پژوهشکده هنر، چهاردهمین نشست از سلسله نشستهای «مطالعات هنر اسلامی» را به نقد و بررسی کتاب خوشنویسی اسلامی تالیف «شیلا بلر» و ترجمه ولی الله کاووسی اختصاص داد.
پژوهشکده هنر، چهاردهمین نشست از سلسله نشستهای «مطالعات هنر اسلامی» را به نقد و بررسی کتاب خوشنویسی اسلامی تالیف «شیلا بلر» و ترجمه ولی الله کاووسی اختصاص داد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده هنر، وابسته به فرهنگستان هنر، در این نشست که عصر روز سه شنبه اول آبان به همت کمیته هنر ایران دوره اسلامی پژوهشکده برگزار شد، دکتر مرتضی کریمی نیا، دکتر امین ایرانپور و ولیالله کاووسی مترجم کتاب به بحث و بررسی پیرامون این پژوهش مهم در حوزه هنر، فرهنگ و تمدن اسلامی از منظرهای گوناگون و ویژگیهای ترجمه آن پرداختند که از منابع مهم تحقیقی در حوزه مطالعات هنر اسلامی در جهان به شمار میرود و به تازگی توسط انتشارات فرهنگستان هنر به جامعه هنری ایران عرضه شده است. گزارش مشروحی از این نشست را از نظر میگذرانید:
آغازگر نشست، ولیالله کاووسی مترجم کتاب بود که سخن خود را با ارائه توضیحاتی در خصوص این اثر و پدیدآورنده آن «شیلا بلر» شروع کرد و گفت: کتاب، نخستین بار در ۲۰۰۶ میلادی توسط پروفسور شیلا بلر استاد کهنه کار و باسابقه هنر اسلامی در دانشگاه اسکاتلند منتشر شده. او استاد مطالعات هنر آسیا و هنر اسلامی دانشگاه بوستون است وکتابهای متعدد و پرشماری از او به زبان فارسی ترجمه شده است از آن جمله کتاب مشهور مطالعات کلی هنر اسلامی، که از قرن ششم و مقارن دوره ایلخانی تا دوران قاجار را در بر میگیرد و کتاب دیگری که آن را هم خود من ترجمه کردهام مطالعه تک نگارانه دقیقی است درباره معماری ایرانی با بررسی و پژوهش بر مزار شیخ عبدالصمد اصفهانی در نطنز و نیز تحقیق در خصوص کتیبههای دوران اسلامی. اما به یقین میتوان گفت چکیده و عصاره بیش از نیم قرن حضور او در عرصه مطالعات هنر اسلامی و مهمترین تالیف پژوهشی او همین هنر خوشنویسی اسلامی است که حاصل تدقیق و تامل او در یکی از مهمترین زمینههای تمدن و هنر و فرهنگ اسلامی است و خوشبختانه امسال به همت دوستم جناب افشین شیروانی با کیفیتی در خور و طبعی شایسته در فرهنگستان هنر انتشار یافت.
مترجم در ادامه به روششناسی مولف اشاره کرد و گفت: روش او را به هیچ وجه نمیتوان منحصر به خوشنویسی دانست. این تنها مسیر و جاده اوست برای یک نگاه کلی به یک «کلیت» بنام «ساختار تمدن اسلامی» و در سیزده فصل، که این کتاب در قالب آن تدوین شده، ما یک سفرنامه و داستان بلند و مفصل میخوانیم که قهرمانانش خوشنویسان هستند و موضوعش هم خوشنویسی است. اما در دل این مسیر و در طول این سفر، به همه حوزهها و زمینهها از: دینشناسی و مطالعات دین پژوهی اسلام و مطالعات قرآن پژوهی و دیگر کتب و متون اسلامی، تا عرصههایی چون: عرفان اسلامی، ادبیات فارسی، ترکی و عربی، معماری اسلامی و خلاصه تمام جنبههای دخیل در مطالعات تمدن اسلامیـــو نه تنها هنر اسلامیـــمیپردازد و خوشنویسی نیز در نسبت با این کلیت ساختاری و در دل این ابعاد تمدنیــفرهنگی تبیین و تشریح و ارزیابی میشود.
کاووسی آنگاه به الگوی تدوین و تبویب مطالب و مباحث کتاب پرداخت و اظهار داشت: الگوی کلی که بر محور آن مطالب، فصلبندی، طبقهبندی و گردآوری شده است هم تاریخی است و هم جغرافیایی. یعنی ما در جایجای این اثر، هم با یک نگاه تاریخی، قدم در دورههای مختلف در بستر یک توالی تاریخی میگذاریم و هم جغرافیای بسیار وسیع و پهناوری که قلمرو تمدن اسلامی را شکل میداده است، از اسپانیا تا شرق آسیا و حاشیه اقیانوس هند و تا متن و مرکزیت تمدن اصیل اسلامی که در ترکیه و ایران و حجاز و مصر و هندوستان بوده، همه جا با بلر همراه و همسفر میشویم.
مترجم و سخنران نخست این نشست سپس به روششناسی مولف در تدوین کتاب اشاره کرد: روش بلر در دستهبندی مطالب، که چندبار به آن در جایجای کتاب اشارت رفته و همه جا مورد تاکید قرار گرفته؛ به همان شیوه دستهبندی «مارشال هاچسن» استاد فقید دانشگاه شیکاگو بوده که دستهبندی او از اجزای تمدن اسلامی، تا دهها سال الگوی غالب پژوهشگران و دانشوران عرصه مطالعات اسلامیـــاز جمله شیلا بلرـــبه شمار میرفته است.
کلیت این کتاب شامل سه دوره است:
۱) شکلگیری اجزا و اقلام؛
۲) دوره میانی (از قرن ۷ تا ۱۰) که دوران اوج خوشنویسی در کنار دیگر اجزا و مولفههای تمدنی بود؛
۳) دوران افول که دوره پیشامدرن است و شیلا بلر تا نخستین سالهای قرن ۲۱ به ارائه شواهد و مستندات میپردازد.
در این کتاب داستان خوشنویسی اسلامی توسط مولف در گسترهای بیش از هزار سال، یعنی از بعثت پیامبر و خلفای راشدین تا دورانهای متاخر و تا دوره مدرن و آخرین حرکتها و بازیهای بصری و زیباییشناسانه هنرمندان جهان اسلام در حوزه خوشنویسی، روایت و بازآفرینی شده است.
مترجم در ادامه به بیان شیوه کار خود در ترجمه و تجربه مواجهه خود با دشواریها و چالشهای آن پرداخت و گفت: تلاش من در وهله نخست معطوف بر این بود که واژگان درست و دقیق را جایگزین زبان انگلیسی کنم و این همانندسازی و مطابقت، چالش بزرگ و اصلی کار من بود و در جاهایی مجبور شدم معادل بتراشم. واژههایی هستند که در زبان ما معادل ندارند مثل ابداع واژه «قلمگردش» برایstrock و واژگانی دیگر از این دست.
دشواری دیگر کار، ترجمه انبوهی از اعلام غیر اسلامی در زبانهای اروپایی بود که با اغتشاشی در همه متون ترجمه و اختلاف در تلفظ نامها مواجهیم. من کوشیدم اعلام عربی و ترکی، به درستی در کتاب درج شود.
وی با طرح گلایه خود از مراکز و محافل علمی و آکادمیک کشور بابت دست دوم شمردن ترجمه گفت: متاسفانه ترجمه را پایینتر از تالیف میشناسند و زحمتی بیاجر شمرده میشود. اهمیتش هم چنانکه باید، دانسته نمیشود. در صورتی که انرژی، پشتکار، همت و وقتی که صرف آن میشود به مراتب از تالیف بیشتر است و توصیه من به خیل دانشجویان هنر اسلامی این است که دست کم تجربه ترجمه یک کتاب در این حوزه را کسب کنند تا با ظرافتها و پیچیدگیها و با روششناسی پژوهشی این کار آشناتر شوند و یک کتاب مفید هم به بدنه فقیر و نحیف مطالعات هنر اسلامی در کشور ما اضافه کنند. در این صورت، به تدریج و رفتهرفته شاهد شکوفایی در این حوزه مطالعاتی خواهیم بود.
دکتر امین ایرانپور دومین سخنران این نشست بود. این محقق و کارشناس خوشنویسی اسلامی، سخن خود را با یک پرسش آغاز کرد: در مواجهه با پژوهشهای غربیان در حوزه هنرهای اسلامی، میبینیم چه بسا به جنبههایی از موضوع توجه کردهاند که پیشتر برای ما بهمثابه امور بدیهی مورد غفلت بوده است. در اینجا، پرسش آن است که چگونه این نگاه از بیرون را توام با دقت و تسلط به موضوع به کار ببریم؟
وی افزود: در این نوع از مواجهه، میآموزیم که در نگاهی کودکانه همه چیز، حتی موضوعات ظاهراً بدیهی و تثبیتشده را مورد پرسش قرار دهیم. در واقع، گام اول برای هر پژوهشی آن است که چگونه ذهن خود را نسبت به موضوع تحقیق «مسئلهمند» سازیم و خارج از الگوهای کلیشه و خودکارشده به آن موضوع بپردازیم. برای مثال، شیلا بلر در این کتاب، از منظری بیرونی و با توجه به تنوع زبانی در خطوط اسلامی، به تأثیر زیباییشناسانه زبان بر خط توجه کرده است.
این نویسنده و محقق حوزه خوشنویسی آنگاه به طرح نقدهای خود از شیوه پژوهش و رویکرد مؤلف به موضوع پرداخت و خاطرنشان کرد: با این حال، در نگاهی منتقدانه باید گفت که این نگاه کودکوار، اگر با تخصص علمی و عملی همراه نباشد، چه بسا به تحلیلهایی کودکانه نیز راه ببرد، مسئلهای که در جاهایی از این کتاب میتوان شاهد آن بود.
اولین نکته آن است که مؤلف در تشخیص و انتخاب نمونهها دچار ضعف و خطاست. این خطا چه در خصوص آثار معاصر چه نمونههای کهن رخ داده است. نمونه ٔآن گزینش آثار غیر اصیل و جعلی است که مسئلهای مهم است و خود نوعی تحریف در تاریخنگاری خوشنویسی تلقی میشود.
وی در اینجا، با استناد به نمونههایی از آثار جعلی در کتاب، گفت: این اشتباه در سطح دیگری نیز مطرح است. وقتی محقق در گام اول، اثری را به اشتباه اصیل میپندارد مشکل بعدی در تحلیل محتوایی اثر رخ میدهد، چرا که ممکن است متن اثر جعلی مبنایی شود برای استناد و استخراج گزارههای تاریخی. در بخش خوشنویسی مدرن و معاصر نیز همین بیدقتی و بیمبالاتی را شاهدیم و میبینیم که نمونههایی دمدستی، نازل یا نامربوط انتخاب شدهاند. برای مثال، در یکجا اثری مبتدیانه بهعنوان سرمشق استادانه و در جای دیگر اثر حجمی پرویز تناولی در شمار آفرینشهای خوشنویسانه قلمداد شده است.
وی، با اشاره به چالشهای تطابق و توازن میان حوزه دانش نظری و تخصص عملی و نمود آن در اعتبارسنجی شواهد و مستندات، بیان داشت: بلر در تحلیل زیباییشناختی آثار نیز موفق عمل نکرده و تحلیلهای وی با مبانی و قواعد خوشنویسی اسلامی سازگار نیست. گذشته از این اشکالات، مؤلف حتی در معرفی ویژگیهای عمومی آثار نیز دچار خطاهایی شده است. مثلاً، در یکی از آثار جعلی، یک بیت از غزل حافظ را رباعی معرفی کرده است.
وی افزود: در مواجهه بیرونی، جوانب و جزئیاتی را میبینیم که برای اهالی آن حوزه کمتر یا دیرتر به چشم میآید، اما نگاه غریبه مستعد این خطر نیز هست که موجب برخوردهای هیجانزده و تعمیمهای شتابزده شود و از پی آن به صدور احکام کلی و قضاوتهای قطعی بینجامد. بهتبع این آسیب است که گاهی مؤلف، در تحلیل اثر، عوامل مختلف را فرونهاده و همه را به یک علتِ نامستند تقلیل داده است.
این سخنران برخوردهای سطحی، احکام قطعی و قضاوتهای نامستند را از معایب کار بلر برشمرد که آن را از روشمندی تاریخی خارج ساخته است؛ همچنین، انتشار این دست آراء و آثار را مستلزم آن دانست که با رویکردهای انتقادی و پژوهشهای بعدی تصحیح و تکمیل شوند.
سخنران و کارشناس سوم و پایانی نشست، مرتضی کریمی نیا، پژوهشگر علوم قرآنی و هنر اسلامی متقدم بود که در ابتدای سخن خود با بیان نکتهای تاریخی در خصوص بنیانهای شکلگیری هنر اسلامی به لحاظ نظری و مقایسه آن با رشد و اوجگیری هنرها در غرب، اظهار داشت: بخشهای مهمی از تبلور هنر در جوامع اسلامی، فرصت بروز و ظهوری همانند غرب، که نقاشی و پیکرتراشی در همه جا حضور داشته، نیافتهاند و وجود این محدودیتها در جهان اسلام، مانع از بروز و تحقق همه قابلیتهای هنری در هنرمندان جوامع مسلمان بوده است. در نتیجه، آن همه مجسمهها و پیکرهها از قدیسان در معابد و اماکن عمومی غربِ مسیحی، در جهان اسلام جای خود را به معماری و خوشنویسی داده و از کتابت مصحف تا کتیبهنگاری در معماری، فرصت نمایش و تجلی خلاقیت و هنر را به این هنرمندان میبخشیده است. لذا بیشتر هنر ما در این ۱۴قرن، خلاصه شده در خوشنویسی و هنرهای وابسته به آن، نظیر: تذهیب، تجلید، کتاب آرایی و... .
وی در تحلیل تبلور یافتن و تجمیع و تمرکز هنر اسلام و جهان و جوامع اسلامی در « هنر خوشنویسی» افزود: این خوشنویسی همه زوایای فرهنگ ما، از معماری تا تاریخ خط و زبان و ادبیات، آداب و رسوم، و مانند آن را فراگرفته است. سهــچهار قرن نخست تفاوتی جدی با قرون بعدی دارند بهویژه از سه قرن اول، کمتر کتاب و متون غیر قرآنی در دست داریم و برای اطلاع از فرهنگ اسلامی، شاید چیزی جز همین قرآنهای به خط کوفی در اختیار نداریم. چرا در کوفی ایرانی و کوفی مشرقی، تلاش خطاطان و کاتبان در هرچه ناخواناتر و پیچیدهتر بودن خط بوده و بخشیدن جنبههای انتزاعی و نقاشانه به خط، به گونهای که فقط خود خطاط و شاگردش یا شاگردان آن مکتب هنری قادر به خواندنش باشند؟
وی تاکید کرد: کتاب خانم بلر در قدم اول، یک کتاب جامع است. ما در تاریخ کتابت عربی و اسلامی، کتابهای جامع اینچنینی بسیار کم داریم. با این همه، بهدلیل وسعت دامنه پژوهشی این کتاب، سطحی نگریهایی هم رخ داده است. ویژگی مثبت این کتاب این است که به هر فصل که مراجعه میکنیمـــمثل خوشنویسی اندلس یا شبه قارهـــبه همین شکل میتوانیم کتاب را از زوایای مختلف بخوانیم و کتاب هم این خاصیت را دارد که خواندنی است. وی یادآور شد: با این که دایره و گستره بسیار بزرگی را در این کتاب داریم؛ اما همچنان نیازمند پژوهشهای بیشتریم که به حوزههای تخصصیتر و برشهایی ریزتر و جزییتر فیالمثل به قرآنهای مملوکی در قرن هفتم در مصر و شام و ... بپردازد.
این پژوهشگر و صاحبنظر در ادامه افزود: نویسنده در یک ارزیابی کلی، نظریهپرداز حوزۀ خوشنویسی اسلامی به شمار نمیآید و خود نیز چنین ادعایی ندارد؛ اما یک ویژگی مهم دارد و آن هم این است که وی دست پروردۀ مهمترین سنتهای پژوهش تاریخ هنر اسلامی در غرب بوده است. اگر بخواهم مقایسهای بکنم و مثالی بزنم، خانم بلر را با برایان مگی در تاریخنگاری فلسفه مقایسه میکنم. آثاری که مگی در حوزۀ تاریخ فلسفه ارائه داد، موفقتر و پرمخاطبتر از دیگر آثارش شد، چون یک نما و فضای کلی از دورانهای فلسفی برای مخاطب ترسیم میکرد.
نکته دیگر در کار خانم بلر این است که به تاریخ هنر در فضای غربی (رومیــلاتینی) اشراف دارد. نکته دیگر اینکه نگاه نویسنده نگاهی «پوزیتیویستی» است. همۀ پژوهشگران هنر اسلامی که میخواهند به خود هنر بپردازند، و نه تفسیرهای عرفانی و معنوی و ماورائی، دنبال شواهد مادی میگردند که عمدتا ملموس هستند. لذا قرار است در کار خانم بلر، تماما با جوانب و امور ملموس در خوشنویسی اسلامی مواجه باشیم.
نکته بعدی که توسط دکتر ایرانپور هم بیان شد، نگاه از بیرون خانم بِلِر است، و به تعبیر خود نویسنده: «نگاه از نظرگاه بیگانه»؛ نگاه یک زاده کانادا و تحصیلکرده امریکا که حتی مخاطب او هم احتمالاً مسلمان نیست، و پدیدهای را از بیرون به هر دلیل: اهمیت، زیبایی، تفاوت با فرهنگ خودش، مورد توجه قرار می دهد و جزییات بیشتری را مییابد و شرحشان میدهد و حال، میخواهیم بدانیم برای ما چه چیزی دارد؟
وی در اینجا به مزایا و امتیازات نگاه از بیرون اشاره کرد و گفت: کسی مثل سیبویه شیرازی هم از بیرون به «زبان عربی» نگاه میکند. یا مثلاً نگاه غربیان به قرآن به مثابه یک امر تاریخی و تحلیل کیفیت نزول سورهها و طبقهبندی و تقویم تاریخی قرآن، محصول یک نگاه بیرونی است؛ لذا ما مسلمانان تا100سال پیش، هیچکتاب و پژوهشی با عنوان «تاریخ قرآن» نداشتهایم. خود این تقویم تاریخی درست کردن برای قرآن، یک نگاه غربی است. یک غربی چون ذهنش با ساختار تورات شکل گرفته است، در قرآن نظم تاریخی مورد نظرش را نمیبیند، و برای همین بستری برای تحلیل تاریخمند آن میسازد. یک خوشنویس وقتی خودش فاعل خوشنویسی است؛ نمیتواند از درون به کار خود نظاره و تامل کند. یک قاری قرآن هم غالباً ادراک تاریخی از متنی که میخواند، ندارد. کسی که با آن مسلمان همدلی ندارد یا مثل اهل یک زبان، آن زبان را نمیفهمد یا مثل یک خوشنویس، آن خط را حس نمیکند، کارش اما مزیتها و خصوصیتهایی دارد که خود آن کس که در دل یک متن و فرهنگ است، از آن محروم است.
این پژوهشگر علوم قرآنی و هنر اسلامی متقدم در پایان سخنان خود گفت: نکته دیگر اینکه تاریخ یک علم نمیتواند هیچگاه با تاریخ بهترینهای آن علم مساوی باشد. تاریخ یک علم مساوی با تاریخ نظریههای درست و پذیرفته شده امروزی در آن علم نیست؛ تاریخ فیزیک یعنی همه نظریههای درست و غلط با هم؛ اما خود فیزیک امروزی مشتمل بر نظریههای درست و اثبات شده است. تاریخ بلند خوشنویسی اسلامی نیز متشکل از خطوط زیبا و خطوط زشت و کج و معوج است. جنگلی است از همه درختان از بلند تا کوتاه. لذا نباید تنها به دیدن شاهکارها بسنده کرد و آنها را مساوی تاریخ خوشنویسی دانست؛ وگرنه تحلیل ما نمیتواند دقیق، فراگیر و جامعنگر باشد. شاید بتوان گفت یک اشکال مهم نویسنده هم در این کتاب، عدم اشتمال کار این دسته از محققان بر تمام نمونههاست.
|