هشتمین نشست از سلسله درسگفتارهای «نظریه و نقد هنر» پژوهشکده هنر با موضوع «نظریه هنر والتر بنیامین» برگزارشد.
نشست ديگري از درسگفتارهای «نظریه و نقد هنر» پژوهشکده هنر با عنوان: «هنر مدرن و مدرنیسم؛ بازخوانی نظریه هنر والتر بنیامین»، برگزارشد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده هنر، وابسته به فرهنگستان هنر، هشتمین نشست از سلسله درسگفتارهای «نظریه و نقد هنر» ، به بازخوانی اندیشه والتر بنیامین، از بزرگان مکتب فرانکفورت و نظریه پرداز هنر در حوزه مطالعات فرهنگ و علوم اجتماعی، اختصاص داشت که با سخنرانی خانم دکتر نیّر طهوری، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات و صاحبنظر و پژوهشگر هنر، و با حضور علاقهمندان، عصر دوشنبه 30 بهمن 1396، در تالار کنفرانس فرهنگستان هنر برگزار شد.
در این نشست با موضوع «نظریه هنر والتر بنیامین»، اندیشههای این متفکر قرن بیستم در حوزه مطالعات اجتماعی و نقد هنر مدرن در قرن بیستم، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت که گزارشی از مباحث مطرح شده در پی میآید.
پاریس: پایتخت قرن نوزدهم
نقطه عزیمت سخنران در ابتدای بحث، طرح این موضوع بود که مدرنیته، در پی تحولات و دگرگونیهایی که در همه عرصهها آفرید، هنر را هم به صحنه زندگی روزمرّه وارد کرد و از انحصار کلیسا، دربار و اشراف، بیرون آورد. سپس به تحلیل شرایط پاریس در قرن نوزدهم، به عنوان یکی از مهمترین خاستگاهها و بستر ظهور و تکوین مدرنیته، پرداخت: پاریس امکاناتی ایجاد کرد که اولین «پاساژ»ها ابتدا در آن شکل گرفتند. اسم کتاب معروف بنیامین هم The Arcades «پاساژها» است که در عین قطور بودن، ناتمام است. او در این کتاب تأثیرگذار از آن بحث میکند که چگونه با کشف مصالح و مواد صنعتی نظیر آهن و شیشه، معماری دگرگون شد و چگونه با آهن و ریل راه آهن، کشورهای اروپایی ارتباطات بیشتر و پیچیدهتری با یکدیگر یافتند. تکیه بنیامین روی کشف فولاد و بکارگیری آن در موارد مختلف است. او تکنولوژی را مبداء تغییر ماهیت هنر میداند. ظهور سبکها و قالبهای هنری به جایگزینی و عرضۀ هنر با شیوههای جدید به جای شیوههای سنتی تولید میانجامد. همانگونه که کشفیات تازه و مواد و مصالح جدید سبب ظهور قالبهای جدید شدند. به موازات این امر، اتفاق دیگری نیز افتاد: منش و ماهیت هنر از «تأمل» به «تفنّن» تغییر جهت داد و به سمت سرگرمی و لذّت سوق پیدا کرد. تفکر مدرن از دکارت شروع میشود و کانت آن را تثبیت میکند و عواملی را در شناخت و نقد هنر و زیبایی اعلام میکند که زمینه عبور هنر از آنچه بدان شناخته میشد و رسیدن به این نقطه را شکل میدهد. متدولوژی دکارت در هستی شناسی، پیشرفت علوم را در حوزههای مختلف در پی داشت. تغییر در جهان بینی از این رهگذر رخ داد که در فلسفه کانت تثبیت شد، و تبار آن البته به شروع پیشرفتهای کیهان شناسی (انقلاب کپرنیکی)، پیشرفتهای پزشکی و علوم پایه میرسد. امّا نهایتاً این همه تحوّلی را ایجاد کردند که در پاریس به ثمر نشست و این شهر را به عنوان پایتخت بلامنازع قرن نوزدهم درآورد. جایگاهی که در قرن بیستم از آنِ نیویورک شد.
این مدرس دانشگاه در ادامه با بیان عواملی چون تغییر فضاهای شهری و ساختار معماری، ساخت پلهای چدنی و ریل راه آهن در اثر انقلاب صنعتی، که به گسترش روابط بین کشورها منجر شد، گفت: نمایشگاه جهانی لندن در 1851 پیامد این روابط ناشی از حمل و نقل و تسریع و تسهیل در رفت و آمد بود. عنصر دیگر، تولید صنعتی شیشه بود که معماری را دستخوش دگرگونی ساخت.
اجرای طرح جدید خیابانها و تغییر نقشه شهر پاریس در دوره ناپلئون سوم توسط هوسمان، شهردار پاریس که خود را هنرمند ویرانگر میخواند، و راه اندازی و رونق فروشگاههای بزرگ و نمایشگاههای جهانی، موجب شدند تا برای اوّلین بار، تجارت به عنوان عاملی تعیین کننده در مسیر توسعه و تحول هنر، نقش آفرینی کند. زرق و برق این فروشگاهها، که عامل جذب عموم مردم میشد، در مجموع، پاریس را به عنوان اولین «شهر- الگو»ی تجدّد و نخستین پایگاهی که مدرنیسم در آن تثبیت میشود معرفی میکند.
دکتر طهوری آنگاه به طرح شش گفتاری پرداخت که بنیامین آنها را محور اصلی در تبیین نظریه خود قرار میدهد:
گفتار اول، پاساژها
رشد صنعت نساجی، رونق تجارت منسوجات، نیاز به فضاهای بزرگ برای حفظ و ذخیره کالا در مقادیر و مقیاسهای کلان، کارکرد «پاساژ» را به عنوان مراکز جدید تجارت کالاهای لوکس، شکل داد. از این نقطه بود که هنر در خدمت فروشندگان قرار گرفت و منجر به ابداع اشکال تازهای از «تجمل صنعتی» شد. گذرگاههای مفروش با سنگ مرمر و نورگیری از سقف شیشهای، قرارگیری فروشگاهها در دوطرف گذرگاه، ورود چراغهای گازی برای اولین بار به صحنه، کاربرد اصول مهندسی در معماری و دگرگونی در معماری، متأثر از قاعدهمندی فلز، و... پاساژها به راستی یک شهر است، دنیایی در مقیاس مینیاتوری.
اوّلین عامل ظهور پاساژها رونق تجارت منسوجات بود که با رشد آن نیاز به فضاهای بزرگ برای حفظ و ذخیره کالاها در مقادیر کلان، سبب پیدایش اولین مؤسسهها به صورت فروشگاههای بزرگ شد. شروع ساختمانسازی با آهن به رخ کشیدن شکوه و اقتدار اعصار کهن و باستانی بود که با پیبردن به سرشت کارکردی آهن و وارد کردن آن در ساخت و ساز، برای اولین بار اصول ساختمانی به عنوان قاعده وارد معماری شد. ریل راه آهن از دیگر عوامل مهم تغییر در روند هنرها بود. مشخصه این دوران، ورود هنر به عرصه اقتصاد و بازار از پی رشد فراگیر صنعت و تکنولوژی شمرده میشود.
گفتار دوم، دیوراما
(ترکیبی از نقاشی و عکاسی برای ایجاد فضای فانتزی در پاساژها)
به گفته بنیامین، اگر معماری با آهن، هنر را پشت سر گذاشت، نقاشی با «دیوراما» همان راه را پیش گرفت. ادبیات «دیورامیک» هم همین وضعیت را داشت. همان کاری که عکاسی با «روایتگری» آغاز کرد به حیطه ادبیات هم وارد شد. «دگروتیپ» شکل ساده و اولیه دوربین عکاسی بود که نخستین بار در نمایشگاه جهانی 1855 عرضه شد و پیامدش صحنهپردازی روایی و شکلگیری «ناتورالیسم» بود. امپرسیونیستها در این دوره تمام همّت خود را مصروف به حداکثر استفاده از کارکرد رنگ ساختند و تأثیر و «امپرسیون» هنرمند از محیط خارجی و فضای پیرامونیاش، مبنای «امپرسیونیسم» شد. یک اتفاق دیگر هم افتاد: اگر عکاسی میتواند به سینما تبدیل شود، کوبیسم هم همین رویا را در سر دارد.
نقاشی در تلاش برای بقا و در واکنش به برتری عکاسی، به شیوههای جدیدی مثل «امپرسیونیسم» و «کوبیسم» متوسّل شد تا در واقع وظیفه پیشین خود را از ثبت لحظها و چهرهنگاری از اشخاص مهم، به کنش جدیدی متحول کند که در آن ثبت تأثرات فردی و نه تقلید عین به عین از موضوع اهمیت داشت.
گفتار سوم، گراندویل یا نمایشگاه جهانی
پدیده نوظهور نمایشگاههای جهانی، به مدد نوآوریهای فنّی و استفاده از فراوردههای گوناگون صنعتی نظیر آهن و فولاد امکان پذیر شد.
برج ایفل، در نمایشگاه جهانی 1889 در پاریس، به مناسبت صدمین سال انقلاب کبیر فرانسه، نماد دوران جدید شناخته میشود که با استفاده از آهن، عظمت و اقتدار مهندسی را به رخ میکشد. این ساختمان نماد مدرنیته و توان تکنولوژیک در ورود به قرن بیستم است. اما اتفاق دیگری هم با صنعتی شدن یا تولید کارخانهای رخ میدهد و «تولید دستی» به «تولید ماشینی» تبدیل میشود. متعاقب آن با پدیدۀ نوظهور دیگری مواجهایم که تبدیل به یکی از نمادهای اصلی این دوران میشود: ظهور «پرسه زن» که بودلر در شعر خود از آن یاد میکند. رخداد دیگر، صنعت «مُد» است که محصول افزایش تولید و نیاز به بالابردن تقاضا داشت. مُد نه تنها دو عامل «تازگی» و «حیرت انگیزی» را با خود به همراه دارد که مشخصه مهمترش «فراگیر» بودن است. یکی از اوّلین بانیان مُد جهان که انقلابی در طراحی لباس زنان ایجاد کرد، طراح فرانسوی «کوکو شَنِل» است.
از اینجاست که «پرسه گردی» به موضوع نقاشی امپرسیونیست تبدیل میشود. «مُد» هم کمک میکند که نه تنها چرخه تولید در منسوجات بچرخد؛ بلکه انواع سلیقههای رنگارنگ را پوشش میدهد و تغذیه می کند. در ادبیات و هنر نیز با تجلّی «مُد» مواجهایم: شعر بودلر و نقاشیهای ادوار مانه بازتاب پدیده «دندیسم» است.
نکته بعدی، اعلام حضور قاطع «صنعت فرهنگ سازی» است که آدورنو و هورکهایمر از آن بسیار گفتهاند؛ بدین ترتیب، کارگری که خود، تولید کننده بود، به مصرف کننده تبدیل میشود. همچنین اقتصاد محلّی هم به اقتصاد بینالمللی تبدیل میشود که خود، ریشه در گسترش ارتباطات ناشی از ریل راه آهن دارد که امکان حمل و نقل مسافران و تولیدات ماشینی را فراهم میآورد.
کالایی شدن هنر
«گراندویل» کل جهان را تبدیل به «شیء» و «کالا» میکند و سراسر جهان با این خاصیت مدرنیزه میشود. پرستش «بُت واره» کالا، مشخصه و هویت دوران جدید است. با «آرت نوو»، حلقه زحل به نردههای ریختهگری آهنی بالکنهایی تبدیل شد که ساکنانش برای پرسه زنی شبانه به گراندویل میآمدند. ابداع نمایشگاهها که با کاربرد آهن در معماری امکانپذیر شده بود، با نمایش محصولات صنعتی در عرصه عمومی، و تشویق تماشاگران به خرید لوازم فریبنده، و تداوم چرخه تولید، حفظ و برگشت سرمایه را با سود فراوان تضمین میکرد.
گردش در پاساژها و خیابانها با سیمای جدید، مظاهری از سیطره یک الگوی نوین محسوب میشود. مارکس متعاقب نمایشگاه جهانی لندن در 1862، اتحادیه کارگران را شکل میدهد.
طرح تقاضای کاذب برای مصرف
تشویق تماشاگران به خرید لوازم غیرضروری در نمایشگاهها، که علاوه بر معرفی کالاهای جدید، فضایی برای پرسه زدن و گذران اوقات فراغت بودند، یکی دیگر از محورهای این الگوی جدید است. اساساً اوقات فراغت و گذران اوقات فراغت، یک پدیدۀ مدرن است. تا قبل از دوران مدرن، اوقات فراغتی در میان نبود تا زمانی برای گذراندن آن نیاز باشد. از این پس میبینیم که فضاهای شهری برای حداکثر شگفتزده کردن، اقناع حسّ لذّت، میل به خرید و خرج کردن شکل میگیرند. عنصر شیشه و کارکرد آن نیز به کمک این هدف میآید. با استفاده از شیشه فضاهای «بسته»، به فضاهایی «شفاف» تبدیل میشوند. یعنی آنچه پشت دیوار صلب اتفاق میافتاد از این پس در ملأعام رخ میدهد. «پاریس» به تعبیر مارشال برمن در «تجربه مدرنیته» خصوصیت ویژهای مییابد: «عشق ورزی در ملأعام». آنچه تا آن زمان در خلوت و فضای خصوصی شکل میگرفت، حال در عرصه عمومی ظاهر میشود.
جلوگیری از انقلاب و اعتراض
سویه دیگر این تحول، جلوگیری از هرگونه انقلاب و اعتراض جمعی بود. احساس اقناع شدن، تخلیه فشارهای روانی انباشته شده بر ضدّ طبقه متوسط از طریق احساس همسانی و همگونی، شیوع و همهگیر شدن مصرف کاذب و پدیدۀ «مد»، خرید کالاهای لوکس، امکان مالکیت کالا برای هر فرد، و سرانجام ظهور «ناتورالیسم» و معرفی صورتی از شهر به نشانه «بهشت» از ویژگیهای این تحوّل جمعی به قصد مهار پدیدۀ انقلاب و اعتراض بود که بنیامین به آنها اشاره میکند.
گفتار چهارم، «لویی فیلیپ» یا: فضای داخلی
بنیامین، بر جدایی محل «زندگی» از محل «کار» برای اولین بار انگشت تأکید نهاد که عمدهترین محور شکلگیری مفهوم «فضای داخلی» است. برای نخستین بار شهروند خصوصی از فضای کار به عنوان مکمّل آن متمایز گشت. فرد که محلّ کارش را همچون واقعیت خارجی میشمرد، به فضایی داخلی نیاز داشت تا بتواند به رویاهایش بپردازد. کیهان در رویاهای او در حلقهها و گلهای ریختهگری شده آرت نوو به مثابه طبیعت گیاهی عریانی که با محیطی مسلح به تکنولوژی مواجه بود، تمثل مییافت. فضای درون، به عنوان اتاقی برای خود و پناهگاهی برای هنر، مثل جعبه عطر یا جعبه پرگار که فقط همان شیء را در خود جا میدهد. توجه «کلکسیونر»، به عنوان ساکن حقیقی درون، به تحسین اشیاء جلب شد که به آنها ارزش «خیالپردازانه»تری نسبت به «سودمندی»شان میبخشید. رهایی اشیاء از قید «مفید بودن» و فایدهمندی، رشد و فراگیر شدن پدیده «حراج» که پدیدهای مدرن است، و... دیگر نکات مهم این بحث را تشکیل میدادند.
وی از رابطه «خیابان» و «نقاش مدرن» با نظری به اندیشههای «بودلر» سخن گفت و نسبت این دو را اینگونه تبیین کرد: نقاش امپرسیونیست، خیابان را بمثابه یک «کاراگاه» ترسیم میکند: چشمش باید دقیق باشد و همه اتفاقها را رصد کند؛ مثل ادگار آلن پو در توصیف اشیاء و اثاثیه خانه به مثابه محلّ رخداد جرم!
گفتار پنجم، «بودلر» و خیابانها
«شهر» برای اولین بار، موضوع شعر غنایی میشود. بنیامین در رسالهای با عنوان «بودلر، آخرین شاعر غنایی در دورۀ اوج سرمایهداری»، به تفسیر و نقد شعر بودلر میپردازد. نه تنها سیاست و اقتصاد و معماری و نقاشی، که حتی موضوع و ماهیت شعر هم تغییر میکند. بودلر، پدر نقد مدرن و پدر شعر مدرن است و موضوع اشعارش را مضامین تازهای تشکیل میدهد که پیش از او در شعر دیده نمیشد. با بودلر پاریس (شهر) برای اولین بار موضوع شعر غنایی قرار گرفت.
سخنران نشست پژوهشکده هنر در بیان این نکته افزود: بودلر، به عنوان روشنفکر زمانه خود، اوّلین «کولی» و «حاشیه نشین» در هنر هم هست؛ احساس بیخانمانی، بیپناهی و بیخانه بودن را در شعر او به روشنی میتوان دید. جمعیت پوششی بود که شهر آشنا همچون صحنههای خیالی فلانور را جلب میکرد. شهر چشماندازی بود که مثل اتاق در ساختمان فروشگاههای بزرگ ادغام میشد. فروشگاهها از وجود فلانور برای فروش کالاهایشان بهره میگرفتند. فروشگاههای بزرگ دلیل قاطع پیدایش فلانور بود.
شعر بودلر، آیینهای است از تصور پاریس. پناه بردن به سمبولیسم و عالم خیال و اوهام بهمثابه گریزگاهی برای انسان این دوران است. شعر نیز در مقام یک شهر غرق شده همچون زیردریایی است.
«تازگی» سرچشمۀ «توهم» میشود: بالاترین ارزش هنر در برابر ایدۀ«مفید» بودن. تازگی بخاطر تازگی!
دکتر طهوری در ادامه، پیامد ظهور نمایشگاههای هنری و فروش آثار هنری را تبدیل اثر هنری به «کالا» و «شیء» بر مبنای «تازگی» و «نوآوری» دانست و تلاش هنرمند در جستجوی هرچه بدیعتر بودن برای فروش بهتر، و تبدیل اثر هنری به کالای تجاری را به عنوان دو مشخصه اصلی این دوره برشمرد.
گفتار ششم، «هوسمان» و سنگرها
نهادهای دنیوی و سلطه معنوی بورژوازی در قالب بولوارها صورتی بارز به خود گرفت. هوسمان تلاش میکرد تا برای تقویت دیکتاتوری و مهار پاریس به شیوۀ واکنش سریع عمل کند. جمعیت روزبهروز بیشتر میشد. اجارهها بالاتر میرفت و کارگران را به حومه میراند. محلههای پاریس چهره ویژه خود را از دست دادند. پاریسیها با شهر خود بیگانه میشدند و دیگر حسّ در خانه بودن نداشتند. آگاهی به ماهیت غیرانسانی شهر بزرگ آغاز شده بود.
در این گفتار، سخنران نشست، مبحث خود را با طرح مواردی چون: تخریب بافت قدیمی پاریس و ایجاد و احداث بولوارها، تشویق سرمایهداری و بورسبازی و باز شدن مسیر برای هنر بازاری، تغییر سریع عوامل اجتماعی، رشد رفاه و بهداشت عمومی و امن سازی معابر پاریس، جمعبندی نموده و به پایان رساند.
گفتنی است پژوهشکده هنر، سلسله درسگفتارهای «نظریه و نقد هنر» را با هدف جستارگشایی در مطالعات نظری و تحلیلی هنر برای علاقهمندان مباحث تخصصی و پژوهشی، همچنان ادامه خواهد داد که پیش از هر درسگفتار، به اطلاع همگان خواهد رسید.
|