بهرام میرزا دارد و یک اثر دختر هفتواد و کرم در شاهنامه شاهی که به وی منسوب است.

این پژوهشگر و کارشناس هنری با اشاره به مقاله یحیی ذکاء در مجله آینده در ۱۳۶۱ و شهریار عدل در ایرانیکا در ۱۳۷۱ اظهار داشت که ذکاء دوست محمد مصور را همان دوست محمد قاطع می‌دانست و عدل او را با دوست دیوانه یا مصور یک تن به حساب می آورد.... خانم کوشا با اعلام فرضیه خود که شاید دوست محمد مصور شخصیت کاملا مستقلی از هنرمندان قبلی داشته باشد اظهار داشت که اگر قرار باشد دوست محمد مصور را بر یکی ازین سه گزینه اطلاق کنم دوست دیوانه یا دوست مصور کاندیدای شایسته‌تری است و در عين حال ارائه نظر قطعی در این زمینه نیازمند تحقیقات بیشتر و به دست آمدن مدارک جدیدتری است و بدین ترتیب راه همچنان به متون و اطلاعات و خوانش‌های جدید باز است.... وی در پایان اظهار امیدواری کرد که در آینده نزدیک اسناد و مدارک جدید و متقنی یافت شوند تا به این مسئله پیچیده خاتمه داده شود.
گفتنی است سلسله نشست‌های «مطالعات هنر اسلامی» با موضوعات متنوع و با حضور عموم علاقه‌مندان، همچنان در پژوهشکده هنر ادامه

پانزدهمین نشست از سلسله نشست‌های مطالعات هنر اسلامی به «تاریخ‌نگاری هنر دوره صفویه» اختصاص یافت. این نشست با نگاهی به سه شخصیت هم‌نام در این دوران: «دوست محمد مصور» به بررسی نظریه‌های پژوهشگران و محققان در خصوص یکی یا سه تن بودن این نام پرداخت.

این نشست در ادامه سلسله نشست‌های مطالعات هنر اسلامی به همت کمیته هنر دوران اسلامی ایران پژوهشکده هنر، عصر چهارشنبه ۲۳ آبان، با حضور علاقه‌مندان برگزار شد. در این نشست مهدی حسینی و کفایت کوشا به ارائه دیدگاه‌ها و تحلیل‌های خود در مبحث تاریخ‌نگاری هنر دوره صفویه با بررسی یکی از نام‌های شاخص و پر تکرار و جریان‌ساز در این افق هنری، «دوست محمد مصور»، پرداختند.

در ابتدا، دکتر مهدی حسینی، نقاش، مدرس، پژوهشگر و نویسنده نام آشنای عرصه هنرهای ایرانی، سخن خود را با بیان اهمیت و ویژگی‌های منحصر به فرد و استثنایی دوره مورد بررسی یعنی دوره صفویه در هنر ایران آغاز کرد ‌و گفت: دوره‌ای که ما هم اینک از آن صحبت می‌کنیم تقریبا در هیچ زمان و دوران دیگری چه پیش و چه پس از آن در تاریخ، مشابهش را تجربه نکرده‌ایم. در این دوره است که از نظر کتاب، نمونه‌های درخشانی را شاهدیم. من فقط اشاره‌ای به چند نمونه شاخص آن می‌کنم. گلستان هنر قاضی احمد قمی؛ عالم آرای عباسی که لابلای آن اسناد مشخص و معتبری داریم؛ جواهرالاخبار بوداق قزوینی که باز هم یک منبع تاریخی است، اما اسناد ارزشمندی دارد از جمله آنکه به ما می‌گوید شاهنامه شاه طهماسبی چگونه و در چه زمانی و با چه کیفیتی از ایران خارج شده است. همین‌طور مجمع‌الخواص صادقی بیک؛ دیباچه قطب‌الدین محمد قصه‌خوان؛ مناقب هنروران عالی افندی عثمانی که ابعادی از شخصیت شاه اسماعیل صفوی و نبوغ فکری‌ــ‌سیاسی او را در کار فرهنگ دوستی و هنرپروری ترسیم می‌کند. عالی افندی در کتاب خود‌ نشان می‌دهد که چگونه شاه اسماعیل شروع به سفارش شاهنامه شاه طهماسبی کرد یا در جریان جنگ چالدران چگونه کمال‌الدین بهزاد و شاه محمود نیشابوری‌ـــ‌دو چهره نام‌آور هنر آن زمان‌ـــ‌را حفظ و مختفی نمود و میزان اهمیتی که اساسا به مسئله هنر می‌داد.

وی سپس با نقل قول‌هایی از کتاب، اظهار داشت: در این دوره ما بیشترین مرقعات را داریم که به لحاظ حجم، قابل مقایسه با هیچ دوره‌ای نیست و حتی در دوره قاجار هم اطلاعاتی چنین وسیع از هنرمندان در دست نداریم و به زحمت می‌توانیم اطلاعاتی از مثلا: اسماعیل جلایر و یا محمودخان صبا به دست بیاوریم و اطلاعات ما بسیار محدود است.

این مدرس و محقق پرسابقه آنگاه به مرقع شاه اسماعیل در موزه توپکاپی و نقل سطوری از آن از جمله: الخط نصف العلم، و یا: الخط هندسه الروحانیه فی الظاهر الجسمانیه، به بیان نکاتی در خصوص خط و ابزارهای نقاشی و معرفی هنرمندان در این مرقع پرداخت.

مرقع بعدی که توسط سخنران نشست بررسی شد مرقع شاه طهماسب بود که اثر شاه قلی مهره‌دار بوده و در کتابخانه استانبول نگهداری می‌شود. وی در ادامه به مرقع امیرحسین بیک و مرقع میرغیب بیک اثر سید احمد اشاره کرد و سپس به مرقع بهرام میرزا، دیباچه دوست محمد، رسید و به بیان نکاتی از اهمیت آن به لحاظ تفصیل، تعدد، تنوع و حجم بالای تصاویر پرداخت و یادآور شد: ویژگی انحصاری آن در این است که نگارگران شاهنامه بزرگ ایلخانی یا ابوسعیدی یا شاهنامه بزرگ مغولی در آفرینشش سهیم بوده‌اند. وی به نمونه‌های درخشان تصویری این مرقع، سنت تقسیم‌بندی و تفکیک اجزا و عناصر در نگارگری‌ها از جدول‌کشی تا گل و مرغ و تذهیب توسط متخصصان هر فن، ضرورت توجه و تامل در مصالح این نگاره‌ها و دوام و کیفیت بالای آنها اشاراتی داشت.

دکتر مهدی حسینی در ادامه افزود: در دوره ایلخانی در کنار جامع‌التواریخ و آثار دیگر، معراج‌نامه احمد موسی را داریم که هم ابعادش بزرگ است و هم اینکه معمولا مرکب معراج رسول اکرم(ص) در همه معراج‌نامه‌های قبل، براق بوده؛ اما اینجا، پیامبر بر روی کتف جبرئیل نشسته و از فراز سرزمین‌های آتش و برف می‌گذرد و جبرئیل هم نقشه راه را به رسول اکرم(ص) نشان می‌دهد و از این جهات این معراج‌نامه، یک اثر استثنایی در میان معراج‌نامه‌هاست.

خانم کفایت کوشا، مدرس بازنشسته، مولف و پژوهشگر نگارگری عصر صفوی، سخنران دوم و پایانی نشست بود که در مطلع سخن، با ذکر اینکه بوداق کتاب جواهر‌الاخبار را در سال‌های ۹۸۰ تا ۹۸۴ به پایان رسانده و پس از مرگ شاه طماسب آن را به شاه اسماعیل دوم تقدیم کرده گفت: که قاضی احمد قمی کتاب گلستان هنر را قبل از سال ۱۰۰۰ قمری نوشته و در بسیاری موارد بدون ذکر نام بوداق از جواهر‌الاخبار رونویسی کرده.

وي سپس به نظریه دو قلم نباتی یا قلم نی و قلم حیوانی یا قلمو اشاره کرد که توسط عبدی بیگ و دیگران مطرح شده تا در سایه هنر مقدس خوشنویسی، هنر نقاشی را هم همگام با خوشنویسی از زیر بار تحریم نقاشی بیرون آورند و بدین‌گونه به تحلیل تداوم و استمرار نقاشی در دوران اسلامی ایران برخلاف سرزمین‌های عربی قلمرو اسلامی پرداخت.

وی آنگاه به مشکل هم‌نامی هنرمندان ایرانی در همه زمینه‌ها پرداخت و مسئله دوست محمدها را در عرصه هنر دوره صفوی و تحلیل و ارزیابی فرضیات مختلف در خصوص وجود یک هنرمند واحد بنام دوست محمد یا هنرمندان سه‌گانه به این نام پرداخت و خاطر نشان کرد که دوست محمدها متعددند اما سه نام در بین آنها از بقیه معروف‌تر هستند. اولین آنها دوست محمد گواشانی یا هروی پسر سلیمان، خوشنویس و کاتب شاهی دربار شاه طهماسب است. او نخستین کسی بود که قرآن را به خط نستعلیق برای شاه طهماسب نگاشت. وی علاوه بر خوشنویسی و کتابت، مورخ و هنر‌شناس بزرگی بود که در سال ۹۵۱ق مرقع بهرام میرزا را برای شاهزاده بهرام میرزا برادر شاه طهماسب گردآوری کرد و دیباچه‌ای بر آن نگاشت و در آن هنرمندان هم‌عصر خویش را معرفی نمود. این مرقع امروزه در کتابخانه موزه توپکاپی در استانبول نگهداری می‌شود. او همچنین صحاف و شاعر با تخلص کاهی بوده و در بسیاری از متون صفوی به نام او اشاره شده. همو به مهین بانو یا سلطانم، خواهر شاه طهماسب، درس خوشنویسی می‌داد و زمانی که شاه طهماسب تمامی کاتبان و نقاشان را از دربارش راند تنها وی را نگه داشت. دومین دوست محمد، دوست محمد قاطع پسر عبدالله قاطع همچون پدر به قطاعی و خط‌بری و کاغذ بری اشتغال داشت. هنرمند بعدی دوست دیوانه یا دوست مصور که بنا بر نوشته‌های بوداق در جواهر‌الاخبار، نخستین شاگرد بهزاد بوده است. بوداق صراحتا می‌نویسد که جنونی بر وی غالب آمده بود. قاضی احمد قمی در گلستان هنر همین مطالب بوداق را رونویسی کرده. دوست دیوانه استاد شیخ محمد سبزواری بوده، در منابع فارسی صفوی، جواهر‌الاخبار و گلستان هنر، او دوست دیوانه و استاد دوست نامیده شده و در منبع گورکانی، تذکره همایون و اکبر، بایزید بیات او را با القاب مولانا دوست مصور و ملا دوست نقاش نامیده. بایزید به دلیل مهاجرت وی به هند اشاره بارزی دارد، که به علت توبه اول شاه طهماسب در ۹۴۰ق و منع شرابخواری در ایران، دوست مصور که مانند بهزاد به شرابخواری عادت داشت، مدتی پس از مرگ بهزاد در ۹۴۲ بی‌رخصت شاه طهماسب به کابل و دربار کامران میرزا پناهنده شده و بعدها به دربار همایون شاه پیوست. از وی دو اثر نگارگری در مرقع بهرام میرزا و یک اثر تصویر شاه ابوالمعالی در مجموعه آقاخان موجود است. وی همچنین در تذهیب و تحریر و خط‌بری نیز بی‌بدیل بوده است.

وی در ادامه به دوست محمد مصور دیگری اشاره کرد و گفت: یک استاد دوست محمد مصور هم داریم که نامش در هیچ تذکره‌ای نیست و تنها دو اثر در مرقع بهرام میرزا دارد و یک اثر دختر هفتواد و کرم در شاهنامه شاهی که به وی منسوب است.

این پژوهشگر و کارشناس هنری با اشاره به مقاله یحیی ذکاء در مجله آینده در ۱۳۶۱ و شهریار عدل در ایرانیکا در ۱۳۷۱ اظهار داشت که ذکاء دوست محمد مصور را همان دوست محمد قاطع می‌دانست و عدل او را با دوست دیوانه یا مصور یک تن به حساب می آورد.... خانم کوشا با اعلام فرضیه خود که شاید دوست محمد مصور شخصیت کاملا مستقلی از هنرمندان قبلی داشته باشد اظهار داشت که اگر قرار باشد دوست محمد مصور را بر یکی ازین سه گزینه اطلاق کنم دوست دیوانه یا دوست مصور کاندیدای شایسته‌تری است و در عين حال ارائه نظر قطعی در این زمینه نیازمند تحقیقات بیشتر و به دست آمدن مدارک جدیدتری است و بدین ترتیب راه همچنان به متون و اطلاعات و خوانش‌های جدید باز است.... وی در پایان اظهار امیدواری کرد که در آینده نزدیک اسناد و مدارک جدید و متقنی یافت شوند تا به این مسئله پیچیده خاتمه داده شود.
گفتنی است سلسله نشست‌های «مطالعات هنر اسلامی» با موضوعات متنوع و با حضور عموم علاقه‌مندان، همچنان در پژوهشکده هنر ادامه خواهد یافت.

 

 
 
 

زمان انتشار: دوشنبه ١٢ آذر ١٣٩٧ - ١٤:٣٩ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج