اخبار > نشانه‌شناسي فضا در سينماي حاتمي بررسي شد


نشانه‌شناسي فضا در سينماي حاتمي بررسي شد

 

حميدرضا شعيري، دانشيار دانشگاه تربيت مدرس، در دومين نشست تخصصي «سينما و انديشه» مقاله‌اش را با عنوان «سياليت نشانه‌اي فضا در سينماي حاتمي» ارائه كرد.

حميدرضا شعيري، دانشيار دانشگاه تربيت مدرس، در دومين نشست تخصصي «سينما و انديشه» مقاله‌اش را با عنوان «سياليت نشانه‌اي فضا در سينماي حاتمي» ارائه كرد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، حميدرضا شعيري نشانه‌شناس، معناشناس، کارگردان تئاتر و منتقد ادبی و هنری ایرانی و دانشیار گروه زبان فرانسه دانشگاه تربیت مدرس است كه در دومين نشست تخصصي «سينما و انديشه» كه به بررسي نشانه‌شناسي سينماي بهرام بيضايي، علي حاتمي و داريوش مهرجويي اختصاص داشت، مقاله‌اش را تحت عنوان «سياليت نشانه‌اي فضا در سينماي حاتمي» ارائه كرد. وي با پخش قسمت‌هايي از فيلم سينمايي «مادر» به عنوان نمونه‌اي از آثار حاتمي سخنانش را آغاز كرد و اظهار داشت: هر فيلم ويژگي‌هاي خود را داراست به همين دليل فيلم «مادر» را به عنوان نمونه‌اي از فيلم‌هاي حاتمي انتخاب كردم تا «فضا» و كاركرد آن را نشان دهم. البته تعريف «فضا» در تقابل با «مكان» روشن مي‌شود. اگر مكان را مي‌توان با شرايط فيزيكي شناخت و به آن ابعادي داد كه ملموس و قابل شمارش است؛ فضا را بايد عوامل يا عناصر هاله‌اي دانست.
شعيري در تشريح بيشتر فضا و مكان افزود: نكته اول اينكه در مكان، عوامل نشانه‌اي و ساختاري بروز مي‌كند و مي‌توان گفت، مكان در درون فضا رشد مي‌كند و فضا نيز مي‌تواند، سبب رشد مكان شود. البته اينطور نيست كه اين دو همديگر را نفي كنند، بلكه در واقع فضا و مكان مي‌توانند وارد ديالوگ با يكديگر شوند.
نكته ديگر اينكه فضا در واقع عنصر يا عاملي هاله‌اي است كه ما را با مفاهيم فلسفي و انسان‌شناسي روبرو مي‌كند، در صورتي كه مكان كاربرد كنشي و شناختي دارد. هرچه ما در درون مكان قرار بگيريم، برش‌ها و ابعاد كاربردي، بيشتر مي‌شوند؛ در صورتي كه در فضا، برش‌ها كمتر و ابعاد هاله‌اي يا مفهومي رشد و توسعه پيدا مي‌كنند.
وي به تشريح بيشتر فضا و مكان در فيلم‌هاي حاتمي پرداخت و تصريح كرد: حاتمي در فيلم‌هايش اين دو- فضا و مكان- را در ديالوگ با يكديگر قرار مي‌دهد و مكان، بهانه‌اي است كه ما را به سمت فضا سوق مي‌دهد. فضا و مكان نيز داراي سطوح مختلف و متفاوتي هستند كه از فضاي ساده كه مفاهيم ابتدايي را درون خود دارد به سمت فضاي استعلايي رشد و توسعه مي‌يابد.
عضو حلقه نشانه‌شناسي به ويژگي‌هاي فضاسازي در فيلم‌هاي حاتمي پرداخت و يادآور شد: اگر فضاسازي در فيلم مادر را در نظر بگيريد، فيلم با نشان دادن فضاي شهري، برج‌هاي بلند، خيابان‌هاي شلوغ كه كاملا فضايي مدرن است، آغاز مي‌شود. فضايي كه معتقدم فضاي تشويش، نگراني، سردرگمي و استرس در آن مشاهده مي‌شود. او از اين برش‌هاي مكاني براي فضاسازي استفاده مي‌كند و با نشان دادن حركت به سمت ميدان مشق ( باغ ملي)، خيابان‌ها و كوچه‌هاي قديمي به سمت حياط خانه مادر رهنمون مي‌شود و كم‌كم اين فضاها را به سمت سنت مي‌كشاند. حاتمي با ايجاد اين برش‌ها سنت و مدرنيته را مقابل يكديگر قرار مي‌دهد.
وي در همين زمينه ادامه داد: هنگامي كه وارد خانه مادر مي‌شود. او به يكباره فضاي بزرگ شهري را با فضاي كوچك خانه مادر عوض مي‌كند. در اينجا كاملا وارد فضاي نمايشي مي‌شويد. نشان دادن حوض آبي، در قديمي، كوزه‌ها و شيشه‌هاي قديمي و خود مادر فضاي نمايشي حاكم بر فيلم هستند. فضايي كه استعلا و تسلط مادر را در خانه نشان مي‌دهد، اگرچه فرزندان دچار اختلافاتي هستند، اما او هدايت را در دست دارد. اين فضاي نمايش ما را از فضاي روزمره، تكرار و فرسايش، شهري دور مي‌كند و وارد فضايي سنتي مي‌‌گرداند. حاتمي در واقع تلاش مي‌كرد تا فضاي سنتي را در تقابل با فضاي مدرنيته قرار دهد و از يك نظام استعلايي به سمت فضاي سلبي و منفي بكشاند.
مؤلف كتاب «مبانی معناشناسی نوین» موسيقي را عاملي براي فضاسازي دانست و خاطر نشان كرد: موسيقي خودش يك فضاست و حاتمي از صداي طبيعي به عنوان موسيقي زمينه در فيلم‌هايش استفاده مي‌كرد، صداي در، آب، شكسته شدن و امثال آنها، صداهايي بودند كه او براي درك فضاهايي كه در نظر داشت، بهره مي‌برد.
وي در ادامه اين نشست، هر كدام از فرزندان مادر را نيز فضاي حاكم بر فيلم دانست و ادامه داد: محمد ابراهيم كه فرزند ارشد خانواده است با استفاده از زبان و مفاهيم كلامي كه به كار مي‌برد، فضاي خانه را به سمت فضاي لمپنيست مي‌كشاند. او با پرت كردن ابژه‌هايي چون گلدان، ظروف و امثال آنها در ميانه حياط و استفاده از زباني خاص ما را به سمت شخصيت شعبان استخواني مي‌كشاند و اگرچه در خانۀ مادر حكمراني مي‌كند، ولي در خانه خود، جرأت اظهار نظر ندارد و نمي‌تواند هدايت خانه را در دست داشته باشد، كه مدام در طول فيلم آن را بيان مي‌كند. فرزند ديگر كه غلامرضا نام دارد، فردي عقب مانده ذهني است كه فضاي آرامش و سادگي را مي‌سازد و جلال‌الدين كه پسر ديگر اين خانواده است با به كار بردن الفاظ و كلامي آرام، فضاي شاعرانگي را به همراه دارد او حتي صحبت كردن عادي‌اش شعر است.
حميد رضا شعيري استفاده از زبان را نيز نوعي فضاسازي شمرد و گفت: زبان و كلام براي اكثر فيلم‌هاي حاتمي نوعي راهبرد محسوب مي‌شود. او قصد احياي زبان و كلام و ارجاع آن به گذشته را داشته‌است. ما در اين فيلم با يك نظام زباني نيز مواجه‌ايم كه در فضاسازي به حاتمي كمك مي‌كند.
وي در تشريح عملكرد نشانه‌اي افزود: بايد توجه داشته باشيم كه نشانه‌ها به دوگونه عمل مي‌كنند؛ يكي آنكه مفاهيم را بگيريم و براي آنها صورت‌سازي كنيم؛ دوم آنكه براي صورت‌هايي كه وجود داشته‌اند، مفاهيم جديدي بيافرينيم، كه حاتمي از دسته دوم است. او در فيلم مادر، براي صورت مادر كه وجود داشته، مفاهيمي نو و جديد آفريده‌است. فيلم مادر حسي را در مخاطب ايجاد مي‌كند كه همراه با شگفتي، طنز، قدرت، ارجاع به گذشته، ارجاع به آينده، سنت، مدرنيته و بازي با زبان است.
وي نگاه و رفتار مادر را فضاي قدرت دانست و افزود: حتي نگاه مادر در اين فيلم، فضاي قدرت حاكم را نشان مي‌دهد. به محض رسيدن دوربين به مادر، تمام فضاها نيز تغيير مي‌كند و فضاي تنش و چالش ميان فرزندان به يك فضاي آرامش تبديل مي‌شود. نشستن مادر در روي تخت و بالاي سر سفره نيز بيانگر فضاي استعلايي مادر در خانه است. همچنين حضور ماه‌طلعت دختر بزرگ خانواده، كنشگري را نشان مي‌دهد كه همراه با حزن،‌ اندوه و شكستگي است.
نويسنده كتاب «نشانه- معناشناسی دیداری» به تعريف قاب به عنوان يكي از عناصر فضاساز در فيلم‌ها پرداخت و يادآور شد: هرجا كه به دنبال ماندگاري و ثبات هستيم از قاب استفاده مي‌كنيم. كاركرد قاب، ايجاد چارچوب، تثبيت‌ معنا و ماندگاري است؛ به غير از آن، توليد قاب، در هماهنگي، انسجام و هارموني نقش بسيار دارد. در فيلم مادر قاب‌هاي بسياري مي‌بينيم كه با چارچوب و لنگه‌هاي درها، طاقچه، دالان، نرده و مواردي از اين دست ايجاد مي‌شود و در فضاسازي و توليد مفاهيم به حاتمي كمك مي‌كند.
شعيري به ديگر فضاهاي ساخته شده در طول فيلم اشاره كرد و افزود: فضاهاي نشانه‌اي در طول فيلم بسيار زيادند، به‌طوري‌كه در ادامه فيلم شما با فضاي بازي كودكانه كه با حضور كودكان در اطراف غلامرضا شكل مي‌گيرد، فضاي نقالي كه باز هم با تفسير فوتبال از طريق غلامرضا صورت مي‌گيرد و فضاي خوردن كاهو و سكنجبين كه خود فضاي سنتي حاكم در فيلم است، مواجه هستيد.
وي به تشريح صحنه پاياني فيلم مادر پرداخت و سخنان خود را به پايان برد و گفت: در پايان فيلم، مادر در روي تخت خوابيد و سر مادر در بالاترين نقطه قرار گرفت كه باز هم در مرگ او نيز اين فضاي استعلايي ادامه دارد و با كوچ مادر اين فضاي استعلايي به فضاي همدلي تبديل مي‌شود.

 

براي اطلاع از اخبار فرهنگستان هنر به كانال ما در تلگرام بپيونديد: https://telegram.me/artacademy

 

 

 
 
 

زمان انتشار: چهارشنبه ١٢ آبان ١٣٩٥ - ١١:٤٦ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج