اخبار > دومين نشست نشانه‌شناسي سينما برگزار شد


دومين نشست نشانه‌شناسي سينما برگزار شد

 

معاونت پژوهشي فرهنگستان هنر، دومين نشست نشانه‌شناسي سينما و انديشه را عصر سه‌شنبه 4 آبان برگزار كرد.

معاونت پژوهشي فرهنگستان هنر، دومين نشست نشانه‌شناسي سينما و انديشه را عصر سه‌شنبه 4 آبان برگزار كرد.

 به گزارش روابط عمومي فرهنگستان‌هنر، دومين نشست تخصصي «سينما و انديشه» با موضوع نشانه‌شناسي سينماي «بهرام بيضايي»، «علي حاتمي» و «داريوش مهرجويي» سه‌تن از سينماگران بزرگ ايران، عصر سه‌شنبه 4 آبان 1395 در سالن همايش‌هاي فرهنگستان هنر برگزار شد. نخستين سخنران اين نشست، محمدعلي معلم‌دامغاني رئيس فرهنگستان هنر بود. سپس اميرعلي نجوميان دانشيار ادبيات انگليسي و نظريه ادبي دانشگاه شهيد بهشتي و عضو گروه نشانه‌شناسي مقاله‌اش را با عنوان «باشو: ديگري كوچك»، حميدرضا شعيري استاد دانشگاه تربيت مدرس مقاله‌اش با عنوان «سياليت نشانه‌اي فضا در سينماي حاتمي» و علي عباسي استاد دانشگاه شهيد بهشتي مقاله‌اش با عنوان «نقش و كاركرد معنايي كارگردان انتزاعي در آثار داريوش مهرجويي» را ارائه كردند.

رئيس فرهنگستان هنر، پژوهش درباره كارگردانان ايران را امري ضروري دانست و به بيان مباحثي در اين‌باره پرداخت. وي اظهار داشت: «واقعيت اين است كه آثار سينماگران بزرگي مانند حاتمي، بيضايي و مهرجويي كه آثار فوق‌العاده‌اي توليد كردند و افراد نامي هم هستند، آن‌چنان‌كه بايد ديده نشده و حتي داخلي باقي مانده‌است، از طرف جهان نيز مورد استقبال قرار نگرفته ‌است. حال سئوال اين است كه آيا زبان آن‌ها گنگ است؟ درست حرف نزدند؟ كلمه به اندازه كافي نداشتند يا اينكه اينها درست حرف مي‌زنند؛ اما اين مخاطبان هستند كه منظور آن‌ها را درك نمي‌كنند».

وي با اشاره به فيلم «گاو»، ساخته داريوش مهرجويي ادامه داد: «اگر به فيلم گاو توجه كنيد، هميشه اين مسئله وجود دارد كه مش‌ حسن گاو است يا گاو مش حسن است؟ بالاخره گاو كيست؟ چه كسي مي‌تواند اين مشكل را حل كند، وقتي سينماگري رمز و نشانگان فيلم را يك سو انسان و طرف ديگر گاو قرار مي‌دهد و به عنوان بزرگ‌ترين پرسش فيلم مطرح مي‌كند؛ چه كسي مي‌تواند اين مشكل را حل كند؟ در مورد فيلم‌هاي ساده‌تر از گاو هم ما اين مشكل را داريم. بسياري از افراد آثار اين سينماگران برايشان مفهوم نيست و از درك آن عاجزند و زبان آن‌ها برايشان گنگ است، زيرا افراد متخصص دور و بر آن‌ها نتوانستند به روايت زبان آن‌ها بپردازند.»

اين انديشمند با تشريح صحنه‌هايي از فيلم فروشنده اصغر فرهادي افزود: «در فيلم اصغر فرهادي او يك چهر‌ه‌ مردانه مانند شهاب حسيني را در مقابل چهره مظلوم زنانه قرار داده‌است و با اين دو نشانه و رمز مي‌خواهد از بسياري از مشكلات ارزشي جامعه و خانواده پرده بردارد. البته او بايد هدفش را خود، توضيح دهد. زيرا چهره مردانه خالي از غيرت و رشك نيست؛ يعني در وجودش يك نوع تعلق و تصاحب وجود دارد وكسي را كه متعلق به خود مي‌داند، دوست ندارد كه مورد تعدي و تجاوز قرار گيرد. اين امر با منطق سينما و اجتماع نيز درست است، اما در فيلم مي‌بينيم كه اين فعل توسط پيرمردي با هيبتي كاملا متناقض با تصور ما صورت گرفته است و هيبت او به گونه‌اي است كه مورد ترديد است كه اين مسئله حقيقت است يا دروغ».

وي در ادامه بيان اين مطلب افزود: «دنيا به نحو شگفتي آثار اينچنيني را مي‌پذيرد، زيرا تصور مي‌كند كه جهان در حال تمام شدن است و سينماي غرب و شرق، هر آنچه درباره خشم و مهر داشته نشان داده و آنچه به سكس و اكشن مربوط بوده خرج شده و چيزي براي تهديد و ترساندن وجود ندارد. وقتي شما در اجتماعي زندگي مي‌كنيد كه جلوي چشم شما سر مي‌بُرند و آن‌را در فضاي مجازي به نمايش مي‌گذارند، ديگر وجهي براي صحنه سربريدن در فيلم‌هاي سينمايي وجود ندارد. بنابراين سينماي جهان به آثاري مانند اثر آقاي فرهادي نمره مي‌دهد. در حاليكه اين اثر نه جامعه‌شناسانه‌است نه روانشناسانه. با توجه به نشانه‌ها اگر مقصودي هم براي قضيه تعيين كنيم، ممكن است نارسا باشد. ما اصولا با زبان رمز صحبت مي‌كنيم و آيا رمز با واقعيات متفاوت است يا واقعيات ممكن است همين رمز باشد. در سينما استخدام يك مرد فقط براي رمز نوعيت و ذكوريت است يا قصد و نظري ديگر در پي دارد».

استاد معلم به فيلم «مادر» اثر زنده ياد علي حاتمي پرداخت و افزود: «حاتمي در فيلم چه مي‌خواهد نشان دهد؟ مادر پير فرسوده‌اي كه داراي چند فرزند است كه هركدام در شئون مختلف و طبقات متفاوتي هستند؟ يكي از طبقات بازاري و اهل كسب و كار از پايين‌ترين سطح اجتماع است، پسري كه كودك است و در واقع مونگول و عقب مانده ذهني است و پسر بعدي كه از طبقه روشنفكر جامعه است و به قول برادر بزرگ‌تر آبليموي دست افشان و ناز پروده ‌است و داراي مشكلات امروزي در جامعه شهري است. يكي ديگر از پسران كه حاصل ازدواج پدر در زمان تبعيد و به قولي عرب است».

وي به تشريح نشانه‌ها در فيلم مادر پرداخت و افزود: «در اين فيلم نشانه‌هاي مختلفي مي‌توان يافت كه هر كدام مفهومي خاص در پي دارند، اما بايد دانست كه اگر سينماگر نشانه‌اي را در سينما مورد استفاده قرار مي‌دهد، مخاطبانش نيز بايد به آن نشانه‌ها واقف باشند و آن نشانه‌ها را درك كنند. در اين فيلم «مادر» سرزمين ماست و اين پسران طبقات اجتماعي‌مان هستند و آن پسر مونگول كساني هستند كه ساده دلند و بيشتر در اجتماع تحت تاثير قرار مي‌گيرند. با مراجعه به تاريخ نيز مشخص است كه كشور ما مورد هجوم اعراب و مغولان قرار گرفته و اين كشور هم فرزند عرب دارد و هم فرزند مونگول دارد».

رئيس فرهنگستان هنر، نشستن مادر بر روي تخت را نوعي نشانه دانست و يادآور شد: نشستن مادر بر روي تخت نيز در اين فيلم نشانه‌است چرا كه مادر به نوعي روي تخت نشسته كه مانند نقشه ايران است. جاي سر او خزرنشين است، راست و چب و پايين پاي او نيز شهرهاي ديگر منطقه تا جايي كه پاي مادر ادامه دارد كه به منطقه چابهار كشيده شده‌است. وقتي فرزند مونگول مادر بيان مي‌كند كه "مادر مُرد از بس كه جان ندارد"، مقصود از «جان مادر» چيست؟ در ادبيات ما جان مادر همان فرزندانش هستند. پس نشانه‌ حاتمي در اينجا مادري است كه فرزندانش دچار نوعي گرفتاري هستند».

وي در پايان نتيجه گرفت: «اگر همه جهان نشانه باشد، بايد تمام جهان را خواند و سواد ما بايد به اندازه همه هستي باشد، چرا كه هستي يك نوع نوشتار است. نويسنده با كلمه، نقاش با رنگ، بنّا با آجر و اينترنت با صفر و يك، نشانه‌هايشان را كدگذاري مي‌كنند. بحث نشانه‌شناسي بايد در همه هنرها انجام شود و بيش از همه سينما؛ زيرا سينما مجموعه‌اي از نشانه‌هاست».

گزارش‌هاي تكميلي متعاقبا منتشر مي‌شود.

 

براي اطلاع از اخبار فرهنگستان هنر به كانال ما در تلگرام بپيونديد: https://telegram.me/artacademy

 

 

 
 
 

زمان انتشار: چهارشنبه ٥ آبان ١٣٩٥ - ١٥:٣٦ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج