محمد علي معلم دامغاني، رئيس فرهنگستان هنر در نشست «موسيقي و ادبيات» اظهار داشت: هيچگاه موسيقي و شعر در تاريخ از يكديگر جدا نبودهاند.
به گزارش روابط عمومی فرهنگستان هنر، نخستين نشست از سلسله نشستهای تخصصی بینارشتهای در موسیقی با عنوان «موسیقی و ادبیات» به همت معاونت فرهنگی و هنری فرهنگستان هنر، عصر سهشنبه، 13 شهريور، ساعت 15 در سالن همايشهاي اين فرهنگستان با حضور استادان، كارشناسان و علاقهمندان، برگزار شد.
در ابتدای نشست اردوان طاهری، پژوهشگر موسیقی، دبير نشست که هدايت این برنامه را بر عهده داشت، با توضيح مختصري از چگونگي برگزاري اين سلسله نشستها از سخنرانان دعوت كرد تا به مبحث ارتباط موسيقي و ادبيات بپردازند. نخستین سخنران نشست، محمدعلی معلم دامغانی، ریاست فرهنگستان هنر، سخنان خود را با بيتي از نظامي گنجوي (ای جهان را ز هیچ سازنده/ هم نوا بخش و هم نوازنده) آغاز كرد و اظهار داشت: موضوع سخن به اصطلاح امروز موسيقي و ادبيات است كه با همۀ مانوس و شناخته بودنشان به نوعي بيگانهاند. موسيقي، كلمهاي است که امروز براي آن سابقۀ يوناني قائلاند؛ که البته با مقدمه ما خيلي سازگار نيست؛ يا حداقل بايد در تبيين آن كوشش شود. در يونان خداياني هستند كه بعضي خدايان عالم روشنايياند و برخي خدايان عالم تاريكي. زئوس، به قول آنها خدايخدايان، که خوش سليقه بوده و بسيار ازدواج کرده، در ازدواجش با ميوزين، صاحب نوادگاني ميشود با عنوان ميوزها. میوزها در فرهنگ ما الهام بخش شاعران، موسيقيدانان و اهل هنر هستند. اينها گاهي زميني و گاهي آسماني، گاهي زن و گاه مرداند. مثلا میوزين مولانا، شخصيتي است به نام شمس. ديوان نخستين شهريار نیز تحت تاثير معشوقي است، كه الهام بخش او میشود، و اين شيفتگي موجب نالههاي شهريار ميشود كه از جفاي يار و خانوادهاش میگوید: (پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت/ پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم).
رئيس فرهنگستان هنر به تشريح كلمات فرهنگ و آهنگ پرداخت و تصريح كرد: ادبيات و موسيقي هر دو كلماتي بيگانه نما هستند. ادب را برخي ريشه فارسي برايش قائلاند؛ ولي به زبان امروزي عربي تلقي ميشود. امروز تنها دربارۀ ادبيات و موسيقي حرف نميزنيم؛ بلكه دربارۀ فرهنگ و آهنگ صحبت ميكنيم. هنگ، هنجار است و هنجار را همۀ ما ميشناسيم. نرمال يعني هنجار و حرف «آ» كه بر سر آن ميآيد، ميشود «آنرمال» يا نابهنجار كه در آهنگ هم چنين چيزي است. هنگ در فرهنگ و آهنگ مشترك است. «فر» يعني بالا و هنگ به معناي مسير است. سفر زميني يك روز با شتر است و يك روز با موتور و امروز فرهنگي پيدا كردهايم كه با هواپيما و راه آسماني حركت ميكنيم. نسبت به راه زميني راه آسمان فرهنگ و هنجار بالاتر است و اگر نور مركب انسان باشد، اين هنجار، خيلي خيلي بالاتر ميرود.
وي در پایان سخنانش به پيوند موسيقي و شعر اشاره كرد و گفت: در گذشته شعر و موسيقي از يكديگر جدا نبودند، آنطور كه دربارۀ رودكي گفته شده، او موسيقيدانی شاعر بود و شاعری موسيقيدان. البته برخي او را از روستاي رودك ميدانند كه در سمرقند واقع بوده، كه حرف باطلي است. همينطور گروهی معتقد هستند كه چون رود (عود) مينواخته به رودکی مشهور شده؛ اما این سخنان نیز بيهودهاست. زيرا «رودك» در زبان فارسي به جوان، خوشسيما، شوخ و موسيقيدان گفته ميشد. در هر صورت هيچگاه موسيقي و شعر در تاريخ از يكديگر جدا نبودهاند.
در ادامه حاتم عسگری، استادیار رشته موسیقی در دانشگاه هنرهای زیبا، سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: «من متاسفانه شاعر نیستم، ولی گاهی شعر میگویم. در موسیقی هم اگر کاری کردم، از من مَشو مَلول که در فن موسیقی مانند طفل تازه به مکتب رسیدهام. اغلب شاعران خوب ما، موسیقیدان هم بودهاند، از رودکی نخستين شاعر پارسي گو تا دیگران. حالا باید بدانیم چرا موسیقی؟ چون ما با موسیقی به دنیا میآییم. دو نوع موسیقی از ابتدا میشنویم؛ یکی خنده و یکی گریه. خنده و خوشحالی آن مادر و گریه نوزاد. پنج نوع موسیقی همه ما در شبانه روز اجرا میکنیم و آن اذانی است که اول نماز میخوانیم.»
این استاد موسیقی درباره لزوم همراهی موسیقی و ادبیات گفت: «مولوی میگوید علم موسیقی بر من چون شهادت است. چون مؤمن هستم، شهادت و ایمانم آرزوست. این چند سال مخصوصاً از زمانی که رادیو آمده، سعی نکردهاند از افرادی دعوت کنند که واقعاً شعر و موسیقی بدانند. اگر ما ادبیات شعری نداشته باشیم، موسیقیمان را نمیتوانیم آنطور که باید و شاید هدایت کنیم. زیرا اول شعر است و دوم موسیقی. هنوز رسم است که میگویند شعر از چیست و آهنگ از چیست؟ اگر امروز شعری به آن معنا سر نمیگیرد، فقط به خاطر موسیقی است. چون آهنگ باید باشد که شعر را روی آن بگذارند. گاهی برعکس عمل میکنند؛ که این درست نیست. باید آهنگ باشد و شعر روی آن بگذارند. پس این پاسخ این پرسش شد که چرا موسیقی و ادبیات با هم گره خوردهاند.
وی در ادامه سخنان خود به رابطه موسیقی و زندگی و موسیقی و مذهب پرداخت و گفت: «اگر ما وزن در زندگیمان نباشد زندگیمان، سر و سامان پیدا نمیکند. باید فرهنگ در آن باشد، باید مرتب باشد. همچنین مذهبی را سراغ نداریم که موسیقی در آن نباشد و موسیقی حرف اول را نزند. «اقرأ» یعنی بخوان. اما کدام خواندن؟ کدام آواز؟ کدام شعر؟ یکی از گرفتاریهایی که موسیقی ما دارد و به شعر ما هم لطمه زده است، این است که خوانندگان ما شعر نمیدانند. آنها نمیدانند که چه شعری باید روی آهنگ بگذارند. اگر رودکی شعر «بوی جوی مولیان» را نوشت آیا حرکتی در آن بود؟ چرا بزرگان ما سراغ موسیقی آمدهاند؟ آیا مولوی احتیاج داشت به موسیقی؟ باید وزنها را میدانست. باید بدانیم که موسیقی شفادهنده است.
حاتم عسگري با نقد برخي از خوانندگان امروزي سخنان خود را به پايان برد و گفت: به طور مثال استاد نکیسای تفرشی، که در حدود پنجاه سال پیش از دنیا رفته؛ هنوز بعد از سالیان سال، زمانی که قسمتی از آهنگیش را برای جمعی میگذارم، همه تحت تأثیر قرار میگیرند؛ زیرا شعر را خوب خوانده است. خوانندگان امروز ما شعر نمیدانند. اینها هم موسیقی را خراب میکنند هم شعر را. زیرا ما اگر شعر را درست درک نکنیم، آهنگ آن را هم نمیفهمیم. من اینجا هم از شعر دفاع میکنم هم از موسیقی. هنوز خوانندگان ما نمیدانند که برای هر کدام از این دستگاههای موسیقی شعر مخصوص به همان دستگاه وجود دارد. اگر شاعر آهنگ را نداند نمیتواند شعر بگوید.
سپس مهدی ستایشگر، پژوهشگر و نوازنده سنتور، به پیوند موسیقی و شعر اشاره کرد و گفت: وقتي در دانشگاه سوره، موسیقی آموزش میدادم، معتقد بودم كه خوانندهها هم بايد به کلاس بیایند و پیوند شعر و موسیقی را بياموزند. منظور اين نيست كه به خواندن يك كتاب حافظ بسنده كنيم. پیوند شعر و موسیقی هم مانند ديگر دروس باید به صورت کارگاه آموزش داده شود تا خواننده بتواند با خواندن شعر، موسيقي آن را نيز دربياورد. البته عکس اين موضوع نيز درباره آهنگساز و شاعر صادق است؛ تا جايي كه به شعرفهمي برسد و بتواند صاحبنظر باشد.
مدیر مسئول و سردبیر ماهنامه هنر موسیقی راز مانايي موسيقي ايراني را در درستخواني دانست و تصريح كرد: بايد يك موسيقيدان در ابتدا به شعر مسلط باشد و بتواند آن را درست بخواند. آنچه باعث ماندگاری موسیقی ما بوده، داشتن نظم و حساب است و به نظر من شعر و موسیقی ما ارجح بر تمام هنرهای ایرانی است.
وی در پايان صحبتهايش، در خصوص برگزاري نشستهاي تخصصي موسيقي اضافه کرد: برگزاري چنين جلساتي موجب ميشود تا مردم ما بدانند در گذشته روند رشد موسيقي چگونه بوده است؛ زيرا روايت روابط استادان و شاگردان به طور دقيقتر و ملموستري بيان ميشود.
آزيتا فيروزي، آخرین سخنران نشست، به پيشينۀ پژوهشهاي بينارسانهاي پرداخت و اظهار داشت: در حال حاضر تحقیقات بینارسانهاي در ابتدای راه است. این اصطلاح مدیون مقالهای است كه داك هيگنز در سال 1966 در خبرنامۀ شماره 1 «چیز دیگر» منتشر كرد و همچنین تحقیقات ايرنا راجرز.
استادیار رشته فلسفه هنر در دانشگاه آزاداسلامی در ادامه به مفاهيم و معاني كه از واژۀ بينارسانهاي حاصل ميشود، اشاره و توضيح داد: بینارسانه در معانی و مفهوم ترکیب رسانههاست که شامل پدیدههایی مانند اپرا، فیلم، تئاتر و دیگر واسطههای جدیدتر همچون کامپیوتر و شبکههای اجتماعی است. در بینارسانه اشاره به کارهایی میشود که در آن مواد و اشکال مختلف هنری جای اینکه صرفا کنار هم گذاشته شوند، از نظر مفهومی ترکیب شدهاند و هویت جدید را به وجود آوردهاند.
اين پژوهشگر حوزۀ فلسفۀ هنر ادامه داد: اما آنچه در اینجا مورد نظر ماست تلفیق ادبیات و موسیقی به صورت منسجم است، مانند تار و پود یک پارچه که در عین اینکه دارای هویت مستقل هستند، در نهایت به یک زبان جدید منجر میشوند. نظام نشانهای دیگر که نه ادبیات است و نه موسیقی، در عین حال هم ادبیات است هم موسیقی. در اینجا متن ادبی که میتواند یک شعر باشد و یا قطعهای از یک کتاب و یا هر نوشتار دیگری، به جزیی از آواهای موسیقی تبدیل میشود، اشعار حتی ممکن است معنای متن اصلی را متفاوت کند و کلمات تبدیل به نتهای آهنگین میشوند.
فيروزي در ادامه به تفاوت بينارسانه و چند رسانه اشاره كرد و توضيح داد: در مواردی بینارسانه با پدیده چندرسانه ممکن است اشتباه گرفته شود. چندرسانه تنها حضور چند رسانه در کنار یکدیگر است، اما در بینارسانه داد و ستد و تعاملی بین رسانه و متن بوجود میآید كه حاصل آن گفت و گویی با ویژگی در حرکت بودن است که مدام در آن زایشی به وجود میآید و حرکتی به جلو با خلق معانی بیشتر است. در اینجا حضور درک و دریافت مخاطب است که به اثر نیز معنای جدیدی میدهد.
اين پژوهشگر با مثالهايي به روشن شدن بيشتر بحث پرداخت و گفت: در اینجا بد نیست به اجرای هفت صدا اثر دکتر اردوان طاهری و همراهی استاد محمدعلی بهمنی، اشاره كنم. تصور میکنم در ایران به این شکل، اولین بار در این اجرا، گفتمان بین متن موسیقی و اثر و مخاطب با حرکت تعاملی و اندیشمندانه را دیدیم.
اين نشست با پرسش و پاسخ حاضران به پايان رسيد.
گزارش تكميلي اين نشست در نشريه سفير هنر منتشر ميشود.