اخبار > بررسي"چشم‌اندازهاي نو در هنر و زبان هندي" در فرهنگستان هنر


بررسي"چشم‌اندازهاي نو در هنر و زبان هندي" در فرهنگستان هنر

 

نشست علمي "چشم‌اندازهاي نو در هنر و زبان هندي" ظهر روز شنبه در فرهنگستان هنر برگزار شد.

نشست علمي "چشم‌اندازهاي نو در هنر و زبان هندي" ظهر روز شنبه در فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر،‌ در اين نشست علمي " سوراب كومار شاهي" فعّال فرهنگي هنري هندي به ارائه تصويري از سينما و ادبيات در هند پرداخت.
سوراب كومارشاهي ضمن معرفي خود، به ارائه تغييراتي كه در سپهر و در زبان هنر هند ( هنر به معناي ادبيات و سينما بخصوص سينما) اتفاق افتاده است، پرداخت و بيان كرد: "قبل از صحبت كردن درباره سينما من درباره ادبيات صحبت مي‌كنم، به دليل اين‌كه ادبيات و سينما در هند با هم ارتباط نزديكي دارند و تفاوت‌هايي كه در گذشته وجود داشته خيلي كم رنگ‌تر شده و امروز كسي كه مي‌خواهد فيلم‌نامه نويس خوبي باشد، حتماً بايد در زمينه ادبيات هم نويسنده خوبي باشد."
اين روزنامه نگار افزود:"داستان زبان فارسي در هند داستان جذابي است. زبان فارسي با ايراني‌ها به هند نيامد،‌ بلكه با ترك‌ها به هند آمد. در سده سيزده ميلادي زماني را در هند داريم كه طبقه اشراف هند به زبان فارسي صبحت مي‌كنند و مي‌نويسند. زماني كه ترك‌ها (گورگانيان) هند را فتح كردند،‌ زبان فارسي به زبان رسمي و درباري و اليت در هند تبديل شد. در حالي كه زبان تركي‌ كه سربازان ترك به آن سخن مي‌گفتند، تبديل به زبان كوچه بازاري شد. بعدها به اين نتيجه رسيدند كه به دليل دور بودن دستور زبان تركي از زبان بومي‌هاي هند ، تركي نمي‌تواند به عنوان زبان كوچه و بازار هم استفاده شود. در نتيجه تصميم گرفتند كه زبان جديدي ايجاد كنند كه مانند يك پل بين زبان فارسي و زبان‌هاي هندي باشد. اين زبان از گرامر زبان‌هاي هندي بخصوص سانسكريت استفاده مي‌كند و واژه‌هاي زبان فارسي و تركي در آن به كار رفته است ، به اين زبان "زبان اردوي محله" مي‌گفتند. اردو به اين دليل به كار رفت كه اردو در تركي به كمپ نظامي گفته مي‌شد."
وي ادامه داد:"در سده سيزدهم، ‌اميرخسرو دهلوي، فيلسوف و شاعر مهم ايراني از ايران به هند مي رود. اميرخسرو كسي است كه اعتبار ايجاد زبان اردو به وي باز مي‌گردد و وي را به عنوان بنيان‌گذار زبان اردو مي‌شناسند." سپس با نمايش چند شعر به نقاط جدايي زبان فارسي از اردو اشاره كرد و نشان داد كه بخش اول شعر كه به زبان فارسي است را مخاطب فارسي زبان متوجه مي‌شود، ولي بخش دوم كه به زبان اردوست، براي مخاطب فارسي‌زبان قابل فهم نيست. در اين زبان، واژه‌هاي مربوط به مفاهيمي مثل عشق و خيانت كه در زبان فارسي خيلي خوب بيان شده‌است، از زبان فارسي گرفته شده‌است.
اين پژوهشگر درباره تاريخ سينما در هند به دهه‌هاي ابتدايي سده نوزده بازگشت و گفت:" در دهه هاي 1920 تا 1930 كه هندوستان هنوز مستعمره انگلستان بود و نهضت‌هاي استقلال‌طلبانه در هند در حال رشد بود، روزنامه "سوز وطن" در هند منتشر مي‌شد كه معروف‌ترين روزنامه ملي‌گرايان هند بود و آن را يك هندو به نام پريم چندز منتشر مي‌كرد كه از معروف‌ترين نويسندگان سده بيستم هند بود. اين روزنامه در دو زبان فارسي و اردو منتشر مي‌شد. مخاطبان اين روزنامه مثل بازيگران، هنرمندان و تحصيل‌كردگان، زبان تحصيلي‌شان اردو و فارسي بود. وقتي تئاتر خيلي رايج مي‌شود و مبارزان استقلال تصميم مي‌گيرند از تئاتر به عنوان رسانه استفاده كنند، اين همان زباني است كه مورد استفاده قرار مي‌گيرد. در آن دوره بهترين تئاترها و سالن‌هاي تئاتر متعلق به پارسيان و زرتشتيان بود. اردشير ايراني كه پارسي بود يكي از معروف‌ترين سالن‌داران تئاتر در هند بود. وي با ديدن اين كه مخاطبان تئاتر محدودند، ‌تصميم گرفت مضامين تئاترها را در مدياي بزرگ‌تري كه مخاطبان بيشتري داشته باشد به كار ببرد و اين تولد سينماي ناطق در هند بود. ايراني تصميم گرفت تعدادي از داستان‌هايي را كه در تئاترها استفاده مي‌شد به صورت ورژن سينمايي اجرا كند. اين تئاترها در هند بسيار محبوب بودند و وقتي به صورت فيلم درآمدند فيلم‌ها هم بسيار محبوب بودند.
ويس در ادامه گفت:" با جدايي هند و پاكستان استفاده از زبان اردو در فيلم‌هاي هندي محدودتر شد و استفاده از واژه‌ها و دستور زبان سانسكريت بيشتر شد. همان‌قدر كه در هند كمتر از زبان اردو استفاده مي شد، در پاكستان اين زبان رواج بيشتري يافت. مثلاً سرود ملي پاكستان در كل فارسي شده‌است . اين اتفاقات باعث شد كه دو طرف زبان اردو در شبه‌جزيره هند و پاكستان شكل بگيرد. در يك سو(پاكستان) اردوي فارسي شده و در سمت ديگر مرز(هند) اردوي سانسكريت شده استفاده شد. در اردوي هند با نسل جديدي از نويسنده‌ها مواجه‌ايم كه بيشترشان كمونيست‌اند و مضامين عاشقانه و اسلامي ديگر در شعرهايشان وجود ندارد و مضامين كارهايشان بيشتر انقلابي و مبارزه جويانه است. شعرهاي اين نسل دوم بيشتر توسط فرزندان خانواده‌هاي شيعه سروده شده‌است. در دهه پنجاه به بعد خانواده‌هاي رده بالا كه در هند باقي مانده‌اند، 90 درصد شيعه بوده‌اند. و به همين خاطر است كه اين شاعران با پس‌زمينه شيعه حتي اگر كمونيست هم باشند، اكثرشان براي اقناع مخاطب به ماجراي كربلا ارجاع مي‌دهند."
كومارشاهي افزود:"از دهه پنجاه به بعد، سينماي هند با گذر از سينماي عاشقانه وارد سينمايي شد كه به پادشاهاني مي‌پرداخت كه بر هند حكمراني مي‌كردند. يكي از فيلم‌هاي معروف اين دوره، مغول اعظم است. در حالي كه در اين دوره نمي‌شد در سينما خيلي از زبان اردوي نزديك به فارسي يا فارسي استفاده كرد، ‌اما به دليل اين كه اين فيلم‌ها روايت‌گر تاريخ هند هستند به نويسندگان اجازه داده مي‌شد از اردوي نزديك به فارسي يا زبان فارسي كه زبان آن زمان كه فيلم اتفاق افتاده بوده‌است، استفاده كنند. مثلاً وقتي قرار است براي پادشاه اكبر ديالوگ بنويسيد او كه هندي بلد نبوده، پس از لحاظ تاريخي غلط است كه با زبان هندي برايش ديالوگ بنويسيد. درنتيجه دوباره فضا باز مي‌شودكه به زبان فارسي يا اردو ديالوگ نوشته شود."
وي گفت: "دليل ديگري كه باعث بازگشت دوباره اين زبان بوده اين است كه در زمان اين فيلم‌ها پانزده سال از زمان جدايي هند و پاكستان گذشته و نفرت از زبان اردو كمتر شده و به عنوان زبان نوستالوژيك شده است و مردم به لحاظ نوستالوژيك شدن از آن لذت مي‌برند. فيلم‌هاي زيادي با همين مضمون و قصه‌ها در دوره كوتاهي ساخته شدند كه به طور موقت جان دوباره‌اي به زبان اردو بخشيدند. اما در طولاني مدت باعث تضعيف زبان شدند. زبان‌شناسان معتقدند اگر قصد از بين بردن زباني را داريد آن را در شرايطي قرار بدهيد كه به زبان كلاسيك تبديل شود. در اين دوره زبان اردو به زبان كلاسيك هند تبديل شد و از زبان كاربردي روزمره خارج شد و پويايي خود را از دست داد. به همين علت است كه الان كساني در هند از لغاتي در زبان پارسي اردو استفاده مي‌كنند كه ايراني‌ها در در دهه 1950 استفاده از آن را كنار گذاشتند، به همين علت است كه زبان اردويي كه امروز در هند صحبت مي شود بيشتر به زبان فارسي دري كه در افغانستان صحبت مي‌شود نزديك است. اين اتفاقات كم‌كم باعث شد زبان اردو وارد حبابي شده و تغيير نكند و اين‌ها باعث مرگ كم كم زبان اردوي فارسي در سينماي هند شد."
وي در انتها تصريح كرد:"اين موضوع باعث شد باعث شد كه علاوه بر زبان، مضاميني هم كه از اتمسفر زبان فارسي و اردو گرفته مي‌شد، جاي خود را به مضامين ديگري داده‌است. به خصوص بعد از 1990 كه با انقلاب ليبرالي مخاطبان سينما هم عوض شدند و ديگر فقط قشر اشرافي نبودند و همه مردم به سينما آمدند. در دهه50 ميلادي بازيگرهاي مسلمان كم داشتيم، اما شخصيت‌هاي مسلمان كم بودند. اما امروزه بازيگرهاي مسلمان زيادي داريم كه شخصيت‌هاي مسلمان را بازي نمي‌كنند. امروز فيلم‌هاي هندي در آمريكا و انگليس بيشتر پول در مي‌آورند تا در خود هند. مضامين سابق براي مردم خود هند جذاب بود ولي مضامين امروز براي آنها به قدر سابق جذاب نيست و سينماي هند براي ذهنيت غربي فيلم مي‌سازد. اميدواريم سينماي هند به فيلم ساختن براي مخاطب شرقي باز گردد."

 
 
 

زمان انتشار: يکشنبه ٣١ ارديبهشت ١٣٩٦ - ١٢:٠٦ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج