اخبار > روایت بهنام کامرانی از: «فراخوان گذشته؛ خاطرات و نوستالژی در هنر معاصر ایران»


گزارش شانزدهمین نشست تخصصی«درونمایه‌های هنر معاصر»؛
روایت بهنام کامرانی از: «فراخوان گذشته؛ خاطرات و نوستالژی در هنر معاصر ایران»

 

«درونمایه‌های هنر معاصر» در شانزدهمین نشست، به روایت بهنام کامرانی، نقاش و استاد دانشگاه، از پدیده «نوستالژی» و تعامل حافظه- خاطره- گذشته با زیبایی‌شناسی معاصر ایرانی اختصاص یافت.

«درونمایه‌های هنر معاصر» در شانزدهمین نشست، به روایت بهنام کامرانی، نقاش و استاد دانشگاه، از پدیده «نوستالژی» و تعامل حافظه- خاطره- گذشته با زیبایی‌شناسی معاصر ایرانی اختصاص یافت.

به گزارش روابط عمومی پژوهشکده هنر، وابسته به فرهنگستان هنر، این نشست که به همت «کمیته هنر معاصر» پژوهشکده هنر در ادامه سلسله نشست‌های «درونمایه‌های هنر معاصر» عصر یکشنبه 15 مهر برگزار شد؛ «فراخوان گذشته- خاطرات و نوستالژی در هنر معاصر ایران» نام داشت.

بهنام کامرانی، منتقد، پژوهشگر و صاحب‌نظر هنری که خود نیز از فعالان هنرهای تجسمی در دو دهه اخیر است، در این نشست به بررسی و تحلیل یک پدیده مهم و معاصر در هنر دو دهه اخیر ایران با نمایش منتخبی از آثار هنرمندان ایرانی پرداخت. نوستالژی، گذشته، و نحوه مواجهه با آن... رد پای گرایش‌های این هنرمندان به حافظه‌ــ‌خاطره و حضور اشیاء در زمان و مکانی ورای عینیت و شیئیت مادی، که در امتداد ذهنیت و کنش شهودی و درک و تفسیر زیباشناختی هنرمند از فضای پیرامون شکل می‌گیرد، از جمله مباحثی بود که در این نشست به آن پرداخته شد.

این مدرس، سخن خود را با بیان این حقیقت که رفتار با این مسئله و گرایش به این موضوع می‌تواند بسیار متنوع و پرشمار باشد و رویکرد من در اینجا معطوف به هنرمندانی بوده که به «آیکون»‌های فرهنگی از قبیل «فیلم» و «عکس» ارجاع می‌دهند، و با این نقل قول از «سوزی گابلیک» آغاز کرد: «هنر، امروز تنها «قدرت انقلابی تکاملی» است که می‌تواند آثار سرکوبگر و مخرب یک سیستم اجتماعی سالخورده را از بین ببرد. یک اثر هنری به مثابه یک «ساختار ارگانیزم اجتماعی» عمل می‌کند. هر انسان از آزادی موجود در اثر هنری یاد می‌گیرد که چگونه «آزادی وضعیت» خویش را تعیین کند...»

«حافظه جمعی» و کارکرد آن در نسبت با گذشته، دومین نکته‌ای بود که سخنران نشست با طرح پرسشی بدان پرداخت: حافظه جمعی و کارکرد آن چگونه «گذشته» را برای ما تداعی می‌کند؟ مثلا چینی‌ها قرن‌ها تحقیر شدگی را به یاد می‌آورند و امریکایی‌ها 11 سپتامبر را و بسیاری کشورها هم جنگ جهانی دوم و فجایع عظیم آن را. خاطرات جمعی در «سطوح محلی» نیز رخ می‌دهد؛ هر یک از ما نوعی خاطره جمعی برای گروه اجتماعی خاصی که به آن متعلق هستیم، داریم. این خاطرات جمعی می‌تواند در مورد حقایق یا تفسیرهای ما از هر پدیده باشد. مطالعه حافظه جمعی نیازمند توجه کامل به «زمینه‌های فرهنگی» است که در دل آن فرایند یادآوری رخ می‌دهد. «ماهیت‌گذاری فرهنگی» در تاثیرگذاری بر حافظه جمعی در طول عمر فردی، گذشت زمان و تحول نسل‌ها بیشترین نقش و کارکرد را دارد.

این منتقد و کارشناس هنری در ادامه به نسبت و تعامل «تصویر‌ــ‌مکان‌ــ‌حافظه» اشاره کرد و آن را بزرگ‌ترین مثلثی دانست که در آثار هنرمندان مورد اشاره در این نشست به شکلی «ارگانیک» وارد عمل می‌شود و یادآور شد: در دو دهه گذشته رابطه هنر‌ــ‌حافظه، هدف افزایش تجربه دانشگاهی بوده و هنر معاصر، رفته رفته تبدیل به یک محیط درونی برای بحث و گفتگو درباره «حافظه» شده است.

پرسش بعدی سخنران نشست، این بود: «یادآوری چیست؟ آیا هدف، حافظه است؟» و در ادامه پرسش خود مطرح کرد: یک آرامگاه، یک مجسمه، یک کتیبه، یک شیء می‌تواند توضیح و تبیینی از این «تجسم» را در «فضا» در خود تحقق بخشد؟ و اگر یادآوری، روایتی است برای فراموش نکردن، پس «روایت‌های خاموش» چیست؟

وی تصریح کرد: دوربین برای خیلی از هنرمندان مثل یک نهاد جداگانه عمل می‌کند و لنز، اولین کارش دستکاری چیزی است که از راه مشاهده انتقال پیدا می‌کند.

کامرانی در توضیح بیشتر این مطلب، به نقل سخنی از «دیوید هاکنی» پرداخت که در کتاب دانش رمزي، از «کاراواجو» یاد می‌کند که از لنز استفاده می‌کرده و هنرمندان هم‌دوره او «اتاق تاریک» داشته‌اند و در ادامه خاطرنشان کرد: خود این فاصله‌گذاری، محصول یک انتخاب است. هنرمندان معاصر به شدت به استفاده از آرشیوها راغب شده‌اند و در بایگانی موزه‌ها مداخله و مشارکت داشته‌اند. فراخوان هژمونی آرشیوها‌ـــ‌که حافظه مشترک برای مصرف‌کننده و مخاطب ایجاد می‌کند‌ـــ‌تفاسیر مسالمت‌آمیز از نظریه بایگانی پست مدرن را ضرورت می‌بخشد. این ایده که هر خوانش و هر استفاده‌ای از بایگانی، ماهیت آن را تغییر می‌دهد و هنرمندان از همان آغاز و با اولین انتخاب خود این تغییر یا تاکید را نشان می‌دهند.

«حافظه فرهنگی»، مبحث بعدی بود که سخنران با استناد به نظریه «یان آسمن» مصرشناس آلمانی مطرح کرد: يان آسمن در سال 1992 در کتاب خود، حافظه را در پیوند و نسبت تام با «گذشته» می‌داند و آن را در قالب «حافظه جمعی» مطرح و پیشنهاد می‌کند.

وی افزود: یان آسمن، «تاریخ» و «گذشته» را از چشم‌انداز کنونی مورد توجه قرار می‌دهد اما «میشل فوکو» در 1977 نه تنها به تاریخ به مثابه «ذخیره ذهنی» اشاره می‌ورزد؛ بلکه تاثیر حافظه بر مطالعات فرهنگی را نیز مد نظر قرار می‌دهد.

بهنام کامرانی سپس به سه نوع برخورد با «حافظه- خاطره» در آثار هنرمندانی که آثارشان در این نشست بررسی می‌شود اشاره کرد و پس از برشمردن هریک، توضیحاتی ارائه داد:

اول: هنرمندانی که از عکس‌های آماتور، فیلم‌های خانوادگی، اسباب بازی‌های قدیمی و اشیاء مختلف به دلیل قدرت آنها در ایجاد احساس نوستالژیک استفاده می‌کنند و آنها را در اثر خود مورد مداقه قرار می‌دهند.

دوم: بازخورد انتقادی گذشته است. بدین معنی که این فیلم‌ها و عکس‌های قدیمی، نه به خاطر جذابیت یا وجود ماهیتی نوستالژیک؛ بلکه به عنوان مانعی برای احساسات و شرایط «معاصر بودن»، شناسایی و ارزیابی می‌شوند. همچنین به عنوان ابزاری به‌منظور بازبینی رویدادهای تاریخی، ما را برای رسیدن به درکی اکنونی و امروزین کمک می‌کنند.

سوم: «زمان». این استراتژی بر زمان متمرکز است. زمان در این آثار فراوانی و حجم بیشتری دارد. نظیر آثاری که به شکلی آخرالزمانی است یا به مقطعی از حوادث به شکلی آزادتر اشاره می‌کند و یا به شیوه خود حافظه، رویدادهای مختلف و گوناگون را کنار هم می‌گذارد تا به یک «دنباله تصویری غیر خطی» برسد.

سخنران و کارشناس این نشست پژوهشی، در بخش دوم گفتار خود با ارائه تصاویری از آثار منتخب از هنرمندان ایرانی معاصر که در این موضوع کار کرده‌اند، به توضیح پیرامون هریک پرداخت.

بهنام کامرانی در ابتدا از قاسم حاجی‌زاده نام برد و به تحلیل کارهای او پرداخت و از رویکرد وی به عکس در استفاده از آرشیوهای مختلف، از خانوادگی تا آرشیو مجلات یاد کرد. او شیوه این نقاش را: «حادسازی تصویر» از طریق ایجاد دفرماسیون در تصویر یا قرار دادن عناصر متضاد در تصویر بیان کرد که حاصل آن ایجاد یک موقعیت تناقض گونه است و عکس را وارد یک «زمینه» دیگر می‌کند. در نحوه اجرا نیز، استفاده از تاش‌های رنگی غلیظ، رجوع به پهلوان‌ها، زن‌های جدا افتاده از اجتماع، استفاده از آیکون‎های فرهنگی مثل سهراب سپهري، صادق هدایت، کاربرد بازی با رنگ و بی‌رنگی در آثار هنرمندانی که در کار خود از عکس استفاده می‌کنند، را بیان داشت. کامرانی با توضیح روی تصاویر از مشخصه‌های این شیوه، که استفاده از خاکستری‌های رنگی و رنگ‌های فام‌دار برای تاکیدات خاص مفهومی و... است، نام برد.

بهمن جلالی دومین هنرمندی بود که آثارش مورد بررسی قرار گرفت. بهمن جلالی با مجموعه زن‌های قاجاری که با گل و خطوط، ترکیب‌بندی شده‌اند، از جمله اولین هنرمندانی است که این شکل اقتباسی در عکس‌هایش نمود دارد.

هنرمند بعدی واحد خاکدان بود که تعلق ذهنی بسیاری به حافظه جمعی و خاطره دارد و نه با عناصر، که با خود فرایند شکل‌دهی به اثر کار می‌کند و در نوع اجرای خود گونه‌ای رقابت با عکاسی را تداعی می‌کند. آنگاه سخنران نشست با نمایش و توضیح آثار هنرمند مورد اشاره به تحلیل عناصری چون متروک ماندگی با نوع چیدمان میزانسن اشیاء و جداکردن آنها از کارکرد روزمره و بخشیدن کارکردی نمادین به اشیاء در کار او، پرداخت.

ایمان افسریان هنرمند دیگری بود که به گفته کامرانی، به «مکان» ارجاع می‌دهد. به گفته او مکان در کار خاکدان، مشخصه اصلی نیست و بیشتر اشیاء و میزانسن و جزئیات‌اند که نمود پیدا می‌کنند، اما ایمان افسریان در نقاشی‌هایش به فضاها و اشیائی رجوع می‌کند که مربوط به دوران پهلوی دوم است. او هم به معماری توجه دارد و هم روی اشیاء تمرکز می‌کند که در یک پرداخت مینی‌مالیستی ظهور می‌یابد. من ادامه «اطاق آینه» کمال‌الملک را در تلالو بلورهای او می‌بینم.

وی در تحلیل آثار این هنرمند اضافه کرد: در ترکیب‌بندی‌های خلوت او، رهاشدگی و فقدان را در کلیت فضای معماری می‌توان دید؛ افسریان انسان‌ها را حذف می‌کند تا بر دیزاین تاکید ورزد و با نوع نورپردازی خاص خود این دیزاین را تعمیق ببخشد.

در ادامه این نشست بهنام کامرانی به آثار نفیسه ریاحی اشاره کرد که شیوه‌اش ارجاع به عکس خانوادگی و استفاده از تبلیغات، در بازسازی نقاشانه عکس‌هاست. وی خاطر نشان کرد: این هنرمند عناصر تازه‌ای به عکس مثل پارچه اضافه می‌کند یا با خالی گذاشتن فضای تابلو، ترکیب‌بندی تازه‌ای از عکس بدست می‌دهد. در آثار او به شکل ظریفی مواجهه یا همنشینی بین رنگ و بیرنگی را می‌بینیم.

در مورد آثار سمیرا علیخانزاده باید گفت که او معمولا عکس‌هایش را با آینه‌هایی توام می‌کند که بیننده در دیدار با عکس، بخشی از تصویر خودش را می‌بیند. او کمتر دستکاری روی عکس انجام می‌دهد.

رزیتا شرف جهان هم کارش ارجاع به آیکون‌های سینمایی و تاکید بر جنبه مردانه یا قهرمان پروری در فیلم‌های فارسی است. همچنین استفاده از عکس‌های قدیمی خودش و ارجاع به حوادثی چون موشک‌باران، ترور، جنگ، قتل‌های زنجیره‌ای و... از شیوه‌های اوست. او با دوختن و دستکاری صنایع دستی زنان، عکس خود را روی بوم و پارچه‌های پرینت شده تکثیر، و از طریق آن به خوانش اتفاقات تاریخی می‌پردازد. کارتون‌های قدیمی هم از المان‌های مورد توجه اوست.

دکتر کامرانی آنگاه ویدیویی پخش کرد که در آن رزيتا شرف جهان از آرشیو فیلم‌های فارسی بهره جسته و ارتباط تازه‌ای را درون این فیلم‌ها شکل داده است.

هنرمند بعدی حسن سلطانی بود که در کار خود به حافظه جمعی رجوع می‌کند؛ اما نقطه محوری ارجاعش، بیشتر تبلیغات مجله‌های آن زمان است؛ منتها با رویکردی طنزآمیز.

طاهره پورحیدری هنرمند دیگری بود که آثارش مورد بررسی قرار گرفت. هنرمند جوانی که مکان و نوستالژی، سوژه و محور تاکید اصلی آثار اوست. او عمدتا به سراغ خانه‌های جدامانده و خالی و متروک رفته و ریختگی و پوسیدگی را در تکنیک‌های نقاشی خود احیا کرده و به نمایش گذاشته است. اساسا خود این فرایند تکنیکی نقاشی او، موید این ستایش گذشته است. پورحیدری از سوی دیگر، وجه سوررئالیستی و «یادمان گونگی» را از طریق قراردادن یک عنصر نامتجانس و غیر مرتبط در فضا، تشدید می‌کند.

مهدی فرهادیان اما، شیوه متفاوت‌تری دارد و انتخاب‌هایش هم بسی هوشمندانه است. تلفیق عکس‌های خانوادگی با معماری بنا، یا اقتباسی از ترکیب‌بندی آثار کلاسیک، تم کارهای او را تشکیل می‌دهد.

ملکه نائینی هنرمندی است که در خارج از کشور سکونت دارد. او در کار خود بیشتر از عکس‌های خانوادگی و آرشیوی استفاده می‌کند و ویژگی کارهایش، نقوشی است که لابلای عکس‌ها جاسازی می‌کند و کمتر جنبه انتقادی دارد.

آمنه زمانی هنرمند جوانی است که کارهای چیدمانی و با ارائه متفاوت را به نمایش می‌گذارد و آثار را لایه لایه با ریختن رزین، از خلال یک شی نیمه شفاف می‌بینیم: نزدیک به جنس کارهای «بولتانسکی».

ندا رضوی‌پور هم هنرمندی است که کار خود را از فیلم‌های خانوادگی دوربین‌های قدیمی سوپر ۸ شروع کرده است؛ اما ابزارهای امروز، انعطاف دیجیتالی خود را در خدمت توسعه و تنوع فرم‌های بیان هنری بکار گرفته‌اند.

در انتها، نوبت به نمایش و تحلیل آثار خود سخنران نشست رسید. در اینجا این مدرس دانشگاه، به نمایش چند تصوير از آثار خود پرداخت و وجوه مختلف آثار و مکانیزم شخصیت‌پردازی‌های متضاد آن را در مجموعه «ایرانگردی روی اسکناس» با پخش ویدئویی مرتبط با آن، بررسی و تشریح کرد.

پایان بخش این گفتار، تبیین وجوه تراژیک، کمیک، گروتسک، خشونت بار یا اکسپرسیو، واخوردگی تنیده با معصومیت، و... در کلیت آثار ارائه شده در سال‌های اخیر توسط هنرمندان ایرانی با محوریت ارجاع به مسئله نوستالژی و ایده حافظه و خاطره و رجعت به گذشته بود.

این هنرمند و مدرس و صاحب‌نظر هنری در انتهای سخن، به پرسش‌های حاضران پاسخ داد.

گفتنی است پژوهشکده هنر، سلسله نشست‌های «رویکردهای هنر معاصر» را با روایت‌های نام آشنایان حوزه هنرهای جدید و با حضور علاقه‌مندان مباحث تخصصی هنر معاصر، ادامه خواهد داد.

 

 
 
 

زمان انتشار: دوشنبه ٣٠ مهر ١٣٩٧ - ١٠:٠٨ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج