پژوهشکده هنر، دوازدهمین نشست تخصصی هنر معاصر و دومین نشست «فرمالیسم و تاریخ هنر مدرن» را به نقد و بررسی کتاب کلمنت گرینبرگ؛ میان خطوط اختصاص داد.
پژوهشکده هنر، دوازدهمین نشست تخصصی هنر معاصر و دومین نشست «فرمالیسم و تاریخ هنر مدرن» را به نقد و بررسی کتاب کلمنت گرینبرگ؛ میان خطوط اختصاص داد.
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده هنر، وابسته به فرهنگستان هنر، در این نشست که عصر یکشنبه، ۲۶ آذرماه، با حضور علاقهمندان و دانشجویان هنر برگزار شد، حمیدرضا سوری، مدرس، مولف و صاحبنظر نام آشنای هنر مدرن، به بهانه نقد و بررسی کتاب کلمنت گرینبرگ: میان خطوط به ارائه مباحث خود در تبیین نسبت آراء گرینبرگ با هنر فرمالیسم و جایگاه آن در تاریخ هنر مدرن پرداخت.
در این نشست که دومین حلقه از نشستهای سه گانه «فرمالیسم و هنر مدرن» محسوب میشد، سخنران، ابتدا با تشریح پیشگفتار و فصلبندی کتاب، سخن خود را آغاز کرد و از سه نوع نوشتاري گرینبرگ در پیشگفتار کتاب سخن گفت: نخست «گرینبرگ آموزهمند» یا صاحب «دکترین»، که فعالیتهای آغازین نویسنده را شامل میشود. دورهای که هنوز اندیشههای مارکسیستی گرینبرگ در مقالاتش بسیار مشهود بود و نظریهمندی او را در تاثیر از ایدئولوژی چپ، نشان میداد. دومين دوره «گرینبرگ منتقد»، که روزانه مطلب مینویسد و بالاخره «گرینبرگ نظریه پرداز»،کسی که بعد از دهه ۶۰ میلادی، بیشتر از نقد روزنگاشت، تاملاتی گسترده و فراگیر در باب چیستی هنر و مباحث نظری دارد.
مدیر پیشین واحد پژوهش موزه هنرهای معاصر و صاحبنظر مباحث هنرپژوهی معاصر در ادامه به تفصیل، فصلهای کتاب را از فصل نخست بررسی و تحلیل نمود و اظهار داشت: در فصل اول کتاب که «راههای نقد» عنوان دارد، نویسنده کتاب، تییری دُدوو، میخواهد به این پرسش پاسخ دهد که: آیا گرینبرگ مرا واداشت که به پالاک عشق بورزم؟ طبعا انگیزۀ نویسنده، پاسخ به این پرسش است و نشان میدهد که متن، چه اندازه شخصی است و در پی تاثیر متن بر نویسنده، چگونگی عشق ورزیدن او به پالاک را بیان کند.
سوری افزود: نویسنده کتاب در این بخش، پرسشهایی را مطرح میکند از این قبیل: آیا «حس استتیکی» از راه «متن» قابل انتقال است؟ آیا یک منتقد میتواند مخاطبان را وادار کند که به متن، عشق بورزند؟ اگر اینگونه است به چه شکل و از کدام مسیر تحقق مییابد؟ با ترفندهای بیانی؟ یا با شیوه استدلال؟ ...
حمید سوری در ادامه خاطرنشان کرد: در مجموع این فصلها، نگاه نویسنده را به اینکه چه رابطهای با گرینبرگ دارد به صورت کاملا آشکار میبینیم.
وی با بیان این نکته که: نیت من ستایش گرینبرگ نیست؛ بلکه درک سازوکار چگونگی عشق ورزیدن او به جکسون پالاک است؛ به خوانش بخشهایی از کتاب پرداخت و با ذکر این جمله که: بیشتر تحلیلهای گرینبرگ از این حقیقت نشئت میگیرد که به خود اجازه نمیدهند در چارچوبی مفهومی محصور گردند، یادآور شد: یک تعریض به ایدهمندی و مفهومی بودن هنر هست که گرینبرگ خود را از آن دور نگه میدارد و به محتوا، معنا و مفهوم نمیپردازد و ما را وادار به دیدن میکند که مهمترین مسئله او هم همین دیدن است.
سوری افزود: گرینبرگ در جایی از هنری که به ایده آلوده شده سخن میگوید؛ یعنی این ناب گرایی و تمرکز بر فرم و تجربه به گونهای است که گویی باید از آن رفع اتهام نمود. در این فصل، مسئله دیگری که روی آن تاکید میشود این است که آنچه گرینبرگ دربارۀ روند هنر از آن گفتگو میکند توصیف است و نه توصیه و تجویز. در تاریخ هم میبینیم که هنر فرمالیستی به قدری خود را ناب و خالص کرده بود که دیگر چیزی نمانده بود و واکنشهایی چون: پاپ آرت و هنر مینی مالیستی و کانسپچوآل آرت و... از دل خلاهای آن ظهور کردند.
سخنران این نشست در بخش دیگر مبحث خود بیان داشت: مفهوم «ساختارگرایی» در توضیح رویکرد گرینبرگ، تبیینی از تباین او با فرمالیسم است.
سوری در توضیح و تشریح فصل دوم کتاب ادامه داد: نویسنده در پیشگفتار کتاب خود، این فصل را مهمترین و محوریترین فصل کتاب عنوان کرده و در آن، سرآغاز یک بازنگری در مدرنیزم را مطرح میکند. این فصل به نکات متعددی میپردازد که تضاد «آوانگارد» و «کیچ» در خلال آن طرح میشود. همچنین در این فصل به این موضوع پرداخته میشود که چه ارتباطی میان عشق به خود و نفرت از خود وجود دارد؟ نویسنده کتاب در این فصل انواع نفرت از خویش را که بستر عشق به کیچ میشوند طرح و بررسی میکند. اما آنچه بسیار مهم است اینکه: این تضاد آوانگارد و کیچ، مقوله بسیار روشنگری است که هنر را در جایگاه سیاسیــاجتماعی خود مینهد و هنر کیچ را نیز برآیند حاکمیت و ساختار قدرت و محصول سیاست جهت دهی به هنر و فرهنگ، میبیند.
این مدرس و منتقد هنری، آنگاه با بیان نسبت ابژه و هنر کیچ در بستر «کالایی شدن فرهنگ» یادآور شد: یک ابژه زمانی آمادگی کیچ شدن را دارد که کالا شود؛ کیچ، ماسک بیچهرگی است!
وی سپس به بررسی فصل واپسین کتاب رسید: «تاملات تزلزل»؛ که به گفته او، وجه نظریهپردازانه گرینبرگ را در خود بازتاب میدهد. این وجه گرینبرگ پس از دهه 60 میلادی و متعلق به زمانی است که دیگر نقد روزانه نمینویسد و نگاهش بیشتر معطوف به بنیانها و چیستی هنر است. گرینبرگ در این دوره به دوشان و کانت و... میپردازد. در خلال این نوشتهها وجوهی از گرینبرگ را مییابیم که پیشتر با آن آشنا نبودیم.
حمید سوری با بیان اینکه: مفهوم فرم نزد گرینبرگ از نامشخصترین مفاهیم است و نیاز به تامل بیشتر دارد و با اشاره به اهمیت مناظره گرینبرگ در این کتاب، که برای شناخت او حتی بیشتر از کل کتاب به خواننده کمک میکند، افزود: ما همیشه فرمالیسم را توجه صرف به فرم و پرداختن به عناصر ذاتی بصری و دور شدن از محتوا، به معنای کلاسیک آن یعنی موضوع و معنا، دانستهایم اما گرینبرگ، کیفیت و محتوا را نزدیک هم میداند و در پاسخ به پرسشی درباره سوء تعبیر رایج از فرم میگوید: بدون محتوا، کیفیتی در کار نیست.
مبحث بعدی سخنران نشست دوازدهم، «برهان در نقد» بود که طی آن گفت: هر چیزی میتواند هنر باشد، اما هنر خوب، چیز دیگری است. وقتی میگوییم هنر، الزاما منظور ما هنر خوب نیست.
انتقال مرکزیت هنری از پاریس به نیویورک، نقش گرینبرگ در شهرت پالاک و اکسپرسیونیسم انتزاعی و محوریت امریکا در هنر جهان، دوره آوانگارد از ۱۹۳۹ به بعد و نگرش گرینبرگ در بازخوانی هنر معاصر جهان، از مباحث دیگری بود که این صاحبنظر و نویسنده در سخن خود مطرح کرد و گفت: هنر رادیکال و هنر ایدهمحور همچنان بر جهان تسلط دارد و با نگرشهایی که زبان سیاست و... را با هنر آمیخته میدانند و هنر را در خلا نمیبینند مقابله دارد.
وی سپس به نقد ترجمه کتاب به لحاظ ایرادات لغوی، زبانی، پاورقیها، نبودن نمایۀ کلی برای ارجاع، دشواریها و چالشهای این ترجمه به لحاظ پیچیدگی ساختار جملات و... پرداخت.
واپسین محور مباحث طرح شده در این نشست، بیان نسبت تفکر «آدورنو» و «گرینبرگ» و وجوه اشتراک و تمایز این دو متفکر و سرچشمهها و مبانی تفکر هر یک از آنها بود که سوری طی طرح این موضوع تصریح کرد: هر دو با وجود وجوه افتراق بسیار، در پیشزمینه اولیه مارکسیستی و در صراحت و بدبینی تاریخی خود و اتکا به تفکر «اشپنگلر» و باور به اینکه آوانگارد، شکل پویایی است که سنت در منتهای زوال خود میبیند به هم شباهت دارند و وجه تمایز آن دو هم این است که: تئودور آدورنو ذاتاً هگلی است؛ درحالیکه گرینبرگ، امریکایی و در نتیجه دارای رویکردی پراگماتیستی و عملگراست.
پایان این نشست پژوهشی، با طرح سوالات حاضران و پاسخ سخنران مدعو به این پرسشها، همراه بود.
سلسله نشستهای هنر معاصر با حضور کارشناسان و صاحبنظران برجسته هنری در پژوهشکده هنر ادامه خواهد یافت.