اميرعلي نجوميان در دومين نشست «سينما و انديشه» فرآيند گفتگو را امري شمرد كه هر يك از طرف گفتگو، هويت خود را از ديگري اخذ ميكنند.
اميرعلي نجوميان در دومين نشست «سينما و انديشه» فرآيند گفتگو را امري شمرد كه هر يك از طرف گفتگو، هويت خود را از ديگري اخذ ميكنند.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، دومين نشست تخصصي «سينما و انديشه» به نشانهشناسي سينماي بهرام بيضايي، علي حاتمي و داريوش مهرجويي اختصاص داشت. در اين نشست اميرعلي نجوميان دانشيار ادبيات انگليسي و نظريه ادبي دانشگاه شهيد بهشتي و عضو گروه نشانهشناسي، مقالهاش را با عنوان «باشو: ديگري كوچك» ارائه كرد. وي از فيلم «باشو، غريبهاي كوچك» ياد كرد و آنرا از دو جنبه، در سينماي ايران بسيار با اهميت دانست و گفت: فيلم باشو غريبهاي كوچك يكي از فيلمهاي مورد علاقهام در سينماي ايران است كه در چارچوب نظريههاي نشانهشناسي و اخلاقي امروز آنرا بررسي ميكنم.
وي در همين زمينه افزود: ميخائيل باختين در ايران بيشتر با نظريه چند صدايي و کارناوال شناخته شدهاست در حالي كه باختين نظريههايي در حوزه اخلاق دارد كه بسيار با اهميت است، اما در ايران مطرح نشدهاست. در اين حوزه حدود 15 سال اخير، آثار بسيار زيادي به چاپ رسيدهاست كه به دليل كمبود وقت هم به پيش فرضهاي نشانهشناسي نميپردازم.
اين انديشمند با اين پرسش كه چرا اخلاق با نشانهشناسي ارتباط دارد؟ سخنانش را ادامه داد: به نظرم، يك دليل ساده اين ارتباط را توضيح ميدهد و آن اين است كه اخلاق به كنشهاي انساني چون زبان، رفتار و مواردي اينچنيني دلالت ميدهد. نشانه شناسي درباره فرآيند دلالت دهي، معنا سازي رفتارهاي انساني از جمله زبان كلامي و نه فقط زبان كلامي است. در نتيجه اخلاق رابطه بسيار نزديكي با نشانهشناسي پيدا ميكند. دليل دوم اين است اخلاق هم مانند نشانهشناسي بر اساس تقابلهاي قطبي ساخته ميشود و همانطور كه آلژیرداس گریماس (Algirdas Julien Greimas) در نشانهشناسي و روايت شناسي، از تقابلهاي دوگانه صحبت ميكند، اخلاق هم يكي از مباحث اصلي تقابل يا تنش با خود يا ديگري است.
نجوميان با ارائه تعريفي از اخلاق خاطر نشان كرد: برخي ميگويند اخلاق به كنشهاي ما دلالت دارد،اما اين تعريف نيست بلكه توصيف است. در تعريف اخلاق بايد گفت؛ اخلاق نظام ارزشهاست كه با خير و شر، درستي يا نادرستي درگير است. همانطور كه ميدانيم، اخلاق از ديد نظري بيشتر تحت تاثير امانوئل كانت بوده كه، بهطور جدي اخلاق را وارد فلسفه ميكند و پايه اصلي پرسشهاي خود قرار ميدهد.
وي اخلاق كانتي را اينگونه تشريح كرد و گفت: كانت از اصطلاحي با نام "امور مطلق" يا "مقولههاي الزام آور" ياد ميكند، در واقع در زبان انگليسي واژه (categorical imperative) استفاده ميكند. اينها تكاليفي هستند كه بايد بدون قيد و شرط انجام شود و الزام آور است.
اين استاد دانشگاه تعريف ميخائيل باختين از اخلاق را مقابل ديدگاه امانوئل كانت دانست و در تشريح اصل اول اخلاق باختيني تصريح كرد: اخلاق در انديشه باختين، اخلاقي نيست كه جنبه مطلق يا بدون قيد و شرط داشته باشد. باختين ابتدا تحت تاثير انديشههاي سوسور درباره زبان قرار ميگيرد و اعتقاد دارد كه زبان امري انتزاعي و مجرد نيست، بلكه در بستر اجتماع و كنشهاي اجتماعي و در نسبت با گوينده زبان، شكل ميگيرد. باختين در تعريف اخلاق، اولين اصطلاحي كه در زبان انگليسي بهكار ميبرد Answerbility است كه آنرا در زبان فارسي پاسخگويي ترجمه ميكنيم. در واقع اخلاق از لحظه درگير شدن انسان با ديگري و واكنش يا پاسخ شخصي و يكه دادن به آن موقعيت حاصل ميشود. اين اصل اوليه باختين ما را به اين نتيجه ميرساند كه هرگاه موقعيت تكرار نشدني و يكه به وجود بياد، در برابر آن يك پاسخ يكه هم بايد داد و نميتوانيم در برابر يك موقعيت يكه پاسخ جهانشمول بدهيم و اين پاسخگويي انسان را در برابر پيامد ديگري قرار ميدهد زيراكه پاسخگويي يك فرايند بيپايان دارد.
اميرعلي نجوميان دومين اصطلاح اخلاق باختيني را بحث situatedness يا واقع شدگي بيان كرد و در تعريف آن گفت: اصولاً هيچ امري فراي آنكه در چه موقعيتي واقع شدهاست، قابل ارزشگذاري نيست؛ بلكه ارزش موقعيتها هميشه در زمان و مكان ويژهاي كه روي دادهاند، قابل محاسبه است. بنابراين اخلاق، امري موقعيتي يا موقعيت شدگي است و اين بحث را به تجربه مستقيم در زمان و مكان نسبت ميدهد.
اين منتقد ادبي از "ديگري" به عنوان سومين اصل اخلاق باختيني ياد كرد و در اينباره ادامه داد: اخلاق از ديدگاه باختين امري است كه در ارتباط با چيزي يا كسي تعريف ميشود و از نگاه او، ديگري و خود، اموري اعتبارياند و مرتب درحال جا عوض كردن هستند. هيچكسي همواره ديگري نيست، از آن مهمتر، ديگري همواره درون خود، موجود است. اگر با چيزي در جهان خارج ميجنگيم، در واقع همواره در حال جنگ با خود هستيم. هويت انسان يك هويت آميختهاست، و درون اين هويت آميخته، ديگريهاي زيادي وجود دارد و جهان هستي، نمودي از جنگ ما با دنياي درون خود ماست.
وي سپس در تشريح چهارمين اصل اخلاق از ديدگاه باختين گفت: چهارمين اصلي كه باختين در مباحث اخلاقي توضيح ميدهد، بحث ديالوگ است كه به زبان فارسي گفتگومندي يا مكالمه ترجمه ميكنيم. گفتگو، كه يك تبادل و رد و بدل شدن زبانشناختي است، در زمان و مكان شكل ميگيرد و دوسوي گفتگو در زمان گفتگو كردن، درحال ساخته شدن هستند. پس هويت انسانها در جهان هستي در لحظه مقابله با "ديگري" ساخته ميشود.
مترجم كتاب "نشانهشناسي" سپس به بررسي نشانهشناسي فيلم «باشو غريبهاي كوچك» پرداخت و توضيح داد: در فيلم باشو غريبهاي كوچك، ما شاهد يك گفتگو هستيم كه نه تنها يك گفتگوي زباني است، بلكه گفتگوي دو آگاهي است و مرور اين دو بيانگر آن است كه هر يك از طرف گفتگو، هويتش را از ديگري كسب ميكند و با پايان فيلم نيز اين فرآيند تمام نميشود. البته گفتگو نه تنها بين ناهي و باشو صورت ميگيرد بلكه با پرندگان و حيوانات خانگي نيز شكل ميگيرد.
وي ترجمه را در اين امر بسيار مهم دانست و در تحليل فيلم باشو تصريح كرد: ترجمه نقش بسيار مهمي ميان خود و ديگري ايجاد ميكند. همانطور كه در اين فيلم ميبينيم، اين دو از طريق فرآيند ترجمه، ابژهها و اشياد اطراف خود را ميشناسند. دقيقاً پيچش داستان از همين نقطه آغاز ميشود كه هر يك در حال شدن با ديگري است. يعني ميان آيينها و گفتگوهاي يك زن شمالي با يك پسر بچه اهل جنوب اتفاق ميافتد.
نجوميان وجد و شعف را از ديدگاه باختين و همچنين ششمين محور اخلاق باختيني را "تماميت ناپذيري" دانست و ادامه داد: انسان هيچگاه نميتواند به يقين برسد و اين پويايي در گفتگو حاصل ميشود و از آن شخص ديگري ميسازد.
نجوميان با نشان دادن بخشهايي از فيلم «باشو غريبهاي كوچك» به صحنههايي از فيلم اشاره كرد كه قبلاً آنرا توضيح دادهبود.
اين نشست با سخنراني حميد رضا شعيري ادامه پيدا كرد.